همانند سازی با الگوهای دینی وسواس ها را می زداید

همانند سازی با الگوهای دینی وسواس ها را می زداید

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/%D9%84%D8%A8%D9%84%DB%8C%D9%82%D9%82.jpg


برای این که نمازگزار، متوجه شود که دچار وسواس شده یا خیر، بهتر است عمل خود را بر علما و فقها عرضه کند و از آنها سوال کند که آیا مبتلا به مرض وسواس است یا خیر؟ چون کشف مرض، برای مریض مشکل است، بلکه چه بسا خود را عادی می‏بیند و دیگران را متهم به بی مبالاتی می‏نماید و از عمل آنها رنج می‏برد. لذا وقتی از علما در مورد حال خود سؤال کند و از نظر آنها نسبت به خود با خبر شود، مقداری مشکل حل خواهد شد.
بالاتر این که، به عمل خود علما نگاه کند و ببیند که آنها هم مثل او این قدر حساسیت دارند یا عملشان بر خلاف او است؟ اگر عملکرد علما را بر خلاف خود یافت، پس باید بداند که یقیناً دچار وسواس شده است.
بعد از تشخیص مرض و علت آن، در طلب درمان آن برآید و تصمیم بر ترک این مرض بگیرد و در این خواستن مداومت کند که هر وقت، به حالت مرض برگشت، مواظبت بر آن کند و دایماً مراقب حال خود باشد که با تمرین و مجاهدت لازم، آهسته آهسته، این بیماری درمان می‏شود.

کتاب” حضور قلب در نماز، علل و درمان حواس پرتی در نماز” تألیف علی اصغر عزیزی تهرانی

 


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 12 فروردین 1395  ] [ 6:57 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

جهت حضور قلب در نماز مکان خلوت و تاریکی را انتخاب کنیم؟

جهت حضور قلب در نماز مکان خلوت و تاریکی را انتخاب کنیم؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%201.jpeg

نمازگزار برای این که هیچ چیز او را به خود جلب نکند، باید مکان خلوت و بی سر و صدا، بی منظره و تاریکی را انتخاب کند؛ مثلاً در مکانی که عکس، تلویزیون و رادیوی روشنی، زن و بچه و… نباشد که مسلماً تحصیل حضور قلب در چنین مکانی راحت‏تر از مکان شلوغ، پر رفت و آمد و… می‏باشد، چون زمینه حواس پرتی در آنجا کم تر است. در این باره بهتر است کلامی را از شهید ثانی نقل کنیم که می‏فرماید: “از برای شخص ضعیف که فکرش به اندک چیزی که چشمش می‏بیند یا گوشش می‏شنود، متفرق می‏شود، علاج آن است که چشمهای خود را ببندد یا در خانه تاریکی نماز بخواند یا آن که در مقابل خود چیزی نگذارد که جلب نظر او را کند یا نزدیک دیواری بایستد که چشم انداز نداشته باشد و احتراز کند از نماز بر شوارع – خیابانها – و مواضع – مکانها – منقوشه – نقاش شده – و بر فرشهای مزین و از این جهت، اهل عبادت در خانه تنگ و تاریکی که وسعت آن به قدری بود که انسان بتواند در آن نماز بگزارد عبادت می‏کردند تا آن که هم آنان – بر یک نقطه – متمرکز باشد.
گفتنی است که حالات قلوب مختلف است، پس هر انسانی خود می‏داند که اگر در خلوت عبادت کند به حال او مناسب تر است یا در جلوت.
در آخر نباید این نکته را فراموش کرد که بستن چشم یا انتخاب مکان خلوت و تاریک نمی‏تواند حضور قلب کامل بیاورد، چرا که قوه خیال و حب دنیا در تاریکترین جا و بی سر و صداترین مکان وجود دارند، بلکه گاهی در خانه تاریک و کوچک فعالیت قوه خیال بیشتر می‏شود، پس انسان در مرحله نخست باید به حال خود رجوع کند که خلوت با او سازگاری دارد یا جلوت و در مرحله بعد از انتخاب مکان، باید بداند که قوه خیال در تاریکترین مکانها خواهد آمد و با انتخاب چنین مکانی، فقط زمینه برای کنترل قوه خیال آماده شده، ولی چگونگی حفظ آن به همت و تلاش بیشتری نیاز دارد.

کتاب” حضور قلب در نماز، علل و درمان حواس پرتی در نماز” تألیف علی اصغر عزیزی تهرانی

 


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 12 فروردین 1395  ] [ 6:53 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

چطور وسواس قرائت در نماز را درمان کنیم؟

چطور وسواس قرائت در نماز را درمان کنیم؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%8701.jpg

بازیابی و تشخیص روح و حقیقت نماز از ظاهر و صورت آن، در درمان این مرض کمک می‏نماید. باید بداند که رعایت قرائت و امثال آن، از احکام ظاهریه نماز و عبادت هستند و باید در حد اعتدال و تکلیف به آنها توجه کرد و حضور قلب و تخلیه قلب از اغیار از شرایط باطنیه نماز است و حقیقت نماز با وجود آن معنا پیدا می‏کند که هر چه توجه به این معنا زیادتر باشد، نماز کاملتر خواهد شد، چرا که باطن نماز بر خلاف ظاهر آن، محدود به حدی نیست. باید دانسته شود که فرق نماز امیرالمؤمنین علیه السلام با نماز ما در حضور قلب به خدا است نه به مد و لا الضالین و قرائت کاملتر آن حضرت.

کتاب” حضور قلب در نماز، علل و درمان حواس پرتی در نماز” تألیف علی اصغر عزیزی تهرانی


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 12 فروردین 1395  ] [ 6:50 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

بدون توجّه و حضور قلب نماز مقبول نيست‏

بدون توجّه و حضور قلب نماز مقبول نيست‏

http://file.tebyan.net/a433b6090c/44277659026589564995_thumb.jpg.png

مرحوم حجّت الاسلام غزالى در «إحياء العلوم» تحقيقى دارد و مى‏ فرمايد كه: بدون توجّه و حضور قلب نماز ابداً مقبول نيست، به دليل آنكه اوّلًا خدا مى‏ فرمايد: «وَ أَقِمِ الصَّلاة لِذِكْرى؛ و نماز را مخصوصاً براى ياد من بپادار.» (سوره طه آيه ۱۴)  

و ثانياً مى‏فرمايد: «وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلين؛ و مباش از كسانى كه (از ياد خداى تعالى) غفلت داشته و آگاه نيستند.» (سوره أعراف آيه ۲۰۷(   و ثالثاً مى‏ فرمايد: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاة وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون؛ اى اهل ايمان هنگامى كه (از خمر و مى) مست باشيد نزديك نماز نرويد (نماز نخوانيد) تا آنكه بدانيد چه مى‏ گوييد.» (سوره النّسآء آيه ۴۳)

در آيه اوّل تعليل مى ‏كند وجوب اقامه نماز را به ذكر خدا؛ بنابراين اگر علّت حكم كه آن ياد و توجّه به خداست در نماز نباشد نماز بى‏ فائده است. و امّا در آيه دوّم صريحاً نهى از غفلت مى‏ كند.

و امّا در آيه سوّم بعضى تفسير كرده ‏اند كه مقصود از سُكارى، سُكارى مِن كِثرَة الهَمّ، و قِيلَ: مِن حُبِّ الدُّنيَا [مى‏ باشد]؛ فرض كن همان ظاهرش مراد باشد كه سكارى از خوردن مسكرات، ولكن چون در آيه شريفه علّتش بيان شده كه مى ‏فرمايد: حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون، معلوم مى‏ شود كه كسى كه در اين علّت شريك است گرچه به حبّ دنيا يا كثرت هموم باشد نبايد در نماز داخل شود مگر آنكه اين موانعِ توجّه تامّ را از خود دور كند.

«عن عَائِشَة قالَت: كانَ رَسولُ اللهِ صلّى الله عليه و آله و سلّم يُحَدِّثُنا و نُحَدِّثُهُ، فَإذا حَضَرَتِ الصَّلاة فَكَأنَّهُ لَم يَعرِفنا و لَم نَعرِفهُ اشْتِغالًا بِعَظَمَة اللهِ.» (المحجّة البيضاء، ج ۱، ص ۳۵۰)

«از عايشه نقل شده است: چه بسا اتّفاق مى‏ افتاد كه با رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم مشغول صحبت مى‏ شديم و از مطالب مختلف سخن به ميان مى‏ آورديم تا هنگامى كه وقت نماز مى‏ شد يك مرتبه حال او چنان تغيير مى‏ كرد گويا اصلًا ما را نمى‏ شناسد و ما نيز او را تا بحال نديده‏ ايم بواسطه اشتغال به عظمت پروردگار و نزديكى وقت ملاقات با او.»

از حضرت صادق عليه السّلام روايت است كه: «إنَّهُ سُئِلَ عَلَيهِ السَّلامُ عَن حالَة لَحِقَتهُ فى الصّلاة حَتَّى خَرَّ مَغْشِيًّا عَلَيه، فَلَمّا أفاقَ قِيلَ لَهُ فى ذَلكَ، فَقالَ: ما زِلتُ ارَدِّدُ هَذِه الآية عَلَى قَلبِى حَتَّى سَمِعتُها مِن المُتَكَلِّمِ بِها، فَلَم يَلبَثْ جِسمِى لِمُعَايَنَة قُدرَتِهِ. (نقله المجلسى رحمه الله فى «البحار» من «فلاح السائل» للسيد ابن طاووس؛ المحجّة البيضاء، ج ۱، ص ۳۵۲، به نقل از بحار الأنوار، ج ۱۸، ص ۱۹۷)

«از امام صادق عليه السّلام سؤال شد كه چطور در هنگام نماز و قرائت حمد حالتى بر آن حضرت غالب شد كه بيهوش بروى زمين افتاد، وقتى كه حضرت به حال اعتدال در آمدند فرمودند: پيوسته اين آيه را در قلبم مرور مى‏ كردم تا اينكه از زبان نازل كننده آن آن را شنيدم ديگر جسم من ياراى تحمّل يك چنين عنايت و افاضه‏ اى را نداشت و بر زمين افتاد.»

و ظاهراً مراد از هذه الآية در كلام حضرت إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين است، كما آنكه در «فلاح السائل» به همين قسم از كلينى نقل كرده است.


ادامه مطلب


[ دوشنبه 9 فروردین 1395  ] [ 5:40 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]