نمازی بالاتر از نماز

نمازی بالاتر از نماز

94537595038245760211.jpg;

همانطور که می دانیم خداوند در مورد نماز جمعه یک سوره در قرآن نازل فرموده و طی آن مومنین را به این فریضه دعوت نموده است و فرموده است که:

«إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذَٰلِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ » (1)

یعنی هنگام برپایی نماز جمعه معاملات و امور دنیا را رها کنید و به سمت ذکر الله که مراد نماز جمعه است بشتابید.

نکته بسیار مهم این است که خداوند در این آیه از سوره جمعه از این نماز تعبیر به "ذکر الله" نموده است و حال آنکه در جای دیگر فرموده است که «وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» (2) یعنی نماز را به پا دار چرا که نماز نهی از فحشاء می نماید و لکن ذکر خدا از نماز بالاتر است.

طبق مبنای «تفسیر قرآن به قرآن» باید بگوییم یکی از مصادیق ذکر الله که در آیه یاد شده از سوره عنکبوت آمده و از نماز بزرگتر انگاشته شده همین نماز جمعه است. گویا اصلا نماز جمعه نماز نیست، چرا که آنقدر با نمازهای دیگر تفاوت دارد که مستحق است به جای نماز به آن "ذکر الله" اطلاق شود.

اگر ما قائل شویم که تاکیدات امام باقر علیه السلام بر حضور در نماز جمعه مخصوص زمان خود حضرت بوده یا بعد از آن را هم شامل می شده در هر صورت نتیجه این می شود که امام باقر علیه السلام شیعیان را دعوت به حضور در نماز جمعه عموم مسلمانان (حتی غیر شیعه) می نموده اند

پی نوشت :

1) جمعة/9.

 

 


ادامه مطلب


[ سه شنبه 17 فروردین 1395  ] [ 6:32 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

سر تا پای وجود عبد، چشم است

سر تا پای وجود عبد، چشم است

http://file.tebyan.net/a433b6090c/87425984844243506540_thumb.png


یک جمله¬ای را آن مرد الهی و بزرگوار، آسیّد علی نقی نقوی(اعلی اللّه مقامه

الشّریف) که قدیم در بازار، نماز می¬خواندند، به مرحوم حاج حلوایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفته بودند که بسیار زیباست. پدر مرحوم حاج حلوایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که بازاری بود، نگذاشته بود که ایشان برای طلبگی به حوزه بروند.
ایشان می‌گویند: من شاگرد پدرم در بازار بودم و یک مرتبه وقتی برای نماز به مسجد بازار رفتیم با آسیّد علی نقی گفتم: من می‌خواستم برای طلبگی بروم، شما کاری کن که پدرم راضی شود و … . آسیّد علی نقی خیلی هم خوشش آمد که ایشان در آن زمان، می‌خواهد طلبه شود، امّا جمله‌ای به ایشان گفت که خیلی زیباست، گفت: تو برای بندگی خدا می‌خواهی بروی یا این که می‌خواهی بروی که درس بخوانی؟ گفتم: طبیعی است می‌خواهم بنده خدا شوم. گفت: بندگی خدا در همین است که کوشش کنی تا امر پدر را محقّق کنی. این، بندگی خدا می‌شود. توقّع بیش از حدّ نداشته باشد. ایشان می‌گوید: از فرمایش ایشان چنان آرام شدم که دیگر همه چیز را فراموش کردم.
تا این که حالا بعد از سال‌های سال خدای متعال ابوالعرفا، آیت‌الله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را در سر راه ایشان قرار داد و ایشان تحت نظر آیت‌الله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بودند. ایشان منزلش در شمیران بود، منزلش را فروخت و به صابون‌پرخانه آمد تا در محضر آقا باشد.
ببینید کوشش و تلاشت را بکن، امّا برای خدا. ایشان می‌گفت: فقط یک نکته به من گفت، گفت: می‌خواهی همین نکته را برای تو بنویس و تو یک روزی به یک جایی برسی؟ گفتم: بله آقا. گفت: جوان خوش سیمایی هستی (ایشان، سفیدرو و خوش‌سیما بودند)، وقتی مشتری‌ها در مغازه پدرت می‌آیند، تو فقط چشمت را مراقب باش، من هیچ چیز دیگری از تو نمی‌خواهم.
بالاخره برخی از اولیاء می‌بینند، به یکی می‌گویند: تو فقط زبانت را کنترل کن. حالا این مرد الهی هم به ایشان گفته بود: تو فقط چشمت را کنترل کن. ایشان هم می‌گفتند: یک مواقعی هم که آقا می‌آمدند که برای نماز بروند، به من یک نگاهی می‌کردند و با سر اشاره می‌کردند که بله، هوای تو را دارم و می‌دانم که کنترل کردی. آن‌وقت این کار او را آن‌طور رساند به جایی که خلوت‌نشین شب‌های اهل لیل آیت‌الله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) شد و از اصحاب لیل ایشان شد و به آن مقامات و مطالب عرفانی و الهی رسید.

منبع:www.fa.shafaqna.com


ادامه مطلب


[ سه شنبه 17 فروردین 1395  ] [ 3:11 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

فهرستی از روش های پرهیز از گناه

 فهرستی از روش های پرهیز از گناه

73016156566297673394.jpg;

۱. تامقدور باشد در صحنۀ گناه نرود.

۲. توجّه به اینکه صحنۀ گناه آلوده است، داشته باشد.

۳. ارادۀ جدی کند گناه نکند.

۴. مواظبت از چشم و گوش و زبان داشته باشد.

۵. از نظر روحی توجّه داشته باشد که همه‌جا محضر خداست و باید ادب حضور مراعات شود.

۶. با دعا و توسّل، از خداوند توفیق ترک گناه را بخواهد.

۷. خود را به خدای متعال بسپارد.

۸. از رابطۀ با حضرت ولی‌عصر«ارواحناه‌فداه»که واسطۀ فیض است، کمک بگیرد.

۹. با انس با قرآن از قرآن کمک بگیرد.

۱۰. از نماز اوّل وقت کمک بگیرد.

حضرت آیت الله مظاهری


ادامه مطلب


[ سه شنبه 17 فروردین 1395  ] [ 3:06 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

دعاى استغفار,نماز استغفار

دعاى استغفار,نماز استغفار

84529687519831530983.jpg;


استغفار دارویی است که آثار مخرب گناه را در زندگی دنیایی و عوارض اُخروی آن را نابود میکند.

وقت زیادى لازم ندارد، جلسه قرآن نیز زیاد است. قرآن را یاد بگیریم چون یادگرفتن قرآن آسان است. آسان بودن فرا گرفتن قرآن نیز از جانب خدا قرار داده شده است:
من قرآن را آسان قرار دادم تا با چند جلسه آن را بتوانید یاد بگیرید.(قمر (۵۴): ۱۷)

امیرالمومنین علیه السلام مى‏ فرماید: از زمانى که قرآن نازل گردید پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله براى ما مرتب جلسه مى ‏گذاشت و آیه ‏ها را به ما یاد مى ‏داد، معنى آنها را مى ‏فرمود و از ما مى ‏خواست که عمل کنیم.
وقتی که معلم قرآن از دنیا برود، تمام برزخ و قیامتش غرق در نور است. به قدرى معلم قرآن ارزش دارد که امیرالمومنین علیه السلام مى ‏فرماید:
اهل قرآن، (معلم، دانش‏ آموز کلاس قرآن و عمل کننده قرآن)، اهل خدا و عبد ویژه خدا هستند. (غرر الحکم: ۱۱۱، حکمت ۱۹۸۷)
این فرصتى است که ما مى ‏توانیم از حرف زدن، بیان و گفتار، مقدارى را خرج کتاب خدا کنیم،
حال که معلم کلام خدا بودن اینقدر ارزشمند است، باید فرصت را غنیمت شمرد و از این موقعیت بیشترین استفاده را نمود.
معلمی که تنها به شغل و عنوان نیست، هرکسی می ‌تواند معلم قرآن شود و از این استغفار همگانی بهره ببرد.
کلام را با داستانی از اسلام در باب اهمیت معلم قرآن به پایان می بریم:
عبد الرحمن سُلـّمی در مدینه معلم قرآن بود و به کودکان قرآن می ‌آموخت. امام حسین (علیه السلام) یکی از فرزندان خویش را پیش او فرستاد تا قرآن بیاموزد.(یقیناً این فرزند، امام سجاد (علیه السلام) نبوده است، چرا که امامان احتیاجی به معلم بشری ندارند.)
معلم، قرائت سوره حمد را به کودک آموخت. هنگامی که کودک به نزد سیدالشهدا (علیه السلام) آمد و سوره حمد را که آموخته بود، برای پدر قرائت نمود، امام (علیه السلام) معلم را احضار کرد و دستور داد تا در حضور جمعیت، هزار دینار (سکه طلا) و هزار حُـلـّه (پارچه گرانبها) به عنوان جایزه به او دادند. اما امام حسین (علیه السلام) به این دو جایزه کلان اکتفا نکرد و آنگونه که نقل گردیده است، دستور داد تا دهان معلم را پر از درّ و جواهر کردند.
بدین سان سید الشهدا (علیه السلام) خواست تا به مردم بیاموزد این دهان و زبانی که تعلیم قرآن نموده است، سزاوار آن است که پر از در و جواهر گردد.
به هر حال، این سه رقم جایزه گرانبهای امام حسین (علیه السلام) به معلم قرآن برای تعلیم یک سوره حمد، در مدینه مورد توجه همگان قرار گرفت. مردم تعجب کنان می‌پرسیدند: آیا تعلیم یک سوره حمد، این همه جایزه دارد؟
امام حسین (علیه السلام) در پاسخ این ابهام، کلامی فرموده است که اهمیت و ارزش آن برای معلمین قرآن از آن سه جایزه به مراتب بیشتر است.
امام (علیه السلام) فرمود: “این چیزی که من به او دادم کجا و آن چیزی که او به طفل من عطا کرده کجا؟”
آن حضرت از کار معلم تعبیر به “عطا” فرموده و بخشش خویش را در کنار آن عطا، مساله غیر قابل ارزشی به حساب آورده است. 

پی نوشت:
برگرفته از جزوه: “حسین راهنمای بشر، حق پرستان را پدر”، تألیف: آیت الله سید محمد ضیاء آبادی 


ادامه مطلب


[ سه شنبه 17 فروردین 1395  ] [ 3:03 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]