رسول خدا (صلی الله عليه و آله ) چگونه وضو مي گرفتند آيا همانند شيعيان يا برادران اهل تسنن؟
﷽؛
رسول خدا (صلی الله عليه و آله ) چگونه وضو مي گرفتند آيا همانند شيعيان يا برادران اهل تسنن؟
سه دليل عمده گوياي آن است كه وضوی رسول خدا (صلی الله عليه و آله) همان وضوی شیعیان است:
1.مستندات تاريخي
مستندات تاريخي متعددی وجود دارد مبنی بر اینكه در زمان خلافت ابوبکر و عمر تا زمان عثمان اختلافي ميان مسلمانان راجع به وضو وجود نداشته و حتي خود عثمان نيز تا حدود شش سال بعد از خلافتش همانند ديگران وضو مي گرفت اما پس از مدتي اقدام به تغيير وضو نموده است.
عمده ترین تغییراتی که عثمان در وضو ایجاد کرد این بود که دست ها را از پائين به بالا شست و به جاي مسح پاها آنها را شست و شو نمود، كه اين اقدام وي با مخالفت صحابه، تابعین و عامه مردم كه از نحوه وضو گرفتن رسول خدا ( صلی الله عليه وآله ) به خوبي آگاه بودند مواجه گردید. (1)
2.سيره اهل بيت پيامبر (صلی الله عليه و آله )
بر اساس حديث مورد اتفاق جميع فرق مسلمين پیامبر فرمودند: «دو شىء گرانبها ميان شما باقى مى گذارم: كتاب خدا و اهل بيتم، مادامى كه به اين دو چنگ بزنيد گمراه نخواهيد شد.» (2)
اگر ائمه(ع) حكمى را بيان مى كنند، صرفاً بيان حكم الهى و سيره رسول اكرم (ص) است و از پيش خود چيزى را تشريع نمى كنند و سيره اين بزرگواران در وضو گرفتن آن بوده كه دست ها را از بالا به پائين مي شستند و پاها را نيز مسح مي نمودند كما اينكه شيعه نيز به تبعيت از ايشان همين گونه وضو مي گيرد (3).
3.روايات
روايات متعددي از شيعه و سني نقل گردیده و در آن شیوه ابداعي عثمان كه بر خلاف وضوی پيامبر بود رد شده كه به دو روايات اشاره مي نمائيم:
ابن عباس در روايتي از سرپيچى مردم سخن به ميان آورده و مي گويد: «مردم جز شستن به چيزى تن ندادند در حالي كه من در قرآن غير از مسح چيزي نيافتم.» (4)
امام باقر (علیه السلام ) در توضیح وضوى رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : «دست راست خود را از آرنج تا سر انگشتان شستند و آب را به سوى آرنجها باز نمى گرداند». (5)
(1)ر .ک به : وضُوء النّبيّ صلى الله عليه واله وسلّم من خلال ملابسات التّشريع، علي شهرستاني كه با عنوان وضو پيامبر به ترجمه حسين صابري منتشر گرديده است.
(2)«اِنِّي تارِكٌ فيكُمُ الثَّقلَين كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا اَبَداً» ؛ صحيح ترمذى، ج2، ص 308
(3) صحيح ترمذى، ج2، ص 308
(4)«أبى الناس الا الغسل و لا أجد في كتاب الله الا المسح» ؛ سيوطى جلال الدين، الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج2، ص، 262
(5)«فَغَسَلَ يَدَهُ الْيُمْنَى مِنَ الْمِرْفَقِ إِلَى الْأَصَابِعِ لَا يَرُدُّ الْمَاءَ إِلَى الْمِرْفَقَيْن» ؛ (تهذيب، ج 1، ص 56)
ادامه مطلب
آيا در زمان رسول خدا، عبارت (اَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله) در اذان ذکر می شد؟
﷽؛
آيا در زمان رسول خدا، عبارت (اَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله) در اذان ذکر می شد؟
1.ابتدا باید گفت که شهادت بر ولایت و امامت امیرالمؤمنین در اذان شیعه مستحب است و بنابر اتفاق همه مراجع بزرگوار تقلید شیعه، جزء اذان نیست.
امام صادق (ع) فرمودند: هر كس «لااله الا الله محمد رسول الله» مي گويد، علي اميرالمومنين نيز بگويد (1). اين روايت دلالت بر استحباب شهادت به ولايت پس از شهادت به توحيد و رسالت در همه مواضع دارد چه در اذان باشد چه در غير اذان.
2.همچنین شیعه دلایلی در دست دارد که نشان می دهد، اقرار به ولایت علی (علیه السلام) در اذان و اقامه، بین اصحاب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) موجود بوده و ایشان نیز آن را تایید نموده اند.
سلمان فارسی در اذان و اقامه به ولایت امیرمؤمنان علی (ع) شهادت می داد. روزی يكى از اصحاب به محضر حضرت رسول اكرم (ص) رسيد و عرض كرد: يا رسول اللّه! امروز موضوعى را شنيدم كه پيشتر نشنيده بودم. پيامبر فرمود: آن موضوع چيست؟ علی (ع) نيز شهادت داد و مىگفت: (اَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله). حضرت در پاسخ فرمود: خبر خوبى شنيدى! (2) (توجّه: این ماجرا بعد از حجة الوداع و پس از ماجرای غدیر رخ داده است)
یكی از اصحاب نزد پیامبر (ص) آمده و عرض كرد: ای رسول خدا! ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت، به ولایت علی نیز شهادت می دهد و می گوید: اشهد ان علیا ولی الله. پیامبر (ص) فرمودند: همین گونه است. مگر سخن مرا در غدیر خم فراموش كرده اید كه گفتم هر كس من مولای او هستم پس علی (ع ) مولای او است؟ هر كس پیمان را بشكند قطعا به خودش آسیب رسانده است.
3.شهادت به ولایت امیرالمؤمنین مطابق آیات قرآن است. چرا که قرآن ایشان را ولیّ مؤمنین معرفی نموده است: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون»؛ «تنها سرپرست شما خدا و رسول او و كساني هستند كه ايمان آورده اند. كساني كه نماز را به پاي مي دارند و در حال ركوع زكات مي دهند»، كه به تصريح شيعه و سني بر امام علي (ع ) تطبيق شده است.
__________________
۱. احتجاج ، ج 1، ص158
۲. سفینه البحار، ج 6 ، ص 85
ادامه مطلب
به چه زمانی «بین الطلوعین» گفته میشود و اعمال آن چیست؟

قرآن کریم با عبارت «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْس»[1] تسبیح خدا در این زمان را توصیه کرده و روایات فراوانی نیز در زمینه عبادت در «بین الطلوعین» وجود دارد که در برخی از آنها اذکار و عبادات ویژهای هم پیشنهاد شده است:
1. پیامبر اکرم(ص): «هر کس از طلوع صبح تا طلوع آفتاب در مصلّاى خویش بنشیند و به تعقیب نماز مشغول باشد، خداوند او را از آتش دوزخ محفوظ دارد».[2]
2. رسول خدا(ص): هر کس هنگام صبح، هفت بار این آیات را بخواند، در آن روز از بلاها محفوظ باشد: «فَاللهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ ارْحَمُ الرَّاحِمینَ،[3] انَّ وَلِیِّى اللهُ الَّذى نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحینَ،[4] فَانْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِى اللهُ لا الهَ الَّا هُوَ، عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیم[5]»؛[6] پس [در هر حال] خداوند بهترین حافظ و مهربانترین مهربانان است، ولىّ و سرپرست من خدایى است که این کتاب را نازل کرده و او همه صالحان را سرپرستى میکند، پس اگر آنها [از حق] روى بگردانند [نگران مباش] بگو: خداوند مرا کفایت میکند، هیچ معبودى جز او نیست بر او توکّل کردم و او صاحب عرش بزرگ است.
3. هر کسی صبح کند و چهار نعمت خدا را یاد نکند، میترسم که این نعمتهاى خدا از او زایل گردد؛ آن چهار نعمت و سپاس بر آن، چنین است: «الْحَمْدُ للهِ الَّذى عَرَّفنى نَفْسَهُ، وَ لَمْ یَتْرُکْنى عَمْیانَ الْقَلْبِ، الْحَمْدُ للهِ الَّذى جَعَلَنى مِنْ امَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، الْحَمْدُ للهِ الَّذى جَعَل رِزْقى فى یَدَیْهِ وَ لَمْ یَجْعَلْ رِزْقى فى ایْدی النَّاسِ، الْحَمْدُ للهِ الَّذى سَتَر ذُنُوبى وَ عُیُوبى، وَ لَمْ یَفْضَحْنى بَیْنَ النَّاس»؛[7] سپاس مخصوص خداوندى است که خود را به من شناساند، و مرا کوردل به حال خود رها نکرد، سپاس مخصوص خداوندى است که مرا از پیروان محمّد -که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد- قرار داد، سپاس مخصوص خداوندى است که روزیم را در اختیار خویش قرار داد و آنرا به دست مردم نسپرد، سپاس مخصوص خداوندى است که گناهان و عیبهایم را پوشاند و در میان مردم رسوایم نساخت.
4. امیر مؤمنان على(ع): «هر کس هرکدام از سورههاى توحید و قدر و آیة الکرسى را یازده بار پیش از طلوع آفتاب بخواند، از خسارتهاى مالى محفوظ میماند».[8]
5. امیرمؤمنان علی(ع): «ذکر خدا، بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب، حتّى از مسافرت تجارتى نیز، در جلب روزى مؤثّرتر است».[9]
6. امام باقر(ع): «خواب صبح، شوم و نامیمون است؛ روزى را دور میسازد، رنگ صورت را زرد و متغیّر میکند. خداوند متعال، روزى را بین الطّلوعین تقسیم میکند، از خواب در این زمان بپرهیزید و بدانید که منّ و سلوى (دو غذاى لذیذى که براى بنیاسرائیل نازل میشد) در این ساعت بر بنیاسرائیل فرود میآمد».[10]
7. امام باقر(ع): «هر کس بعد از نماز صبح هفتاد مرتبه استغفار کند، خداوند او را بیامرزد».[11]
8. امام باقر(ع): «هر کس سوره "قدر" را پس از طلوع فجر هفت بار بخواند، هفتاد صف از فرشتگان بر او درود میفرستند و هفتاد مرتبه براى او طلب رحمت میکنند».[12]
و در پایان، هر آنچه به عنوان تعقیبات نماز صبح در روایات ذکر شده را میتوان از اعمال بین الطلوعین دانست.
ادامه مطلب
بيداركردن افراد آشنا يا غيرآشنا براي نماز صبح يا نماز واجب ديگر چگونه است؟
بيداركردن افراد آشنا يا غيرآشنا براي نماز صبح يا نماز واجب ديگر چگونه است؟
شرايطي كه ممكن است براي بيدار نمودن ديگران پيش بيايد از قرار ذيل مي باشد:
اول: فردي كه قصد بيدار نمودن آن را داريم اهل نماز مي باشد.
در خصوص چنين فردي از آن جا كه در حال خواب تكليفي بر عهده افراد نمي باشد و از سوي ديگر نيز خوابيدن از جمله حقوق شخصى هر فرد است، لذا بيدار ساختن كسى از خواب - حتى براى نماز - جايز نيست. مگر آن كه، علم به رضايت بيدار نمودن وي داشته باشيم كه در اين صورت مي توانيم او را بيدار نماييم. مانند زماني كه خود فرد – اعم از دوست، مهمان، همسر – از ما خواسته او را بيدار كنيم و يا اين كه مي دانيم در صورت بيدار نكردن وي باعث ناراحتي او مي شود.
دوم: فردي كه قصد بيدار نمودن آن را داريم با انگيزه اين كه نماز نخواند خوابيده.
اگر انسان بداند كسي خوابيده به قصد آن كه نماز نخواند از باب نهي از منكر با وجود شرايط آن، بيدار كردن لازم است [1].
سوم: فردي كه قصد بيدار نمودن آن را داريم فرزند انسان مي باشد.
پدر و مادر كه مسئوليت تربيت فرزند به عهده آن ها است، لازم است ابتدا او را از حدود سن هفت سالگي به تدريج براي نماز بيدار كنند تا اين كار در هنگام بلوغ شرعي به صورت عادت درآيد، البته اين بيدار نمودن بايد همراه با آرامش و مهرباني و با صداي آرام باشد تا در نظر فرزند حساسيت بدي نسبت به نماز پيدا نشود و ضمنا لازم است با دادن اطلاعات ديني به خصوص درباره نماز و اهميت آن سعي كنيد ايمان فرزندتان را تقويت نماييد و در خود او انگيزه بيدار شدن ايجاد كنيد تا براي بيدارشدن اهتمام بورزد.
بنابراين علاوه بر جواز بيدار نمودن فرزندان، اين امر پسنديده نيز مي باشد مگر آن كه از جهات ديگري موجب اذيت يا موجب ضرر باشد، مثل اين كه مريض باشند [2].
پي نوشت :
[1] - محمد وحيدي، دانستني هاي لازم از نماز، قم، موسسه بوستان كتاب ( مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )، 1387ش، چهارم، ص 205، به نقل از مجمع المسائل، ج 1، سوال 410
[2] - همان، ص 193 به نقل از مجمع المسائل، ج 1، سوال 493
كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)
ادامه مطلب