در قرائت نماز، مردم سه دسته اند

1 ـ زبان حركت می كند وقلب غافل ومشغول دنيا؛ «أصحاب الشمال».
2 ـ زبان حركت می كند وقلب تابع زبان است، آنچه زبان می گويد، قلب مىفهمد؛ «أصحاب اليمين».
3 ـ قلب معلم است ومعانى را ايجاد می كند وزبان تابع وترجمان قلب است؛ «والسّابِقُون السّابِقُون أُولئك المُقَرّبُون»(1).
اينان بر حقّند، كه در سرّشان جز خدا نمی يابى(2).
(1). واقعه (56) آيه 10 و11.
(2). صدرالمتألهين، شرح اصول كافى، ص 90.
ادامه مطلب
مراتب هفت گانه ذكر ونماز

1 ـ ذكر يا صلات بدنى: زبان وبقيه اعضا وجوارح با طهارت وادب وتحت فرمان حق، اجزاء و اركان نماز را به جاى آورند.
2 ـ ذكر يا صلات نفس: نفس تحت فرمان عقل وعالَم اله، با رغبتى صادق با تفكّر وعلم وعمل، مراتب تخليه، تجليه، تحليه وفنا را طى كند تا «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكّيها»(1)، تحقق يابد؛ يعنى رستگار شد هر كس جان خود را پاك داشت.
3 ـ ذكر يا صلات قلب:
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب *** تا در اين پرده جز انديشه اونگذارم
"حافظ"
قلب مقام حضور وسير در اسما وصفات وتفكّر در عالم ملكوت ومطالعه عالم جبروت وجاى حبّ اللّه والهام و وحى وبه فرمايش صادق آل محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم): «القَلبُ حَرَمُ اللّه فلا تُسكِنْ حَرَمَ اللّهِ غيرَاللّه»(2)؛ يعنى قلب حَرَم خداست، پس بيگانه را در حرم خدا جاى مده.
پس قلب سليم به مقام تسليم ورضا رسيده كه، هر چه آن سلطان كند نيكو بُوَد ودر مقام صدق وصفا در نماز وذكر خداست وغير از او نمىشناسد. پس بنده با اين ذكر به فناى در حق رسيده وشاهد اوست.
4 ـ ذكر يا صلات سرّ: كه مقام مناجات وراز گفتن با خداى خويش است. كه مُصَلّى در مقام سِرّ به رؤيت ولقاء رسيده، قال النّبى (صلّى الله عليه وآله وسلّم): «لوعَلِمَ المُصَلّى مَن يُناجى ما التفت»؛ پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: اگر نمازگزار مىدانست با كه مناجات مىكند، چنان محو بود كه رونمىگرداند؛ يعنى از خود وماسوى سفر كرده تا به فناى فى اللّه رسيده، تا به سفر دوم سير در اسما وصفات مشرّف گشته وبا شهود، ذمايم اخلاق را محوكرده ومتحقّق به اخلاق اللّه شده وبقاى حقّانى يافته، دگر دل از دلبر نتواند گرفت.
5 ـ ذكر يا صلات روح: كه مصلّى با شهود در مقام روح كه وادى مقدس است، «نفخت فيه من روحى» كه ذكرِ روح با شهود حضرت حق در اين وادى مقدّس، از كثرت اسما ومظاهرش گذشته، دويى رفته وبه وحدت رسيده: «ذكر الروح بالتفريد والمحبّة؛ فَاذْكُرونى بِالتَفريدِ والمَحَبّة، أَذْكُركم بِالتَوحيد والقُرْبةِ والحِيْرة».
ز بس بستم خيال تو تو گشتم پاى تا سر من *** تو آمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته
6 ـ ذكر يا صلات خَفى: (به فرمايش استادم جناب حسن زاده آملى روحى فداه:) انسان داراى يك كانال سرّى است بين خود وخداى خود، كه هيچ كس بدان آگاه نيست وتمام اسرار ومناجات پنهانى اش از اين كانال سرّى ردّ و بدل مىشود و رزق معنوى اونيز از اين كانال سرّى جارى است. آب زلال ومائده آسمانى از اين كانال است، اگر از هر آلودگى پاكش نگاهدارند، همه طيّبات است، مثل روزى رُسُل اللّه كه مىخورند وبه عمل صالح تبديل مىشود: «يا أيُها الرُسل كُلُوا مِنَ الطَيّبات وَاعْمَلوا صالِحا»(3).
بعضى از اهل معرفت اين كانال را اسم اعظم خدا دانستند كه مصلّى به شهود غيبِ (وهو الباطن) رسيده، لااله الاّ هو وصلاتش باطنى واز اين كانال است.
7 ـ ذكر ذات احدى در مقام فناى عبد و بقاى باللّه: صلات حقّانى در اين مقام رخ مىدهد كه مصلى هيچ نمىبيند، حتى خود ونمازش را و شاهد ذات احدى است ونماز در اين مقام، ذكرُاللّه اكبر است كه حق خود ذاكر است وخود مذكور؛ لا هو إلاّ هو.
لقَد كُنتُ دَهرا قَبل أَن تُكشف الغِطاء *** إِخالك إِنى ذاكر لَكَ شاكرٌ
فَلمَّا تَجَلّى اللّيلُ أَصْبَحْتُ موقنا *** بِأَنّكَ مذكُورٌ وذكرٌ وذاكر؛
خدايا روزگارى كه در حجاب ظلمت بودم، گمان مىكردم كه من ذاكر و شاكر توام، ولى وقتى حق در اين ظلمتكده تجلّى كرد، شبم به صبح صادقِ شهود، مبدّل شد و دانستم كه، ذكر و ذاكر و مذكور همه تويي؛ يعنى تو تجلّى مىكنى و قلب و سرّ به تصرّف تو ذاكر تواند وچشم بنده كه عين اللّه است جز تو نمىبيند و زبان بنده كه به طهارت رسيد، جز وصف جمال دوست نمىداند.
واين مراتب هفت گانه، همه مراتب وجود است وقرآن وانسان وذكر(4).
(1). شمس (91) آيه 9.
(2). بحار الانوار، ج 70، ح 27؛ جامع الاخبار، ص 28.
(3). مؤمنون (23) آيه 51.
(4). مستدرك الوسائل، ج 1، ص 404؛ تفسير منسوب به شيخ اكبر، ج 1، ص 642 وج 2، ص 248 و واردات قلبى.
ادامه مطلب
آثار و برکات نماز اول وقت
آثار و برکات نماز اول وقت
1،برآورده شدن خواسته ها:حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسكری(ع) روایت می كند كه فرمودند:"خداوند متعال با حضرت موسی تكلم كرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. كسی كه نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می كنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم."(1) حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند:پیرمردی مسن، ماه مبارك رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم:حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز كه به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت:نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم. مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودكی را پیدا كردم و گفتم:من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یك چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند:چی می خواهی؟ گفتم:یكی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم:دومین حاجتم این است كه دلم می خواهد یك همسر خوب خدا به من عنایت كند. فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است كه خدا یك كسب آبرومندی به من عنایت فرماید.
فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را كه ایشان فرمودند من شروع كردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم كسب با آبرو به من عنایت كرد. (2) 2،برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی:پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"بنده ای نیست كه به وقتهای نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این كه من سه چیز را برای او ضمانت می كنم:برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش." (3) 3،ورود به بهشت و دوری از جهنم:امام محمد باقر(ع) می فرمایند:"هر كس نماز واجب را در حالی كه عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد كه او را عذاب نكند، و كسی كه درغیر وقتش به جا آورد در حالی كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش كند.(4) 4،در امان بودن از بلاهای آسمانی:قطب راوندی گوید:پیامبر خدا(ص) فرمود:هنگامی كه خداوند از آسمان آفتی بفرستد، سه گروه از آن، در امان می مانند:حاملان قرآن، رعایت كنندگان خورشید یعنی كسانی كه وقتهای نماز را محافظت می كنند و كسانی كه مساجد را آباد می نمایند."(5) 5،خشنودی خداوند:امام صادق(ع) می فرمایند:اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه."(6) و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا كه پیامبر اكرم(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند:"نماز را با وضوی كامل و شاداب در وقتش به جای آور كه تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است." (7) 6،استجابت دعا و بالا رفتن اعمال:در حدیث است كه به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می شود و درهای بهشت باز می گردد و دعا مستجاب می شود ؛پس خوشا به حال كسی كه در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود. (8) در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است كه فرمودند:"... بهترین ساعتهای شب و روز، وقتهای نماز است." سپس فرمودند:"چون ظهر می شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می وزند و خداوند به خلق خود نگاه می كند. هر آینه من بسیار دوست دارم كه در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود." آنگاه فرمودند:" برشما باد به دعا كردن بعد از نمازها، چرا كه آن مستجاب می شود."(9) 7،دوری شیطان و تلقین شهادتین:پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"شیطان تازمانی كه مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت كند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا كرده و را در گناهان بزرگ می اندازد."(10) امام صادق(ع) می فرمایند:"ملك الموت در هنگام مردن، شیطان را از محافظ برنماز دور می كند و شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش را در آن هنگامه بزرگ به او تلقین می نماید."(11) زیاد شدن عمر، مال و اولاد صالح در دنیا،در امان بودن از ترس و هول مرگ در موقع مردن،آسان شدن سؤال نكیر و منكر در قبر،توسعه یافتن قبر،نورانی شدن چهره، دادن نامه عمل به دست راست و آسان گرفتن حساب در محشر،رضایت خداوند، سلام دادن خدا به او و نگاه كردن از روی رحمت به او در هنگام عبور از صراط (12) و... از دیگر آثار و بركات نماز اول وقت است كه در روایات به آن اشاره شده است.
حجةالاسلام انصاری می گوید:امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است.
چنددقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشمهایشان را باز كردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بله فرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. امام(ره) سپس فرزند خود را صدا زدند و فرمودند:ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟"
پىنوشتها:
1،بحارالانوار، ج82، ص204.
2،داستان هایی از نماز اول وقت، ص 121.
3،سفینه البحار،ج 2، ص 42.
4،وسائل الشیعه، ج 3، ص 81، ح 23و ص 78، ح 1.
5،الصلاة فی الكتاب و السنة، ج 1، ص 329.
6،وسائل الشیعه، ج3، ص 90، ح16.
7،سرمایه سخنوران، ص 306.
8،سفینه البحار، ج2، ص 44.
9،اصول وافی، ج2، ص87.
10و 11،وسائل الشیعه، ج 3، ص 81و 9و 86.
12،حیات عارفانه فرزانگان، ص 10( به نقل از ثمرات،ص 408)
علی اكبر طحانیان--روزنامه قدس
ادامه مطلب
فلسفه نمازهاى مستحبّى مانند نماز شب چیست؟
فلسفه نمازهاى مستحبّى مانند نماز شب چیست؟
به جز نمازهاى واجب و یومیه، نمازهاى دیگرى هم وجود دارد که انجام دادن آنها مستحبّ است. از آن جایى که این نمازها، اضافه بر نمازهاى واجب است، به آنها نافله یا نوافل گفته مى شود (به معناى زیادى و افزون). اساس و اهمیت نافله هاى مستحبّى، به این است که جبران کننده نواقص و کمبودهاى نمازهاى واجب است و همچون صدقه اى است که انسان مى پردازد. در حدیث است «نمازهاى نافله به منزله هدیه است و در هر صورت پذیرفته مى شود».1
نمازهاى نافله داراى اقسام متعدّدى مى باشد.
برخى از آنها داراى زمان خاصى هستند مانند نافله هاى نمازهاى واجب، نمازغفیله، نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان، نماز شب و...
برخى از آنها براى کار خاصى خوانده مى شوند مثل نماز استخاره، نماز شکر، نماز زیارت و...
برخى از آنها نیز داراى هدف خاصى مى باشند مانند نماز براى طلب رزق، نماز طلب باران، نماز حاجت و...2.
در روایات و احادیث براى نمازهاى نافله فلسفه و علّت هایى ذکر گردیده از جمله:
الف. تکمیل نماز واجب با نماز مستحبّى
امام باقر علیه السلام در روایتى فرموده اند: «نمازى که بنده بجا مى آورد، گاهى نصف و گاهى یک سوم و گاهى یک چهارم و گاهى یک پنجم آن بالا برده مى شود، زیرا بالا برده نمى شود مگر آن نمازى که با توجّه و حضور قلب باشد، مردم مأمور به انجام نمازهاى مستحبّ شده اند تا نقص نمازهاى واجب آنان توسّط مستحبّات جبران شود»3.
ب. رسیدن به بالاترین درجات کمال
در حدیثى به نام حدیث «قرب نوافل» آمده است: راوى از حضرت صادق علیه السلام و ایشان از جد بزرگوار خود پیامبر صلى الله علیه و آله و پیامبر از خداوند عزّ و جل چنین نقل نموده: «به درستى که بنده من با نافله و کارهاى مستحبّى قرب را مى جوید تا این که او را دوست بدارم و هنگامى که او را دوست داشتم گوش او مى شوم که با آن مى شنود و چشم او مى شوم که با آن مى بیند و زبان او مى گردم که با آن سخن مى گوید و دست او مى گردم که با آن قهر خود را ابراز مى کند»4.
پی نوشت:
1. مجتبى کلباسى، یکصد پرسش و پاسخ درباره نماز، ستاد اقامه نماز، پاییز 1380، چاپ نهم، ج 2، ص 123.
2. هر یک از نمازهاى مستحبّ داراى دستورالعمل خاصى مى باشد که در کتب ادعیه همچون مفاتیح الجنان ذکر گردیده.
3. بحارالانوار، ج 87، ص 28.
4. اصول کافى، ج 2، ص 352، ح 7.
منبع: www.porseman.org
ادامه مطلب