نماز حقیقی
نماز حقیقی
خداوند در قرآن مى فرماید:أَقیمُوا الصَّلاه؛[۱] نماز را برپادارید.
ولی نمی فرماید: نماز را بخوانید؛ به این دلیل که «صلاه» باید اقامه بشود. «اقامه صلاه» معادل است با درست کردن یک بُراق براى عروج؛ به همین سبب رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرماید:
الصلاه معراج المؤمن؛[۲] نماز، معراج مؤمن است.
وقتی که تکبیره الاحرام را گفتی، نباید پراکنده باشى. معادل و صورت ملکوتی نماز، اسبابى است که انسان را بالا مى برد؛ اسبابى است که کشف حجب مى شود. اگر انسان واقعاً اهل صلاه باشد، در عالم ملکوت سیر مى کند و وقتی که ذکر «سبحان اللّه » را می گوید، روح، مشغول به خوراک های بهشتی می شود. همین حالت در نماز [مشغولیت به خوراک های بهشتی] که مقصد بعضی از ما است، چه بسا براى بعضى از اولیای خدا تنزّل باشد؛ یعنى آن ها حاضر نیستند خودشان را جزء خورندگان بهشتى بدانند؛ زیرا این سیر، مراتب زیادی دارد. آن کسی که با یک «سبحان اللّه» بیشترین خوراک معنوى را مى خورد، ناراحت است که من چرا باید در بهشت به خوراکش اکتفا کنم؟ مراتب عالى تر هست؛ چرا سبحان اللّه من تبدیل به مراتب عالى تر نمى شود؟ چرا خوراک مى شود؟ این، راهی است که هیچ وقت پایان ندارد.
خبرهایى بوده است که امیرالمؤمنین علیه السلام هم گریه مى کنند؛ به دلیل بى نهایتى حق تعالى و مراتب توحیدى است؛ یعنى خداى متعال نسبت به اهل بیت علیهم السلام نیز بى نهایت است. رسول خدا صلی الله علیه وآله سجده های دائم، گریه های دائم، التماس و … داشتند. رسول خدا صلی الله علیه وآله نسبت به خلق خدا، غنى ترین فرد هستند؛ اما نسبت به حق تعالى قضایا متفاوت است.
--------------------------
پی نوشت:
[۱] . سوره بقره، آیه ۴۳.
[۲] . سفینه البحار، ج۲، ص۲۶۸.
--------------------------
منبع: بنیاد هاد
نماز حقیقی
ادامه مطلب
نماز و رهبری
نماز و رهبری
ادامه مطلب
دلايل ترك نماز، پس از ازدواج چيست؟
دلايل ترك نماز، پس از ازدواج چيست؟
(از زماني كه ازدواج كرده ام، نماز را ترك كرده ام. دليل اين موضوع چيست؟)خداوند متعال در وصف چنين افرادي فرموده است:«وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَليلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ»[1]؛«هنگامى كه انسان را زيانى رسد، پروردگار خود را مى خواند و به سوى او باز مى گردد؛ امّا هنگامى كه نعمتى از خود به او عطا كند، آن چه را به خاطر آن قبلا خدا را مى خواند از ياد مى برد و براى خداوند همتايانى قرار مى دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو:«چند روزى از كفرت بهره گير كه از دوزخيانى!»
مهم ترين دليلي كه ممكن است موجب ترك نماز پس از ازدواجتان شده باشد اين است كه شما به هدفي كه براي نماز خواندن ترسيم نموده بوديد – يعني ازدواج - دست يافته ايد و پس از ازدواج ديگر دليلي براي نماز خواندن خود نمي يابيد.
به اين معنا كه ممكن است شما بالاترين هدفي كه براي زندگي خود ترسيم نموده بوديد دست يابي به ازدواج بوده باشد و براي رسيدن به اين هدف نيز بهترين راهي كه پيش روي خود مي ديديد روي آوردن به خدايي بود كه مي توانست شما را به هدفتان برساند، لذا به امور معنوي از جمله خواندن نماز توجه مي كرديد؛ اما پس از رسيدن به هدف خود (يعني ازدواج)، ديگر دليلي براي خواندن نماز نمي بينيد لذا آن را ترك كرده ايد.
اما نبايد دو نكته را فراموش كرد:
اول: نياز انسان به درگاه الهي تنها منحصر در امر ازدواج و ديگر مشكلات نمي باشد بلكه انسان هم چون چراغي كه براي روشن ماندن خود به طور دائم نياز به جريان الكتريسيته دارد در تمامي مراحل زندگي خود چه در امر ازدواج و چه ديگر امور مختلف زندگي از جمله سختي هاي آن نياز به فيض الهي دارد چرا كه به تعبير خداوند متعال همه ما نيازمند خداوند متعال مي باشيم آن جا كه مي فرمايد:«يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّه»[2]؛«اى مردم شما(همگى)نيازمند به خداييد.»
دوم: ترك نماز يعني بستن تمامي راه هاي رسيدن به آثار و بركات دنيوي و اخروي و قبول اين موضوع يعني قبول از دست دادن آرامش روحي، از دست دادن شادابي روح، از دست دادن رحمت الهي و به طور خلاصه از دست دادن سعادت دنيا و آخرت.
پي نوشت :
[1]- زمر (39)، آيه 8
[2]- فاطر (35)، آيه 15
كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)
ادامه مطلب
آيا بدون نماز، مي توان به مراتب بالاي عرفاني رسيد؟
آيا بدون نماز، مي توان به مراتب بالاي عرفاني رسيد؟
(كساني مدعي مراتب بالاي عرفاني هستند؛ ولي نماز نمي خوانند ! سوال من اين است كه آيا كسي مي تواند بدون نماز به مراتب بالاي عرفاني رسيد؟)اين ها گمراهاني اند كه گمان مي كنند معرفتي پيدا كرده اند؛ در حالي كه هم خود و هم ديگران را فريب داده و گمراه مي كنند. آنان نزديكي و فناي في الله را جهت توجيه بي توجّهي خود نسبت به عبادات هم چون نماز، روزه و... مطرح مي كنند و مي گويند:
اين عبادات قشري است و ما به باطن و لب آن نائل گشته ايم!! اين سخن پوچ و بي معنا است؛ زيرا هر يك از مراتب وجود انسان اعم از جسم و روح حظي از عبادت دارد و عابد حقيقي با تمام وجود، نيايشگر حق و حافظ ظاهر و باطن شريعت است.
شيخ صدوق در«باب حادي عشر» اين گرايش ها را شرك به خدا مي داند.
عرفان و شناخت واقعي، بنده را لحظه به لحظه مطيع تر مي كند؛ به طوري كه از عبادت و نيايش هاي خود لذت وافري مي برد. چنين عاشق عابدي، گاهي يك شب را به ركوع و شبي را به سجود و... مي گذراند و هرگز خسته و ملول نمي شود و نمي تواند غذاي معنوي و روحي عبادت و عشق به الله را ترك كند.
در روايتي امده است: بدانيد! نماز غذايي روحي و آسماني است كه خداوند براي زمينيان قرار داده است و آن را براي شايستگان رحمت خويش گوارا كرده است؛ خوراكي روحي و رواني كه در هر شبانه روز پنج نوبت از آن تغذيه مي كنند و ريشه مي يابند.[1]
پي نوشت :
[1]- مجتبي كلباسي، انتشارات ستاد اقامه نماز، 1388، نهم، ص 119
كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)
ادامه مطلب