نماز صحيح سه قسم دارد
نماز صحيح سه قسم دارد:
1- نمازي كه موجب رفع تكليف ميشود؛ يعني نمازگزار آن را از نظر شرعي صحيح ميخواند و كليه شرايط صحت را دارا ميباشد، اما آداب ظاهري و باطني نماز رعايت نميشود؛ به عبارت ديگر، نمازگزار هنگام خواندن نماز به كارهاي خود فكر ميكند يا با دستها و موهاي خود بازي ميكند. چنين نمازي موجب رفع تكليف ميشود، اما داراي تأثير تربيتي و معنوي نيست و نزد خداوند ارزشي ندارد و نميتواند عامل صعود انسان به معراج شود، كه «الصلوة معراج المؤمن.»
2- نمازي است كه خضوع ظاهري در آن رعایت ميشود و نمازگزار علاوه بر آنكه نماز را صحيح ميخواند، كلمات را شمرده ادا ميكند و ركوع وسجود آنرا به طور كامل انجام ميدهد، آداب ظاهري نماز را نيز مراعات ميكند؛ يعني اذان و اقامه ميگويد، نماز را با رعايت ترتيل ميخواند و مستحبات آنرا نيز انجام ميدهد، اما در نماز حضور قلب و خشوع ندارد. با تمام وجود به خداوند توجّه ندارد و افكارش متوجّه امور دنياست. از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه فرمودند:
«من صلي ركعتين لم يحدث فيهما نفسه بشيء من الدنيا غفر له ما تقدم من ذنبه»21
كسي كه دو ركعت نماز بگزارد و در آن دو ركعت درانديشه ي امري از امور دنيا نباشد، تمام گناهان گذشته ي او بخشيده ميشود.
مرحوم شيخ حرّ عاملي(ره) روايتي را در وسائل الشيعه نقل ميكند و ميگويد: حِماد كه يكي از راويان جليلالقدر، مورد اعتماد و از اصحاب اجماع است؛ يعني روايتهايش را تمام اصحاب قبول دارند، ميگويد: روزي خدمت امام صادق(ع) شرفياب شدم. امام(ع) فرمودند: حماد! آيا نماز خواندن ميدانمي! گفتم: بلي اي فرزند رسول خدا! حضرت فرمودند: برخيز دو ركعت نماز بخوان. حماد ميگويد: دو ركعت نماز معمولي خواندم، ديگر باقي روايت ذكر نشده است؛ اما معلوم ميشود كه نماز او صحيح بوده، ولي خشوع را مراعات نكرده است. حماد ميگويد: نماز را تمام كردم؛ چهره ي مبارك حضرت امام صادق(ع) درهم كشيده شد و فرمودند: حيف است يك مسلمان پس از شصت سال نماز خواندن، شيوه ي صحيح آن را نداند. حماد ميگويد: در برابر امام صادق(ع) شرمنده شدم. امام(ع) فرمودند: من دو ركعت نماز ميخوانم. امام(ع) ابتدا اذان و اقامه گفتند و سپس نماز را با حضور قلب و با رعايت آداب ظاهري و باطني بهجا آوردند. بعد فرمودند: حماد اينگونه نماز بخوان.
3- نمازي است كه داراي خشوع باشد؛ يعني نمازگزار آداب ظاهري و باطني نماز را رعايت كند، در نماز حضور قلب داشته باشد، هنگام نماز خود را درمحضر خداوند احساس كند و به يقين بداند كه پروردگار عالم او را ميبيند. پيامبر اكم(ص) ميفرمايند:
«اعبدالله كانك تراه و ان لم تكن تراه فانّه يراك.»[1]
خداوند را آنچنان پرستش كن كه گويي او را ميبيني و اگر تو او را نميبيني،پس مسلّماً او تو را ميبيند.
قرآن شريف ميفرمايد:
﴿قد افلح المؤمنون. الّذين هم في صلاتهم خاشعون.﴾[2]
همانا اهل ايمان رستگار ميشوند. آنانكه درنماز خشوع ميورزند.
از پيامبر اكرم(ص) سؤال شد،«خشوع چيست؟ حضرت فرمودند: خشوع عبارت است از تواضع و فروتني در نماز و اينكه بنده قلب خود را به طور كامل متوجّه خدا سازد.»[3]
حضور قلب در عبادات، روح و روان آنها محسوب ميشود و نورانيت و مراتب كمال عبادتها به خشوع و مراتب آن بستگي دارد. هيچ عبادتي بدون حضور قلب، مقبول درگاه احديت واقع نميشود و مورد لطف و رحمت ربوبي قرار نميگيرد. خداوند در قرآن كريم ميفرمايد:
﴿و استعينوا بالصّبر و الصّلوة و انّها لكبيرة الا علي الخاشعين.﴾[4]
از شكيبايي و نماز ياري جوييد و اين دو جز براي اهل خشوع، امري بزرگ و دشوار است.
آنانكه به مقام خشوع نرسيده باشند، نماز واقعي برايشان دشوار و سنگين است. چنين افرادي به خاطر ترس از جهنم و طمع بهشت نماز ميخوانند. همه ي اشخاص ميتوانند در نماز خضوع و خشوع را مراعات كنند، به شرط آنكه تمرين كافي در اين زمينه داشته باشند و نيز داراي ارادهاي قوي باشند.
[1] سر الصلوه ي، ص 50.
[2] قرآن، مؤمنون/ 1 - 2.
[3] بحارالانوار، ج 84، ص 264.
[4] قرآن، بقره/ 45.
ادامه مطلب
مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي ترك كنندگان نماز شب را به چهار دسته تقسيم ميكند

1ـ كساني كه به شبنشينيهاي بيهوده و بيمحتوا دل مشغول و سرگرم هستند. به راستي اين موضوع، ـ حتي اگر از نماز شب هم بحث نميكرديم ـ زيانهاي فراواني دارد مثل: اتلاف وقت، پراكنده گويي و هجمه به آبروي ديگران و از هم دريدن آن. حقيقتا خواب بر اين امور شرف دارد. »گفتهاند: بر ابليس هيچ چيز دشوارتر از خواب عاصي نيست، گويد: كي بود كه بيدار شود تا ـ خداي را ـ معصيت كند. و گفتهاند كه: نيكوترين حال عاصي ـ را ـ آن ـ وقت ـ بود كه بخسبد اگر خيري نكند باري شري از وي نيايد». علاوه بر آن، شب زندهداريهاي پرمحتوا نيز كه بي حد و مرز برگزار ميشود، رهزن طريقت آل الله و پيمايش راهي است كه با سرشت و سرنوشت آدمي ناسازگار است؛ براي مثال برخيها به سيدالشهداء(عليهالسلام) تا دير وقت به سر و سينه ميزنند؛ به گونهاي كه با اين افراطيگري، نوبت به خداي متعال و نماز واجب صبح هم نميرسد. گر مسلماني به اين است كه حافظ دارد *** آه اگر از پس امروز بود فردايي 2ـ پرخوري و شكم انباشتن خواب را سنگين و زياد ميسازد؛ برخي از حكيمان گفتهاند: «الأكل للقوت لا للشهوة؛ خوردن براي نيرو گرفتن است، نه شهوت». الهي، آزمودم تا شكم دائر است دل بائر است: «يا من يحيي الارض الميتة» دل دائرم ده. از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) روايت است: دل آن كس كه شكمش پر است، به ملكوت آسمان راه ندارد. ره نيابد بر دري از آسمان دنياپرست *** در نه بگشايند بر وي گر چه درها واستي امام صادق(عليهالسلام) ميفرمايد: براي قلب مؤمن چيزي زيان بارتر از پرخوري نيست؛ پرخوري دو چيز را به ارث ميگذارد؛ سنگدلي و هيجان شهوت. از لقمان حكيم نقل شده است كه به پسر خود گفته است: جان پسر، هرگاه معده انسان پر شود فكر او به خواب ميرود. از (دريافت) حكمت باز ميماند و عضوهايش از عبادت فرو مينشينند. از اميرالمؤمنين(عليهالسلام) روايت است كه: با دارا بودن سه چيز در سه چيز طمع نورز: الف) در بيداري با پرخوري. ب) در نورانيت چهره با خوابيدن در تمام شب؛ ج) در امان بودن از دنيا با همنشيني گنهكاران.
3ـ بستري كه بيش از حد نرم و راحت باشد، زمينهساز خوش خوابي و سنگينتر شدن آن است.
امام صادق(عليهالسلام): من به يقين دشمن دارم كسي را كه قرآن ميخواند، و برخي از شب را بيدار است، ولي از رختخوابش (براي نماز شب) جدا نميشود تا اين كه صبح براي نماز برميخيزد. تا كي آخر چو بنفشه سر غفلت در پيش *** حيف باشد كه تو در خوابي و نرگس بيدار »اين چنين روا نيست كه انسان بخوابد تا نزديك طلوع آفتاب و بعد به زحمت نمازش را اداء بخواند. انسان را كه خواه و ناخواه ميبرند، چه بهتر كه خودش برود». اگر شب بخوابيم و بعد از سحر بيدار شويم، آن چه خواب و اين چه بيداري؟ بيدار شو اي ديده كه ايمن نتوان بود *** زين سيل دمادم كه درين منزل خواب است »آيا طالبان اين دنيا را نميبيني كه اگر يكي از آنها را سلطان وقت به خلوت فرا خواند، گرچه وقت ملاقات با او را دل شب قرار دهد، او به خواب نخواهد ماند، بلكه آن شب را از ترس اين كه مبادا به خواب بماند كلا بيدار و پيوسته به فكر مجلس سلطان و صحبتش با او خواهد بود. و تو اگر به احوال خويش تأمل كني به يقين خواهي ديد كه اگر احتمال دهي كه كسي نيمه شب مبلغ قابل توجهي پول برايت خواهد آورد از شوق دستيابي به آن مال و ترس اين كه مبادا به واسطه خواب از دستت برود، قدرت بر خوابيدن نخواهي داشت». شورش بلبلان سحر باشد *** خفته از صبح بيخبر باشد الهي، آنكه سحر ندارد از خود خبر ندارد. در روايت است كه حضرت موسي(عليهالسلام) به خداوند عرض داشت بار خدايا مبغوضترين بندگان نزد تو كيست؟ جواب آمد: «جيفة بالليل، بطال بالنهار؛ مبغوضترين خلق، نزد من، كسي است كه شب مردار است و روز را به بطالت ميگذارد».
4ـ نافرماني و گناه خدا(حق الله و حق الناس)
مردي نزد اميرالمؤمنين(عليهالسلام) آمد و عرضه داشت: من از نماز شب باز ماندهام! امام فرمود: گناهانت تو را زنجير كردهاند.
امام صادق(عليهالسلام) ميفرمايد: حقيقتا فردي تنها به خاطر يك دروغ از نماز شب باز ماند و كسي كه از نماز شب (رزق معنوي) محروم گردد، از رزق و روزي (مادي) نيز محروم ميماند. [گاه] انسان، گناه ميكند و به همين سبب از نماز شب باز ميماند، همانا تأثير عمل زشت در جان آدمي از وارد شدن چاقو در گوشت، چالاكتر است.
منبع:مرکز تخصصی نماز
ادامه مطلب
آثار اجتماعى نماز
آثار اجتماعى نماز
نمـاز داراى آثار اجتماعى بسيارى است كه امام خمينى(ره) در سخنى به تاثير نماز در اصلاح جامعه و جلوگيرى از تخلفات و بزه كارى ومـفـاسد اجتماعى اشاره كرده و آن را به عنوان يك كارخانه انسان سـازى مـعـرفـى كرده است: (در اسلام از نماز هيچ فريضه اى بالاترنـيـسـت... شما پرونده هايى كه در دادگسترى ها, در جاهاى ديگر,دادگـاه هـا هـست, برويد ببينيد, از نمازخوان ها ببينيد پرونده هـسـت آن جا؟ از بى نمازها پرونده هست, هرچه پرونده پيدا كنيد,پـرونـده بـى نـمازها است. نماز پشتوانه ملت است. سيدالشهدا درهـمـان ظهر عاشورا كه جنگ بود ـ آن جنگ بزرگ بود و همه در معرض خـطر بودند ـ وقتى يكى از اصحاب گفت ظهر شده است, فرمود كه يادمـن آورديد, ياد آورديد نماز را, خدا تو را از نمازگزاران حساب كـنـد و ايـستاد همان جا نماز خواند. نگفت كه ما مى خواهيم جنگ بـكـنـيم, خير, جنگ را براى نماز كردند... جنگ براى اين است كه مـردم آن زبـالـه هايى كه هستند, آن هايى كه مانع از پياده شدن اسـلام هـستند, آن هايى كه مانع از ترقى مسلمين هستند, آن ها رااز بـين راه بردارند; مقصد اين است كه اسلام را پياده كنند و بااسلام انسان درست كنند. نماز يك كارخانه انسان سازى است
نـمـاز خـوب, فحـشا و مـنكر را از يـك امـتى بيرون مى كند. اينهـايـى كـه در اين مراكز فساد كشيده شدند, اين ها هم بى نمازهاهـسـتـنـد. نـمـازخـوان ها تو[ى] مساجدند و مهيايند براى خدمت,مسجدها را خالى نكنيد.)1
سـازنـدگـى نماز وقتى آشكار مى شود كه بدانيم انسان با اعمال ورفـتـارش ساخته مى شود و به ديگر بيان روحيات انسان از كردار ورفـتـار ارادى اش شـكل مى گيرد و براى او ملكه حاصل مى شود. پس اگـر كـسـى آداب ظـاهرى و باطنى نماز را كه مجموعه شرايط صحت وقـبـولـى نـماز است, رعايت كند و در اقامه اين فريضه بزرگ الهى بـكـوشـد, كـم كـم ملكه پاكى و تقوا در روحش پديد آمده و انسان كـامـل مـى گردد, زيرا آداب نماز, انسان را به امورى چون رعايت نـظـافت و پاكى, مراعات حقوق ديگران, انضباط و وقت شناسى, وحدت جـهـت و هم سويى با مسلمانان, خويشتن دارى و تسلط بر نفس, بزرگ ديـدن خـداوند و كوچك ديدن غير او, صلح و هم زيستى مسالمت آميزبـا مـومنان و زدودن گناهان و پالايش روح از آلودگى هاى اخلاقى وامور ديگرى كه لازمه كمال انسانى است, سوق مى دهد.2
1 ـ صحيفه نور (چاپ جديد) ج7, ص289.
2ـ بـراى اطلاع بيش تر در اين زمينه رجوع شود به كتاب طهارت روح(آثار تربيتى نماز از ديدگاه شهيد مطهرى).
ادامه مطلب
جايگاه نماز در اسلام
جايگاه نماز در اسلام
نماز در فروع دين جايگاه ويژه و بلندى دارد و پس از مسئله ولايت از هـمـه مهم تر است. نماز, بهترين وسيله براى قرب به پروردگارمتعال مى باشد; چنان كه بعضى روايات گوياى اين حقيقت است.* معاويه بن وهب گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم بالاترين و محبوبتـريـن چـيـزى كـه سبب مى شود بندگان به وسيله آن به خدا نزديكشـونـد چـيـست؟ حضرت فرمود: (ما اعلم شيئا بعد المعرفه افضل منهـذه الـصـلاه; بعد از شناخت خدا, چيزى را از اين نماز برتر نمى دانم.)1
* امـام صـادق(ع) فرمود: (احب الاعمال الى الله عزوجل الصلاه وهى آخـر وصايا الانبياء; محبوب ترين اعمال در پيشگاه الهى نماز استكـه آخـريـن سـفـارش پيامبران است).2 در اهميت نماز همين بس كه پيامبر اكرم(ص) از آن به عنوان ستون دين تعبير فرموده است.3
بـا تـوجـه به اين كه امسال به تدبير مقام معظم رهبرى سال امام خـمـيـنـى(ره) نـام گـذارى شـده است, سخنانى از آن احياگر بزرگ انـديـشه اسلامى در عصر حاضر درباره اهميت نماز و نقش سازنده آن نقل مى كنيم.
امـام خـمـينى (قدس سره) فرمود: (اين نمازهاى پنج گانه كه عمودديـن و پـايـه مـحكم ايمان است و در اسلام چيزى بعد از ايمان به اهـمـيـت آن نـيـسـت, بـعد از توجهات نوريه باطنيه و صور غيبيه مـلكوتيه, كه غير از حق تعالى و خاصان درگاه او كسى نداند, يكى از جـهـات مـهـمـه كه در آن هست اين تكرار تذكر حق ـ با آداب واوضـاع الهى كه در آن منظور گرديده است ـ رابطه انسان را با حقتـعـالـى و عـوالـم غيبيه محكم مى كند, و ملكه خضوع لله در قلب ايـجـاد كند, و شجره طيبه توحيد و تفريد را در قلب محكم كند به طورى كه با هيچ چيز از آن زايل نشود.)4
1ـ وسائل الشيعه, ج3, ص26.
2 ـ همان.
3 ـ ر.ك: ميزان الحكمه, چاپ جديد, ج2, ص1627.
4ـ امام خمينى, چهل حديث, ص498.
ادامه مطلب