آداب معنوى ركوع
شايسته است بنده هنگام گفتن تكبير ركوع ، با حالت ذلّت و خاكسارى و خضوع ، و حضور قلب ، ركوع نموده ، و نيّتش اين باشد: مقصودم از ركوع ، عبادت خداوند و مالك دنيا و آخرت من است ، و در حال ركوع ذلّت بندگى را در برابر كمال جلال الهى نشان دهد. چه نيكو خداوند به گوينده اين شعر الهام نموده كه :
إِذا كانَ مَنْ تَهْوى عَزيزاً، وَلَمْ تَكُنْ |
ذَليلاً لَهُ، فَاقْرَ السَّلامَ عَلَى الْوَصْلِ |
- هرگاه كسى كه دوستش مى دارى عزيز و سرافراز بود، و تو ذليل و خاكسار او نشدى ، پس بر وصل او بدرود گوى .
آيا نمى بينى كه از ادب بندگان با پادشاهانِ دار نيستى و زوال اين است كه : وقتى با آنها ملاقات نموده و بر آنان روى مى آورند، به قصد تعظيم و اجلال آنان براى آنان ركوع مى كنند، و در اين حالت متذكّر مى شوند كه در پيشگاه آنان قرار دارند، و مقصودشان از اين كار بزرگداشت آنان مى باشد، پس چگونه تو براى خداوند كه به اسرار انسان آگاه است و از هر بزرگى بزرگتر است ، بدون حضور قلب در پيشگاه خداوند و توجّه به او در برابر او ركوع و فروتنى مى كنى .
از ديگر آدابى كه نمازگزار بايد در حال ركوع رعايت كند، آن است كه اگر در حال ركوع اين دعا را بخواندكه :
[اءَلّلهُمَّ،]لَكَ خَشَعْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَلَك اءَسْلَمْتُ، وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، وَ اءَنْتَ رَبّى ، خَشَعَ لَكَ سَمْعى وَ بَصَرى وَ مُخّى وَ عَصَبى [وَ عِظامى ] وَ ما اءَقَلَّتْهُ قَدَماىَ، للّهِِ رَبِّ الْعالَمينَ.
- [خداوندا،] تنها براى تو خشوع نمودم ، و فقط به تو ايمان آوردم ، و تنها تسليم توام ، و فقط بر توكّل نمودم ، و تويى پروردگارم ، گوش و چشم و مغز و عصب [و استخوانها]و هر چه كه قدمهايم آنها را حمل مى نمايد [يعنى تمام اعضاى بدنم ]، براى تو خشوع و فروتنى نموده است ، براى خداوندى كه پروردگار عالَميان است .
توجّه داشته باشد كه در اين گفتار، صفات كسانى را ادّعا مى كند كه با تمام اعضاى خويش حقيقتاً و يقيناً متوجّه خداوند گرديده و تسليم و سرسپرده او گشته و بر او توكّل نموده اند. پس مبادا عضوى از اعضاى تو خضوع و خشوع نداشته و تسليم خداوند - جلّ جلاله - نباشد، يا در امرى از امور دنيا و دين بر خدا توكّل ننموده ، و در نتيجه در اين سخن از دروغگويان باشى ، كه اگر نماز را با دروغ و بهتان بستن به خداوندى كه مالك اوّلين و آخرين است بجا آورى ، كدامين نماز براى تو باقى خواهد ماند؟
از جمله آداب ركوع كه بايد بنده رعايت كند اين است كه : پيش از اَداى كامل انواعِ خاكسارى بندگى براى مولاى خود، در برداشتن سر از ركوع شتاب ننمايد، چنانكه از مقتدايمان روايت نموديم و نيز در روايت ديگر آمده كه امام صادق (ع ) فرمود: علىّ (ع ) به اندازه اى ركوع مى نمود كه عرق او جارى مى شد، بحدّى كه از طول ايستادن ركوع عرق بر گامهايش مى ريخت .
اى كسى كه نسبت به روح و قلب و بدن و جگر [ويا: درون ] خود دلسوزى مى كنى ، اين بزرگواران كسانى هستند كه خداوند هدايتشان فرموده ، پس به راهنماييهاى ايشان اقتدا كن .
از ديگر آدابى كه بايد در ركوع رعايت شود آن است كه وقتى بنده - بعد از آنچه كه ذكر نموديم - سر از ركوع بلند كرد، بايد سر برداشتن او، همراه با وقار و آرامش باشد؛ زيرا مولاى او، او را مى بيند؛ و هنگامى كه :
سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، اءَهْلُ الْكِبْرِيآءِ وَ الْعَظَمَةِ وَالْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ.
- خداوند، ستايش هركس را كه او را مى ستايد مى شنود، خداوندى كه اهل بزرگمنشى و عظمت وجُود و كبر و سركشى است .
مى گويد، هنگام ذكر كبرياء و عظمت و جبروت الهى دستهايش را به عنوان خاكسارى براى معبود خويش دراز نمايد، و هنگام ذكر جود و بخشش الهى با اميدوارى آنها را بگشايد.
منبع : فلاح السائل
مؤ لف : علاّمه بزرگوار سيّد بن طاووس
ادامه مطلب
آداب در هنگام گفتن : إِيّاكَ نَعْبُدُ، وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ
آداب در هنگام گفتن : إِيّاكَ نَعْبُدُ، وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ (1)
توجّه داشته باش كه شايسته است بنده در هنگام گفتن إِيّاكَ نَعْبُدُ. صادق باشد. و مقصودم از اين سخن آن است كه : هنگام به زبان آوردن آن مقصود عبادت خداوند - جلّ جلاله - به اميد نيل به منافع زودرس دنيوى يا ثواب ديررس اُخروى ، يا دفع امورى كه در دنيا يا در روز قيامت كه مردگان به اراده خداوند سبحان زنده مى شوند - از آن بيم دارى باشد، در حقيقت نَفْس خود را عبادت نموده اى ، و عبادتت به خاطر نَفْس خويش و براى اميال و خواسته ها و لذّاتت بوده ، و از آن جهت كه خداوند - جلّ جلاله - شايسته عبادت است او را عبادت ننموده اى ، لذا إِيّاكَ نَعْبُدُ گفتن تو دروغ و بهتان بوده ، و تو را از نيل به كاميابى و رسيدن به سلامت و نيكبختى جلوگيرى نموده ، و نامت در ديوان و دفتر دروغگويان ثبت خواهد شد، و مسلّماً با اين كار نفس خويش را در معرض هلاكت و نابودى قرار خواهى داد. آيا كلام پاك و خجسته الهى را نشنيده اى كه مى فرمايد:
إِنَّما يَفْتَرِى الْكَذِبَ الَّذينَ لايُؤْمِنُوَن . (2)
- تنها كسانى كه ايمان نيآورده اند، به دروغ به ديگران افتراء مى بندند.
و همچنين سزاوار است در گفتنِ وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ نيز صادق باشى ، و در دل حقيقتاً و يقيناً جز از خداوند - جلّ جلاله - يارى نجويى ؛ زيرا اگر در اين حال در دل از نيرو و قدرت خويش و يا از دنيا و يا مال يا از افراد نيرومند طرفدار خويش يا از آمال و آرزوها و امور ديگر غير از اينها يارى بجويى ، ولى در هنگام گفتن إِيّاكَ نَسْتَعينُ قصد كنى كه يار و ياورى جز خدا ندارى ، دروغ گفته و خود را به خطر انداخته اى و خدا را خوار و كوچك شمرده ، و به او بهتان زده اى ، و مستحقّ عواقب كوچك شمردن مولاى خود مى گردى .
1- حمد: 5.
2- نمل (16): 105.
منبع : فلاح السائل
مؤ لف : علاّمه بزرگوار سيّد بن طاووس
ادامه مطلب
آداب در هنگام گفتن : مالِكِ يَوْمِ الدّينِ
آداب در هنگام گفتن : مالِكِ يَوْمِ الدّينِ (1)
توجّه داشته باش كه يوم الدّين ، روز حساب و عرضه بر پادشاه عالَميان و آشكار شدن باطن انسانهاست در محضر تمام كسانى كه بنده اسرار خود را از آنان پنهان مى كرد، لذا شايسته است كه نمازگزار در اين حال از امورى كه در روز حساب و سؤ ال بيم آن مى رود، بيم و هراس داشته باشد.
در روايت آمده كه مولايمان امام زين العابدين (ع )، هم او كه صاحب مقام والايى ، در عبادت خداوند بود، هنگامى كه مالِكِ يَوْمِ الدّين . مى فرمود، مكرّر آن را قرائت مى نمود، تا بحدّى كه هركس آن حضرت را مى ديد، گمان مى كرد كه حضرتش نزديك است جان بسپارد.
وَ مَا الْخوْفَ مِنْهُ يَحْذَرُونَ، وَلاَ الْخَنا |
عَلَيْهِمْ، وَلكِنْ هَيْبَةً هِىَ ماهِيا(2) |
- اين بزرگواران به خاطر خوف گناه ، از خدا نمى هراسند، و هيچ نقصى در اعمالشان ، و يا سخن نامربوطى در گفتارشان نيست ، بلكه به خاطر هيبت و بيم از عظمت الهى چنينند، هيبتى آنچنانى كه قابل توصيف نيست .
و خود آگاهى كه مولايمان امام زين العابدين (ع ) الگو و مقتداى ما در امور دنيوى و اُخروى است ، پس با توسّل جستن به هدايت و انوار خداوند - جلّ جلاله - سوار بر مركبهاى يقين ، گام به گام از او پيروى كن ، كه خداوند - جلّ جلاله - قادر است تو را به مقامات عارفان كه خود سبحانه زيبنده آن است ، نايل گرداند.
1- حمد (1): 4.
2- در برخى از نسخه هاى كتاب ، ابتداى شعر به اين صورت آمده است : وَما لِخَوْفٍ...
منبع : فلاح السائل
مؤ لف : علاّمه بزرگوار سيّد بن طاووس
ادامه مطلب
غسلهاى مستحبّى
غسلهاى مستحبّى عبارتند از:
1- غسل توبه .
2 - غسل جمعه .
3 - غسل شب اوّل ماه رمضان .
4 - غسل تمام شبهاى فرد ماه رمضان ، كه افضل آنها غسلهاى شب نيمه و شب هفدهم ، و شب نوزدهم ، و شب بيست و يكم ، و شب بيست و سوّم ماه رمضان مى باشد، و درباره غسلهاى شب بيست و چهارم ، و شب بيست و پنجم ، و شب بيست و هفتم ، و شب بيست و نهم ، را نيز رواياتى وارد شده است .
5 - غسل شب عيد فطر.
6 - غسل روز عيد فطر.
7 - غسل روز عرفه ، نهم ذى الحجّة .
8 - غسل عيد قربان ، دهم ذى الحجّة .
9 - غسل روز غدير، هيجدم ذى الحجّة .
10 - غسل روز مباهله ، بيست و چهارم ذى الحجّة .
11 - غسل روز تولّد پيامبر اكرم (ص )، هفدهم ربيع الاوّل .
12 - غسل نماز خورشيد گرفتگى در صورتى كه تماماً گرفته شده باشد، و آن را عمداً ترك كرده باشد، در اين صورت بايد پس از غسل ، قضاى نماز را بجا آورد.
13 - غسل نماز حاجت .
14 - غسل نماز استخاره .
15 - غسل اِحرام .
16 - غسل داخل شدن در حَرَم .
17 - غسل وارد شدن در مسجد الحرام .
18 - غسل داخل شدن در كعبه .
19 - غسل داخل شدن در مدينه .
20 - غسل ورود به مسجد النّبىّ(ص ).
21 - غسل هنگام زيارت پيامبر اكرم - عَلَيْهِ اَكْمَلُ الصَّلاة - و هنگام زيارت مزار ائمّه اى كه از عترت و اهل بيت آن بزرگوار عَلَيْهِمْ اَفْضَلُ التَّحِيّات مى باشند.
22 - غسل برداشتن تربت از قبر و مزار امام حسين (ع ) بنابر بعضى از روايات .
23 - ابن بابويه در جزء اوّل كتاب مدينة العلم حديثى از امام صادق (ص ) پيرامون غسلها روايت نموده ، و غسل استخاره ، و غسل نماز استسقاء و طلب باران و غسل زيارت را در آنجا ذكر كرده است .
24 - و در بعضى از احاديث ديگر نيز آمده كه : مولايمان حضرت علىّ(ع ) در شبهاى سرد غسل مى كردند تا براى نماز شب نشاط پيدا كنند.
و نيز در حديثى در كتاب مدينة العلم آمده است كه : غسل روز براى شب ، و غسل شب براى روز كفايت مى كند.
منبع : فلاح السائل
مؤ لف : علاّمه بزرگوار سيّد بن طاووس
ادامه مطلب