توصیه آیت الله بهجت برای درمان حواس پرتی در نماز

توصیه آیت الله بهجت برای درمان حواس پرتی در نماز

59425992361251697284.jpg;


شما هم مثل من شاید بارها مشکلاتتان سر نماز حل شده باشد. و این جای تاسف دارد. من که از حضرت حق به خاطر این همه بی‌ادبی شرمنده‌ام. آخر می‌دانید، خود من اصلا خوشم نمی‌آید کسی با من حرف بزند اما حواسش جای دیگری باشد. من که عددی نیستم، حالا حساب کنید آن طرف خداوند جهانیان، تبارک و تعالی باشد. (فکر کنم جا دارد که همین الان به خاطر اسائه ادب های گذشته یک استغفر الله بگوییم!)


آیت الله العظمی آقای بهجت قدس الله نفسه الزکیه کلامی دارند درباره حضور قلب در نماز که خیلی مهم است، این را گوش کنید، ان شاء الله در نمازتان تفاوت به وجود می آید، من را هم دعا می کنید.

مفاد کلامشان این است که در مسئله حضور قلب یک ورود داریم یک توقف. ورود چیست؟ ببینید یک وقت افکار خودشان می آیند، ورود افکار دست ما نیست، مولوی این افکار را به زنبور تشبیه کرده، زنبور خودش می آید تو که دعوتش نکرده ای. شما فردا مهمان دارید، ده پانزده نفر را دعوت کرده اید، حالا دارید نماز می خوانید این فکر مهمانی مثل زنبور می آید وارد مغز می شود،"فردا مهمان دارم"، ولی توقف با خودت است، می توانی توقف نکنی، وقتی آمد "راست می گوید ها، مهمان داریم، سالادش چه طور باشد، به کدام مهمان خانه بگویم، چطور باشد .." اینها با خودت است، دیگر خراب نکن، ایشان می فرمودند که اینها که بی اختیار می آید مضر نیست، اما توقف دست ماست، آنجا دیگر فکرت را عوض کن و ادامه نده.

بعضی ها روی فکری که می آید متوقف می شوند، مثلا "من فردا بروم پیش فلان کس پول قرض بگیرم"،خب این می آید،[روی فکر متوقف می شود] یک وقت می بیند دارد می گوید السلام علیکم، در دفتر این آقا است! دارد برایش چک می نویسد، همه نمازش شد همین، این نشد. یادتان باشد آیت الله بهجت درباره حضور قلب در نماز می فرمایند، ورود دست ما نیست اما توقف در اختیار ماست.

بنده این مطلب را به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) حاشیه میزنم و آن این است که اگر به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) عمل شود ممکن است به تدریج افکاری که بدون اختیار می آیند کمتر شوند و آن حال حضور و توجه تمام نماز را بگیرد. (درس اخلاق آیت الله فاطمی نیا)


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 17 دی 1394  ] [ 7:23 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

حضور در عبادت‏

حضور در عبادت‏

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/05262800948639854924_thumb.png

قال رسول الله (ص):
اعبد الله کانک تراه فان کنت لاتراه فانه یراک ؛ ‏
عبادت کن خداوند تعالی را، چنانچه گویا او را می‏بینی، و اگر تو او را نمی‏بینی او تو را می‏بیند.
(نهج الفصاحه، ص 65.سرالصلوة، ص 26.مکارم الاخلاق، ص 459)


ادامه مطلب


[ جمعه 11 دی 1394  ] [ 6:34 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نهایت ذکر

نهایت ذکر

62296579873096913838.jpg;

 نکته: «نهایت آن است که خداوند را به یگانگی یاد کند و کمر توحید بر میان بندد، و دل را به مهر سپارد و جان را به معرفت و زبان را به ذکر».[1]

«نهایت حال عارفان به فکرت افتد و از ذکر فروماند... متفکر که در حق تفکر کند آن را نهایت نیست، و آن را مافات پدید نیست، باز ذکر را نهایت است و نفس کاهل است طمّاع، چیزی دوست دارد که آسان تر باشد و از او فایده ای یابد. و این هردو در ذکر حاصل اید که آسان تر است و او را عوض است. باز فکر دشوارتر است و او را عوض نیست. به قیاس چنان بایستی که نَفْس با ذکر آرام بیش گرفتی که با فکر. باز حال نفس عارفان برضد این است به فکرت مشغول باشند نه به ذکر».[2]

«و از دوست غیردوست خواستن بی حرمتی باشد، که در زیر آن بوی آن است که مرا از تو این می بایست، نه تو. به این معنی با فکرت آرامند و با ذکر نه آرامند... ذکر، صفات غایبان است، و فکرت، صفات حاضران».[3]

[1]. التصفیه فی احوال المتصوفه، ص 79.

[2] . شرح التعرف، ج 3، ص 1333.

[3] . همان.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 22 شهریور 1394  ] [ 9:44 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ذکر قلبی و ارتباط زنده با خدا

ذکر قلبی و ارتباط زنده با خدا

84913730908989602603.jpg;

 نکته: «تا مشاهدات سر درست نگردد، ذکر حقیقت نگردد؛ از بهر آنکه ذکری که نه از مشاهدت باشد، یا غیبت باشد یا بهتان. و بهتان بر مخلوقان، در دنیا و آخرت لعنت بار می آورد، بهتان بر حق چگونه باشد؟»[1]

«گفت دل دیدار راست و زبان عبارت را. و هرکه عبارت کند، نه از مشاهدت شاهد زور[2] باشد».[3]

«کسی که بر مخلوقان نادیده گواهی دهد، شاهد زور می گردد و فاسق می گردد و مردودالشهاده می گردد تا روز قیامت. از مخلوق، نادیده عبارت کردن به این صعبی[4] است، از حق نادیده عبارت کردن چگونه بوَد؟!»[5]

[1]. شرح التعرف، ج 3، ص 1335.

[2].زور: دروغ، فریب.

[3]. شرح التعرف، ج 3، صص 1338 و 1339.

[4].صعب: دشوار.

[5]. شرح التعرف، ج 3، صص 1338 و 1339.

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 22 شهریور 1394  ] [ 9:40 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]