اگر قرار بود ما در روي زمين عبادت كنيم، سه كار مي‌كرديم

اگر قرار بود ما در روي زمين عبادت كنيم، سه كار مي‌كرديم

http://file.tebyan.net/a433b6090c/12222519973465884043_thumb.jpg.png

قال الجبرئيل ـ عليه السّلام ـ : يا محمّد، لو كانت عبادتنا علي وجه الأرض لعملنا ثلاث خصال: سقي الماء للمسلمين، و اغاثة أصحاب العيال. و ستر الذّنوب[1].
جبرئيل ـ عليه السّلام ـ : اي محمد!! اگر قرار بود ما در روي زمين عبادت كنيم، سه كار مي‌كرديم، آب دادن به مسلمانان، كمك كردن به مردان عيالوار و پوشاندن گناهان (عيب پوشي).

[1]. تنبيه الخواطر: 1 / 39 و ص 65.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 6 اسفند 1394  ] [ 6:22 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

برادرت از تو عابدتر است

برادرت از تو عابدتر است

http://file.tebyan.net/a433b6090c/11035675795005974772_thumb.jpg.png

قال المسيح ـ عليه السّلام ـ ـ لرجل: ما تصنع؟ قال: أتعبّد، قال: فمن يعود عليك؟ قال: أخي، قال: أخوك أعبد منك[1].
مسيح ـ عليه السّلام ـ به مردي فرمود: چه كار مي‌كني؟ عرض كرد: عبادت پيشه كرده ام. فرمود: پس چه كسي مخارج تو را تأمين مي‌كند؟ عرض كرد: برادرم. فرمود: برادرت از تو عابدتر است.

[1]. تنبيه الخواطر: 1 / 39 و ص 65.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 6 اسفند 1394  ] [ 6:20 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

توصیف اصحاب محمد (ص)

توصیف اصحاب محمد (ص)

http://file.tebyan.net/a433b6090c/1031712f2.jpg

لقد رأیت أصحاب محمدصلی الله علیه و آله فما أری أحداً یشبههم منکم! لقد کانوا یصبحون شعثا غبراً، و قد باتوا سجداً و قیاماً، یراو حون بین جباههم و خدودهم و یقفون علی مثل الجمر من ذکر معادهم! کأن بین أعینهم رکب المعزی من طول سجودهم! ادا ذکر الله هملت أعینم حتی تبل جیوبهم، و مادوا کما یمید الشجر یوم الریح العاصف
من اصحاب محمد صلی الله علیه و آله را دیدم و یکی از شما را نمی‏بینم که مانند ایشان باشید؛ زیرا آنان صبح، ژولیده مو و غبارآلوده بودند و شب را بیدار به سجده و قیام می‏گذراندند. میان پیشانی‏ها و رخسارهاشان نوبت گذاشته بودند (گاهی پیشانی و گاه رخسار روی خاک می‏نهادند) و از یاد بازگشت مانند اخگر و آتشپاره سوزان می‏ایستادند. گویا پیشانی‏هایشان بر اثر طول سجده مانند زانوهای بزها (پینه بسته) بود، هر گاه ذکر خداوند سبحان به میان می‏آمد، از ترس عذاب و کیفر و امید به پاداش، اشک چشمانشان می‏ریخت، به طوری که گریبان‏هاشان تر می‏گشت و می‏لرزیدند، چنان که درخت در روز وزیدن تندباد می‏لرزد. (1)

1) نهج البلاغه خطبه 96.


ادامه مطلب


[ دوشنبه 3 اسفند 1394  ] [ 7:39 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

علی علیه‏السلام در محراب نیایش

علی علیه‏السلام در محراب نیایش

http://file.tebyan.net/a433b6090c/33632798110044966739_thumb.jpg.png

من خبر ضرار بن حمزة الضبائی عند دخوله علی معاویه و مسألته له عن أمیرالمؤمنین علیه‏السلام و قال: فأشهد لقد رأیته فی بعض مواقفه و قد أرخی اللیل سدوله و هو قائم فی محرابه قابض علی لحیته یتململ تململ السلیم، و یبکی بکاء الحزین، و یقول:
یا دنیا! یا دنیا! ألیک عنی. أبی تعرضت؟أم الی تشوقت؟لا حان حینک هیهات! غری غیری، لا حاجة لی فیک، قد طلقتک ثلاثا لا رجعة فیها! فعیشک قصیر، و خطرک یسیر، و أملک حقیر. آه من قلة الزاد، و طول الطریق‏ت و بعد السفر، و عظیم المورد
گفته‏اند: ضرار بن حمزه ضبایی بر معاویه وارد شد و معاویه درباره امیرمؤمنان علی علیه‏السلام از او پرسید، او گفت: گواهی می‏دهم که او را در جایی دیدم که شب پرده سیاهش را آویخته بود و او در محراب عبادتش ایستاده و محاسن خود را به دست گرفته و همچون مار گزیده به خود می‏پیچید، و همانند دردمندان از سر خوف می‏گریست و می‏فرمود:
ای دنیا! ای دنیا! از من دور شو و دست از دامنم بردار! آیا برای فریفتن من این چنین در برابر من جلوه می‏کنی یا آرزومند منی؟هنگام فریبت نزدیک مباد! چه دور است آرزوی تو! دیگری را بفریب؛ زیرا مرا به تو نیازی نیست.
من تو را سه طلاقه کردم که رجوعی نداشته باشد. زندگی در تو کوتاه و ارزش تو اندک و آرزو در تو حقیر است. وای از کمی توشه و درازی راه و دوری سفر و بزرگی حسابگاه (1)

1) نهج البلاغه خطبه 96.


ادامه مطلب


[ دوشنبه 3 اسفند 1394  ] [ 7:36 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]