چند نكته درباره اذان و اقامه

چند نكته درباره اذان و اقامه

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/123.jpeg

1. بر نمازگزار مستحب است قبل از نمازهاى يوميه، ابتدا اذان و بعد از آن اقامه بگويد.

2. اذان و اقامه بايد در وقت نماز گفته شود و اگر قبل از وقت بگويد باطل است.

3. اقامه بايد بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگويد، صحيح نيست.

4. بين جمله‏هاى اذان و اقامه نبايد زياد فاصله شود و اگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد، بايد دوباره آن را از سر بگيرد.

5. اگر براى نماز جماعتى اذان و اقامه گفته باشند، كسى كه با آن جماعت نماز مى‏خواند، نبايد براى نماز خود اذان و اقامه بگويد.

6. مستحب است كسى را كه براى گفتن اذان انتخاب مى‏كنند، عادل، وقت شناس و صدايش بلند باشد.

7. مستحب است در روزى كه بچه به دنيا مى‏آيد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.

8. هيچ يك از نمازهاى واجب و مستحب به جز نمازهاى يوميه و قضاى آنها، اذان و اقامه ندارند.
كيفيت در نماز
آنچه در احكام مورد توجه بايد باشد، كميت تنها نيست، بلكه كيفيت نيز لازم است.

 کتاب احكام دو دقيقه اى؛ محمود اکبری؛ صفحه 38


ادامه مطلب


[ شنبه 22 خرداد 1395  ] [ 1:16 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

حکایتی که نگاهمان را به نماز عوض می کند

حکایتی که نگاهمان را به نماز عوض می کند

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/7.jpeg

نصف عمرش را در آمريكا و كشورهاي اروپايي گذرانده است. جزء اولين طلبه‌هايي است كه زبان انگليسي را كامل ياد گرفتند. از طرف حوزه رفت به انگلستان.

مدتي در منچستر بود، بعد رفت آمريكا و چند كشور ديگر. در همه اين سال‌ها كارش تبليغ دين بوده است.

آخرين باري كه آقای هنرمند را ديده بودم، بيست‌ و چند سال داشت. من آن وقت‌ها تازه آمده بودم حوزه.

امشب، پس از بيست سال، دوباره ديدمش. آمده بود مدرسه امام باقر (ع) و چه سخنراني خوبي كرد! در يك ساعت، كلي اطلاعات درباره وضعيت اسلام در كشورهاي مسيحي به طلبه‌ها داد.

سخنراني كه تمام شد، مي‌خواست بيايد طرف من، كه طلبه‌ها دورش جمع شدند و سؤال‌پيچش كردند. با حوصله، همه را جواب داد و با همه خداحافظي كرد.

بعد يك‌راست آمد به سمت من. همديگر را بغل كرديم و از حال همديگر پرسيديم. از او خواستم كه شام را با هم بخوريم. عذرخواهي كرد، ولي قول داد كه به‌زودي يك شب، شام را با هم مي‌خوريم.

بايد مي‌رفت خانه. ظاهرا كار واجب داشت. گفتم شما را تا خانه مي‌رسانم. تا خانه آقاي هنرمند دربارة حوزه و درس‌هاي طلبگي حرف زديم. وقتي رسيديم به در خانه‌شان، گفتم: شما عجله داريد و من نمي‌خواهم بيشتر از اين وقتتان را بگيرم؛ اما يك سؤال دارم.

ـ بگو.
ـ در اين بيست سال، چند نفر براي مسلمان شدن، پيش شما آمدند؟

ـ كم نبودند، ولي عددشون رو يادم نيست.
ـ چه چيزي از اسلام، بيشتر جذبشون مي‌كرد؟ وقتي مي‌آمدند پيش شما، نمي‌گفتند چرا مي‌خواهيم مسلمان بشيم؟

ـ اتفاقا هر كس مي‌آمد و مي‌گفت ميخام مسلمان بشم، من مي‌پرسيدم چرا. چرا ميخاي مسلمان بشي؟

ـ خب؟
ـ شايد باور نكني، ولي اكثرشون مي‌گفتند هيچ چيز به اندازه نماز، اونها رو به اسلام متمايل نكرده، خصوصا نماز جماعت.

ـ عجب. جالبه!
ـ آره. مي‌گفتند: چيزي مثل نمازِ مسلمان‌ها كه ما رو مقيد به ارتباط دائمي با خدا كنه در مسيحيت نيست. ما در مسيحيت، آيين‌هاي عبادي دسته‌جمعي نداريم، جز مراسم يك‌شنبه‌ها كه آن هم هفته‌اي يك‌بار در كليسا برگزار مي‌شود.
 
عبادت خانگي و شبانه‌روزي، يه چيز ديگه است. احساس تنهايي و بي‌كسي، بلاي جان ما شده است.

وقتي مسلمان‌ها رو مي‌ديديم كه هر روز، دور هم جمع ميشن و خدا رو عبادت مي‌كنن، حسرت مي‌خورديم. شما مسلمان‌ها قدر اين نماز و مسجد رو نمي‌دونيد. ما كه قبلا يك دين ديگه داشتيم، بهتر مي‌فهميم نماز چه معجزه‌اي است.

آقاي هنرمند، درِ ماشين را باز كرد. هنوز كاملا پياده نشده بود كه گفت:

ـ البته، عقلانيت و منطقي بودن اسلام هم خيلي سهم داره؛ ولي تا آنجا كه من فهميدم، هيچي به اندازه اين نماز، دل غير مسلمان‌ها را نمي‌بره.

خداحافظي كرد و رفت. من هم راه افتادم به سوی خانه. ميان راه، يك لحظه آرزو كردم كه كاش من هم از دين ديگري به اسلام وارد شده بودم تا قدر نماز را بيشتر مي‌فهميدم. خودم به آرزوی خودم خنديدم!!

  رضا بابايي ؛ نماز در حكايت‌ها و داستان‌ها ؛ ص 138 با اندکی تلخیص و تصرف


ادامه مطلب


[ شنبه 22 خرداد 1395  ] [ 1:14 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

چگونه یک نماز خوب بخوانیم ؟

چگونه یک نماز خوب بخوانیم ؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD2.jpeg

حجت الاسلام پناهیان :

 قدم اول در نمازِ خوب خواندن، نماز مؤدبانه خواندن است.

نماز مؤدبانه خواندن يعني چه؟ يعني خدايا من حال دارم يا ندارم، عشق به تو دارم يا ندارم، از تو مي ترسم يا نمي‌ترسم، زورم مي آيد نماز بخوانم يا زورم نمي آيد، به هر حال من بايد ادب رعايت بکنم. عين يک سربازي که در پادگان به او مي گويند: از امروز فرمانده ي خودت را ديدي پا مي‌کوبي و دستت را مي بري بالا. وقتي فرمانده ات خواست برود، تا فرمانده نرفته تو نبايد حالت راحت باش داشته باشي. (حال داری یا نداری، عشق داری یا نداری، زورت می آید یا زورت نمی آید، نماز بخوان به جهت ادب در برابر پروردگار)

مؤدبانه نماز خواندن؛ يعني سر وقت نماز خواندن؛ قرائت درست داشتن؛ مستحبات حداقلي نماز را به جا آوردن.

  (چکیده ای از کتاب منبر و محراب ؛ از صفحه  49 تا 96 )


ادامه مطلب


[ شنبه 22 خرداد 1395  ] [ 1:12 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

چگونه یک نماز خوب بخوانیم ؟

چگونه یک نماز خوب بخوانیم ؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/%D8%AA%D8%B5%D8%A8%DB%8C%D8%AD3.jpg

حجت الاسلام پناهیان :

 خدايي كه مي داند ما با نماز عشق نمی کنیم، چرا اين نماز را براي ما واجب كرده است؟ آيا بهتر نبود خدا صبر كند، ما عاشق بشويم ما عارف بشويم آنگاه بفرمايند نماز بخوانيد؟

 خدایا! تو كه مي داني بندگان تو عموماً توجّه سر نماز پيدا نمي كنند، چرا بر آنان نماز را واجب كردي؟

 خدا مي فرمايد: من خودم انسان را خلق كردم. من نخواستم اينها بيايند از چهارده سالگي عارفانه نماز بخوانند؛ عاشقانه نماز بخوانند؛ من خواستم اينها مؤدبانه نماز بخوانند. نماز در قدم اول رعايت ادب است، نه ابراز محبت به پروردگار عالم.

 چرا ما سر نماز به جاي "الله اکبر"، "الله رحمن" نمي گوييم؟ آيا بهتر نبود بگوييم خداي مهربان. دل ها بيشتر جذب نمي شد براي نماز؟ تا اينکه اول نماز از کبريايي خدا حرف مي زنيم.

 چرا در مقابل کبريايي خدا سر به تربت و خاک مي گذاريم؟ چرا در هر رکعت يک رکوع و دو سجده داريم؟ براي اينکه نماز مي خواهد عظمت خداوند را در دل ما بنشاند.

  (چکیده ای از کتاب منبر و محراب ؛ از صفحه  49 تا 96 )


ادامه مطلب


[ شنبه 22 خرداد 1395  ] [ 1:10 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]