نمازهاى مستحبّه كه در مفاتيح الجنان ذكر نشده(نماز اعرابى)

نمازهاى مستحبّه كه در مفاتيح الجنان ذكر نشده

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/0.jpeg

نماز اعرابى

سيّد بن طاوس در جمال الا سبوع از شيخ تلعكبرى نقل كرده كه او به سند خود از زيد بن ثابت روايت كرده كه گفت مردى از باديه نشينان به خدمت حضرت رسالت پناه صلى الله عليه و آله ايستاد و گفت پدر و مادرم فداى تو باد يا رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ما در باديه مى باشيم و دوريم از مدينه و نمى توانيم هر جمعه به نماز جمعه حاضر شويم پس دلالت كن مرا بر عملى كه چون آن را بجا آورم فضيلت نماز جمعه را دريابم و چون به اهل و قبيله خود برگردم ايشان را نيز بياموزم حضرت فرمود كه چون روز بلند شود دو ركعت نماز بكن در ركعت اوّل بعد از حمد هفت مرتبه قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و در ركعت دوّم بعد از حمد هفت مرتبه قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ بخوان و بعد از سلام هفت مرتبه آية الكرسى بخوان پس برخيز و هشت ركعت ديگر بكن به دو سلام و بنشين بعد از هر دو ركعت از آن و تشهّد بخوان و سلام مگو و چون چهار ركعت را تمام كردى سلام بگو و چهار ركعت ديگر نيز بدين طريق بجا آور و بخوان در هر ركعتى حمد يك مرتبه و اِذا جآءَ نَصْرُاللَّهِ يك مرتبه و قُلْ هُوَاللَّهُ اَحَد بيست و پنج مرتبه و چون از تشهّد و سلام فارغ شدى هفت مرتبه بخوان اين دعا را:

يا حَىُّ يا قَيّوُمُ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ

اى زنده اى پاينده اى صاحب جلالت و بزرگوارى

يا اِلهَ الاَْوَّلينَ وَ الاْ خِرينَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا رَحْمنَ الدُّنْيا وَ الاْ خِرَةِ وَ

اى معبود اولين و آخرين اى مهربانترين مهربانان اى بخشاينده در دنيا و آخرت و

رَحيمَهُما يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا

مهربان در آن دو اى پروردگار اى پروردگار اى پروردگار... اى خدا... اى خدا... اى

اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاغْفِرْلى

خدا... اى خدا... اى خدا... اى خدا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و بيامرز مرا


پس حاجت خود را ذكر كن و هفتاد مرتبه بگو:

لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ

جنبش و نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ

و بگو:

وَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ الْكَريمِ

و منزه است خدا پروردگار عرش كريم

پس حضرت فرمود به حقّ آن خداوندى كه مرا براستى فرستاده سوگند كه هر مؤ من و مؤ منه كه اين نماز را بكند در روز جمعه من ضامنم بهشت را براى او و از جاى خود برنخيزد تا گناهانش و گناهان پدر و مادرش آمرزيده شود و عطا فرمايد حقّ تعالى به او ثواب هر كه نماز كرده در اين روز در شهرهاى مسلمانان و بنويسد از براى او اجر كسى كه روزه گرفته و نماز كرده در اين روز در مشرق و مغرب عالم و حق تعالى به او عطا فرمايد آنچه را كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده باشد مؤ لّف گويد: كه شيخ طوسى در مصباح نيز اين نماز را نقل كرده و لكن در روايت ايشان دعاى مذكور نيست بلكه فرموده چون فارغ شدى از نماز بگو:

سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ الْكَريمِ وَلا حَوْلَ

منزه است خدا پروردگار عرش بزرگوار و هيچ جنبش

وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ

و نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ

هفتاد مرتبه

سبطین


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395  ] [ 5:54 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

شرط قبولى نماز

انسان براى پيمودن راه صحيح تكامل و سعادت بايد از يك سو رابطه خود را با خدا و از سوى ديگر با خلق خدا تقويت نمايد. بهترين راه تقويت رابطه با خدا، نماز است. البته مسأله عمل به تكاليف دينى و از جمله اقامه نماز و پرداخت زكات، بحثى است و رسيدن به مراتب عالى كمال بحثى ديگر. مرتبه‌اى از نماز و زكات كه همين نماز و زكات ظاهرى و معمولى است، تنها موجب اسقاط تكليف مى‌شود؛ يعنى انسان با آن از عذاب الهى نجات مى‌يابد. اما اين بدان معنا نيست كه لزوماً موجب كمال وى و نزديكى اش به خداوند گردد. رسيدن به مقام قرب الهى از طريق گزاردن نماز، مستلزم رعايت نكات خاصى است كه با صِرف عمل به تكليف، آن هم از روى عدم توجه به مفاهيم بلند آن، محقق نمى‌گردد.
امام صادق(عليه السلام) در اين بخش از سخنان خود با بيان حديثى قدسى، برخى از شرايط قبولى نماز را يادآور مى‌شوند. اولين شرط اين است كه نمازگزار در هنگام نماز، عظمت خدا را به ياد آورد. انسان هرچه بيش تر موفق به درك عظمت خدا گردد، تواضعش در مقابل ذات اقدس احديّت بيش تر خواهد شد و به كوچكى و ناچيزى خود پى خواهد برد.
در اين جا براى درك بهتر عظمت خدا، روايتى را از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل مى‌كنيم: در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) زنى زندگى مى‌كرد به نام زينب عطاره كه به شغل عطرفروشى اشتغال داشت. آن زن عطرهاى خوبى را كه تهيه مى‌كرد، ابتدا خدمت پيامبر (صلى الله عليه وآله) مى‌آورد و حضرت نيز آنها را خريدارى مى‌كردند. آن زن روزى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) خواست تا عظمت خدا را برايش تشريح نمايند. حضرت فرمودند: تو نمى‌توانى عظمت خدا را درك كنى، مگر اين كه ابتدا به عظمت مخلوقات خدا پى ببرى. سپس پيامبر (صلى الله عليه وآله) درباره عظمت آفرينش آسمان و زمين فرمودند: اين زمين پهناور با تمام درياها و كوه‌ها و شهرهاى بزرگى كه دارد، نسبت به آسمان اول به مانند حلقه‌اى است كه در يك بيابان بى كران افتاده باشد. همين طور نسبت آسمان اول به آسمان دوم تا برسد به آسمان هفتم، و آسمان هفتم نيز نسبت به عرش خدا، هم چون حلقه‌اى است در يك بيابان بسيار وسيع.
امروزه كيهان شناسان، كهكشان‌هايى را كشف كرده‌اند كه ميلياردها سال نورى با كهكشان ما فاصله دارند؛ يعنى كل منظومه شمسى با همه عظمتش در برابر كهكشان راه شيرى و نيز اين كهكشان در برابر كهكشان‌هاى ديگر بسيار ناچيز هستند. حضرت به زينب عطاره فرمودند: وقتى به اين مسايل خوب بينديشى، متوجه مى‌شوى كه در برابر عظمت مخلوق خدا هيچ به حساب نمى‌آيى تا چه رسد به عظمت خدا. وقتى انسان به اين مسايل توجه كند، خودش را در برابر عظمت بى نهايت خداوند بسيار كوچك مى‌شمارد و حالت تواضع براى او پيش مى‌آيد.

سبطین

 


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395  ] [ 5:50 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

شرط قبولی نماز( شرط سوم)

از شرايط قبولى نماز اين است كه نمازگزار به خاطر خدا از هوا و هوس‌هاى باطل خود دست بردارد: وَ يَكُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِنْ اَجْلى. بگويد: خدايا! به خاطر اين كه تو را دوست دارم، دنبال شهوت رانى و گناه نمى‌روم. همان‌طور كه انسان به خاطر دوستان خود از برخى خواسته هايش صرف نظر مى‌كند، به خاطر خدا هم، بايد از شهوات نامشروع خود چشم بپوشد. بين نمازِ خوب خواندن و دنبال شهوات نامشروع رفتن نسبت معكوس وجود دارد؛ به اين معنا كه انسان هر قدر نمازش را بهتر بخواند، به همان ميزان از شهوات نامشروع دور مى‌شود و به عكس، هر چه بيش تر شهوت رانى كند، از نماز دور مى‌شود. قرآن كريم درباره برخى اقوام گذشته اين مطلب را به زيبايى بيان كرده است؛ پس از ذكر نام تعدادى از انبي(عليهم السلام) مى‌فرمايد: إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا؛(1) هرگاه آيات [خداى] رحمان بر ايشان خوانده مى‌شد، سجده كنان و گريان به خاك مى‌افتادند. سپس در ادامه مى‌فرمايد: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ؛(2) آن گاه پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوس‌ها پيروى مى‌كردند. انسان اگر بخواهد بداند چرا آن طور كه بايد و شايد نمى‌تواند در نماز با خدا انس بگيرد، بايد ببيند چقدر به شهوات نامشروع و افكار باطل دل بسته است.
- پاورقی -
 (1) - مريم (19)، 58.
(2) - همان، 59.

 


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395  ] [ 5:47 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

شرط قبولی نماز( شرط دوم)

شرط قبولی نماز( شرط دوم)

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/05428499604692429535_thumb.png

 اين است كه نمازگزار، روز خود را با ياد خدا سپرى كند. هستند كسانى كه هميشه و در همه حال به ياد خدا هستند و هرگز از ياد خدا غافل نمى‌شوند: رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ ؛(212) پاك مردانى كه هيچ كسب و تجارت آنان را از ياد خدا غافل نگرداند. خداوند چنين مردانى دارد كه حتى اشتغالات مادى دنيا، آنان را از ياد خدا بازنمى‌دارد. مرحوم علامه طباطبايى(رحمه الله) در اين باره كه چگونه انسان هم مى‌تواند به ياد خدا باشد و هم به امور زندگى خود بپردازد، مى‌فرمودند: مثل اين است كه هيچ گاه از دست دادن عزيزى و يا محبت داشتن به دوستى، مانع از كار و فعاليت روزانه نمى‌شود و انسان على رغم اين كه به امور دنيوى خود مشغول است، به ياد عزيز از دست رفته و يا دوست خود نيز هست. مردان الهى نيز به همين صورت همواره و در تمام حالات به ياد خدا هستند: وَ يَقْطَعُ نَهارَهُ بِذِكْرى.
- پاورقی -
 (212) - نور (24)، 37.

 


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395  ] [ 5:45 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]