مجوز ترک نماز
مجوز ترک نماز
* در چه مواقعى مىتوان نماز را به جاى نیاورد؟
* خداوند متعال درباره وجوب نماز مىفرماید: (...إِنَّ الصَّلَوةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَـبًا مَّوْقُوتًا)[1]؛همانا نماز در اوقات معین بر مؤمنان مقرر شده است. بنابراین نماز هیچ گاه نباید ترک شود. حتى اگر کسى نمىتواند به شکل عادى انجام دهد، باز هم نماز را باید بخواند؛ مثلاً اگر کسى ایستاده نمىتواند نماز بخواند باید نشسته آنرا به جا آورد و اگر نشستن هم برایش ممکن نیست باید خوابیده نماز بخواند... و تنها در یک مورد نباید نماز بخواند و آن هنگام عادت ماهیانه زنان است.
[1]. نساء، آیه103.
ادامه مطلب
و آنها که از نمازها مواظبت مینمایند، آنها وارثانند
و آنها که از نمازها مواظبت مینمایند، آنها وارثانند.
و الّذین هم علی صلواتهم، یحافظون، اولئک هم الوارثون.
و آنها که از نمازها مواظبت مینمایند، آنها وارثانند. «مومنون ، 9 و 10»
دراین آیه یکی از ویژگی مؤمنان را که محافظت بر نمازها است بیان کرده میگوید: آنها کسانی هستند که در حفظ نمازهای خویش میکوشند «و الذین هم علی صلواتهم یحافظون».
ـجالب این که: نخستین ویژگی مؤمنان را خشوع در نماز و آخرین صفت آنها رامحافظت بر نماز شمرده است، از نماز شروع میشود و به نماز ختم میگردد چرا که نماز مهمترین رابطه خلق و خالق است.
نماز برترین مکتب عالی تربیت است.
نماز وسیله بیداری روح و جان و بیمه کننده انسان در برابر گناهان است.
خلاصه نماز هرگاه با آدابش انجام گیرد زمینه مطمئن برای همه خوبیها و نیکیها خواهد بود.
(والذین هم علی صلواتهم یحافظون) صلوات جمع صلاة (نماز) است و اگر فرموده: نماز را محافظت میکنند، خود قرینه این است که مراد محافظت بر عدد آن است،پس مؤمنین محافظت دارند که یکی از نمازهایشان فوت نشود و دائماً مراقب آنند، حقّ ایمان هم همین است که مؤمنین را به چنین مراقبتی بخواند.
وبه همین جهت کلمه صلوة را در اینجا جمع آورد و در جمله: (فی صلوتهم خاشعون) مفرد برای این که خشوع در جنس نماز، و به طور مساوی شامل همه است دیگر لازم نیست که آن را جمع بیاورند.[1]
[1] . تفسیر المیزان، ج 15، ص 14.
ادامه مطلب
صبح و شام یاد خدا
صبح و شام یاد خدا
و اذکر ربّک فی نفسک تضرّعاً و خیفةً و دون الجهر من القول بالغدوّ و الآصال و لا تکن من الغافلین.
پروردگارت را در دل خود از روی تضرع و خوف و آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از غافلان مباش.«اعراف ، 205»
دراین آیه به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دستور میدهد (و البته یک حکمعمومی است اگر چه روی سخن در آن به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ شده همانند بسیاری دیگر از تعبیرات قرآن).
و اذکر ربک فی نفسک تضرعاً و خیفة
پروردگارت را در دل خود از روی تضرع و خوف یاد کن.
سپس اضافه میکند:
و دون الجهر من القول. و آهسته و آرام نام او را بر زبان بیاور
و این کار را همواره صبحگاهان و شامگاهان تکرار کن، بالغدو و الاصال.
(آصال) جمع (اصیل) به معنی نزدیک غروب و شامگاه است. و هرگز از غافلان و بیخبران از یاد خدا مباش. و لا تکن من الغافلین
یادخدا در همه حال و در هر روز و در صبحگاهان و شامگاهان مایه بیداری دلها وکنار رفتن ابرهای تاریک غفلت از دل آدمی است، یاد خدا همچون باران بهاری است که چون بر دل ببارد گلهای بیداری، توجه، احساس مسؤولیت، روشن بینی و هر گونه عمل مثبت و سازندهای را میرویاند.[1]
[1] . تفسیر نمونه، ج 7، ص 69 ـ 73.
ادامه مطلب
من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.
من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.
و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون.
من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این طریق تکامل یابند و به من نزدیک شوند. « ذاریات ، 56»
هدف خلقت انسان
از مهمترین سؤالاتی که هر کس از خود میکند این است که ما برای چه آفریده شدهایم؟ و هدف آفرینش انسانها و آمدن به این جهان چیست؟
آیات فوق به این سؤال مهم و همگانی با تعبیرات فشرده و پر محتوائی پاسخ میگوید:
میفرماید: من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.
(و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون)
آیاتمورد بحث تنها روی مسأله عبودیت و بندگی تکیه میکند، و با صراحت تمام آنرا به عنوان هدف نهایی آفرینش جن و انس معرّفی مینماید.
هدفاصلی همان (عبودیت) است که در آیات مورد بحث به آن اشاره شده، و مسأله (علم و دانش) و(امتحان و آزمایش) اهدافی هستند که در مسیر عبودیت قرار میگیرند، و (رحمت واسعه خداوند) نتیجه این عبودیت است.
به این ترتیب روشن میشود که ما همه برای عبادت پروردگار آفریده شدهایم، اما مهم این است که بدانیم حقیقت «عبادت» چیست؟
آیاتنها انجام مراسمی مانند رکوع و سجود و قیام و قعود و نماز و روزه منظور است؟ یا حقیقتی است ماورای اینها؟ هر چند عبادات رسمی نیز همگی واجد اهمیتند.
برای یافتن پاسخ این سؤال باید روی واژه (عبد) و (عبودیت) تکیه کرد و به تحلیل آنها پرداخت.
(عبد)از نظر لغت عرب به انسانی میگویند که سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، ارادهاش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالک چیزی نیست، و در اطاعت او هرگز سستی به خود راه نمیدهد. و به تعبیر دیگر (عبودیت) اظهار آخرین درجه خضوع در برابر معبود است، و به همین دلیل تنها کسی میتواند معبود باشد که نهایت انعام و اکرام را کرده است و او کسیجز خدا نیست. بنابراین عبودیت نهایت اوج تکامل یک انسان و قرب او به خدا است. عبودیت نهایت تسلیم در برابر ذات پاک او است.
عبودیتاطاعت بیقید و شرط و فرمانبرداری در تمام زمینههاست و بالأخره عبودیت کامل آن است که انسان جز به معبود واقعی یعنی کمال مطلق نیندیشد جز در راه او گام برندارد، و هر چه غیر او است فراموش کند حتی خویشتن را![1]
درحدیث دیگری از امام صادق ـ علیه السّلام ـ میخوانیم که امام حسین ـ علیه السّلام ـ در برابر اصحابش آمد و چنین فرمود: ان الله عزوجل ما خلق العباد الا لیعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه، فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه.
(خداوندبزرگ بندگان را نیافریده مگر به خاطر این که او را بشناسند، هنگامی که او را بشناسند عبادتش میکنند، و هنگامی که بندگی او کنند از بندگی غیر او بینیاز میشوند).
لذادر حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ میخوانیم که وقتی از تفسیر این آیه (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) از آن حضرت سؤال کردند، فرمود: خلقهم للعبادة:آنها را برای عبودیت آفریده است.
راوی میگوید: سؤال کردم: خاصةام عامة؟آیا گروه خاصی منظور است یا همه مردم؟
[1] . سورهی ذاریات آیهی 56 ـ نمونه، ج 22، ص 384.
ادامه مطلب