روح نماز
اگر رکوع و سجود و قرائت و تسبیح را جسم نماز بدانیم، حضور قلب و توجه درونى به حقیقت نماز و کسى که با او راز و نیاز مىکنیم روح نماز است.
خشوع نیز در واقع چیزى جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام نیست و به این ترتیب روشن مىشود که مؤمنان تنها به نماز به عنوان یک کالبد بى روح نمىنگرند بلکه تمامى توجه آنها به باطن و حقیقت نماز است. (1)
بنابراین کسانی که اهل نماز نیستند یا اهل نماز بوده و آن را کنار زده اند مواهب بسیاری را از دست داده اندکه جبران آنها ار راه دیگر ممکن نیست برای درک آن مواهب باید هرچه زودتر با نماز ارتباط پیدا کنند.
1 – مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص،۲۰۴ و ۲۰۵ دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.
منبع : اسلام پدیا
ادامه مطلب
هر گاه در نماز، خواب بر چشمت غلبه كرد، نماز را قطع كن و بخواب
هر گاه در نماز، خواب بر چشمت غلبه كرد، نماز را قطع كن و بخواب
الإمام عليّ عليه السلام: إذا غَلَبَتكَ عَينُكَ وأنتَ فِي الصَّلاةِ فَاقطَعِ الصَّلاةَ ونَم، فَإِنَّكَ لا تَدري لَعَلَّكَ أن تَدعُوَ عَلى نَفسِكَ.
امام على عليه السلام: هر گاه در نماز، خواب بر چشمت غلبه كرد، نماز را قطع كن و بخواب كه شايد نادانسته بر ضدّ خودت دعا كنى.
(نماز های مستحبی را با غلبه خواب ترک کنیم و نماز های واجب را در صورت داشتن وقت به عقب بیندازیم)
آیت الله ری شهری؛ شناخت نامه نماز؛ جلد ۲ ؛ حدیث ۶۸۸
منبع : مر کز تخصصی نماز
ادامه مطلب
نماز و خوف از خداوند
طاوس مى گويد:
در مسجد الحرام شخصى را ديدم كه زير ناودان ايستاد و نماز مى خواند و دعا مى كند وهاى هاى اشك مى ريزد بعد از ان كه نمازش تمام شد، نزد او آمد و ديدم كه امام سجاد عليه السلام است .
به ايشان گفتم : (( اى پسر رسول خدا الله عليه و آله تو رادر چنين حالى ديدم ، در حالى كه تو سه وسيله نجات دارى :
1- فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله هستى
2- جدت شفيع قيامت است
3- خداى متعال داراى رحمت مى باشد
آن حضرت فرمود: (( اما فرزند رسول خدا بودن براى من فايده اى ندارد، زيرا خدا فرمود: در قيامت نسبت و خويشى مفيد نيست (1)
اما شفاعت جدم معلوم نيست برايم مفيد باشد، زيرا پروردگار فرمود: شفاعت نمى كنند مگر براى كسانى كه مورد رضايت حق هستند. (2)
اما خداوند در مورد رحمت او شامل حال محسنين مى شود (3)
من نمى دانم جزء محسنين و نيكوكاران هستم يا نه ؟ (4)
1- مومنون آيه 101
2- انبياء آيه 28
3- اعراف آيه 56
4- محجة البيضاءج 4 ص 231
منبع : کتاب نماز راز دوست
ادامه مطلب
نماز از شهادت نا حق جلوگيرى مى كند
نماز از شهادت نا حق جلوگيرى مى كند
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چند نفر از مسلمانان را جهت تعليم احكام اسلام و قرآن به طرف يكى از قبايل عرب فرستاد،ولى اين عده با خيانت قبايل هم پيمان پيامبر صلى الله عليه و آله دستگير و تحويل مشركين مكه شدند. مشركين نيز تصميم به كشتن آنان را گرفتند از جمله آنها شخصى با نام (( خبيب بن عدى )) بود چون خواستند او را بكشند گفت : ((اگر ممكن است مرا رها كنيد و تا دو ركعت نماز تمام و كامل گذارم )) آنان گفتند: (( مانعى ندارد )) او دو ركعت نماز تمام و كامل گذارد و سپس گفت ((به خدا سوگند اگر به خاطر آن نبود كه گمان كنيد از ترس مرگ نماز را طول مى دهم بيشتر نماز مى خواندم ))
(لذا گفتند:خبيب كسى بود كه دو ركعت نماز رادر هنگام كشته شدن سنت نهاد)
خبيب را بالاى چوبى برافراشتند و چون او را محكم به چوبه دار بستند گفت ((خدايا! ما پيامبرت را رسانديم اكنون در اين بامداد او رااز وضع ما با خبر ساز! ))
سپس گفت :((خدايا! به حساب يكايك اينان برس و ايشان را دسته دسته بكش واحدى را از اينان باقى مگذار )) در حالى كه سخت او را بسته بودند، به او گفتند: ((از اسلام برگردد تا تو را رها كنيم )) گفت : (( لا اله الا الله )) به خدا قسم دوست ندارم كه از اسلام برگردم و تمام آنچه روى زمين است از من باشد ))
گفتند: ((دوست دارى كه محمد به جاى تو باشد و تو در خانه خود نشسته باشى ؟ ))
گفت ((به خدا سوگند دوست ندارم به تن محمد فرو رود من درخانه ام آسوده باشم )) گفتند ((ولادت و عزى قسم (منظورت آنهاست ) كه اگر برنگردى كشته شوى ))
گفت (( كشته شدنم در راه خدا ناچيز است ))) روى او را از قبله برگرداندند ،او گفت : ((چرا روى مرا از قبله برمى گردانيد ؟ خدايا! اينجا كسى نيست كه سلام مرا بر پيامبرت برساند، پس تو خود سلام مرا به او برسان )).
رسول خدا صلى الله عليه و آله همچنان كه با اصحاب خود نشسته بود،حال وحى به او دست داد و فرمود: (( عليه السلام و رحمة الله بركاته )) سپس گفت :((اينك جبرئيل است كه سلام ((خبيب )) را به من مى رساند! )) سران مشركين ، چهل پسر از فرزندان كشته هاى بدر را فرا خواندند و به دست هر كدام نيزه اى دادند تا يكبار بر (( خبيب ))) حمله بردند، روى او به طرف كعبه برگشت و گفت ((الحمدالله ))
پس از آن مشركى بر او حمله برد نيزه اى به سينه اش كوبيد كه از پشتش در آمد و ساعتى با ذكر خداو ياد محمد صلى الله عليه و آله زنده بود تا شهيد شد. (1)
از اين داستان نتيجه مى گيريم كه هر چه مشركان خواستند اين صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله را از دين اسلام برگردانند تا شهادت ناحق برعليه پيامبر صلى الله عليه و آله بدهد او حتى از جانش هم در راه پيامبر صلى الله عليه و آله دريغ نكرد پس آيا معنى دارد كه انسان در كارهاى روزمره و بعضى از كارهاى كه برايشان پيش مى آيد بر عليه يكديگر شهادت ناحق بدهند!
1- وسائل الشيعه ج 3
منبع : کتاب نماز راز دوست
ادامه مطلب