چرا من نبايد با يك بي نماز در ارتباط باشم و حال آن كه هر كسي ديدگاه خودش را دارد؟

http://uupload.ir/files/zmo7_2.jpg
چرا من نبايد با يك بي نماز در ارتباط باشم و حال آن كه هر كسي ديدگاه خودش را دارد؟
آدمي همان طور كه مي تواند بر محيط، دوستان، خواهر و برادر خود تأثير بگذارد، از آن ها نيز تأثير مي پذيرد. اگر يكي از دوستانمان يك لطيفه ي خنده دار تعريف كند، ما مي خنديم. اگر يك حرف زشت به ما بزند، از دستش ناراحت مي شويم. سوال: چرا انسان با شنيدن يك حرف خوشحال و با شنيدن حرف ديگر ناراحت مي شود؟ از اين مطلب مي توان يك قانون به دست آورد كه انسان اثر پذير است، اگر چه افراد در اين زمينه متفاوت مي باشند.
در مورد اين سوال بايد بگويم كه نمي توان يك حكم كلي داد و عنوان كرد با كسي كه نماز نمي خواند، ايرادي دارد، يا ندارد كه ارتباط برقرار نمود چرا كه حكم نزديكان، دوستان، اثر پذيري افراد و اثر گذاريشان، در اين مسئله بايد مورد بررسي قرار گيرد.
اگر فرد بي نماز از افرادي است كه جزء ارحام انسان محسوب مي شود، هرگز نمي توان به خاطر ترك كردن نماز ارتباط خود را با او قطع نمود، زيرا خود اين كار ترك صله ي رحم محسوب گرديده و حرام مي باشد. ارحام عبارتند از: والدين، فرزندان، عموها، خاله ها، عمه ها، دايي ها و فرزندان آن ها.
اگر رفت و آمد با ارحام، باعث اثرات سوء بر افراد شده و ممكن است در نماز خود دچار سهل نگاري شود، لازم است كه به حداقل ارتباط -مانند: تلفن زدن و كمتر رفت و آمد كردن و يا مدت كم تري را در آن جا ماندن- بسنده كرد.
اگر كسي كه نماز نمي خواند جزء دوستان مي باشد، و مي دانيم و يا احتمال مي دهيم كه ارتباط با او ممكن است وي را به نماز بكشاند و يا اثرات خوبي بگذارد، بايد با او ارتباط داشته باشيم امّا اگر در برقراري اين ارتباط تحت تاثير نظرات و ديدگاه هاي فرد بي نماز قرار گرفته و ممكن است وي نيز نماز را رها نمايد در اين جا بايد از برقراري ارتباط با او جدا پرهيز نمود.
بنابراين عدم اجازه ارتباط با بي نماز در جايي است كه انسان به دليل اثر پذيري، باورها و اعتقادات قلبي خود را از دست داده و به مرور او نيز از نماز روي گردان شود نه در جايي كه مي تواند ديگران را نسبت به نماز ارشاد نمايد و يا به دليل صله ارحام بايد ارتباط خود را – ولو در پايين درجه آن – حفظ نمايد.
پي نوشت :
كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)



ادامه مطلب


[ چهارشنبه 13 دی 1396  ] [ 2:02 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

معنای «وتیره» چیست؟ و چرا به نافله عشاء، «نماز وتیره» گفته می‌شود؟

http://uupload.ir/files/3ndj_4.jpg
 
معنای «وتیره» چیست؟ و چرا به نافله عشاء، «نماز وتیره» گفته می‌شود؟
نماز «وتیره»، دو رکعت نافله نماز عشاء است که بعد از آن و به صورت نشسته خوانده می‌شود.
«وَتیره» از ریشه «وتر»، در لغت معانی گوناگونی آمده است؛ مانند:
1. شیوه و روش؛[1] 2. قسمتی از خانه یا اتاق که به وسیله ستون از بخش‌های دیگر جدا و مستقل می‌شود. 3. پرده میان دو سوراخ بینی. 4. غضروف گوش. 5. پره و پوست نازک میان دو انگشت. 6. سستی در کار یا آرزومندی. 7. کاهلی، تنبلی و کوتاهی.[2]
شیخ صدوق (م 381ق) در کتاب «علل الشرائع»، درباره سرّ و حکمت استحباب دو رکعت نماز وتیره بعد از نماز عشاء، روایتی نقل کرده که شاید بتوان از آن، علت نام‌گذاری «نماز وتیره» را هم فهمید.
‏از امام باقر(ع) پرسیده شد که براى چه بعد از نماز عشاء، دو رکعت نماز نشسته توصیه شده است؟ حضرت فرمودند: «براى این‌که خدای تبارک و تعالى هفده رکعت واجب فرمود پس رسول خدا(ص) دو برابر (نماز مستحب) بدان افزودند پس مجموع پنجاه و یک رکعت گردید، پس‏ این دو رکعت را امر فرمودند نشسته بخوانند تا یک رکعت محسوب شده و بدین ترتیب در مقابل هر یک رکعت فریضه دو رکعت نافله واقع می‌شود».[3]
مفضّل، از امام صادق(ع) پرسید: نماز عشاء را که می‌خوانم، در حال نشسته دو رکعت نافله می‌خوانم؛ چرا؟
آن‌حضرت فرمود: «این نماز یک رکعت است و اگر بعد از خواندنش از دنیا رفتی، آن‌را نماز وتر (رکعت آخر نماز شب) برایت  منظور می‌نمایند».[4]
همچنین شیخ صدوق روایتی را درباره سرّ و حکمت این‌که رسول خدا(ص) دو رکعت بعد از عشاء را خود نمی‌خواندند ولى امر به آن می‌فرمودند، چنین نقل می‌کند:
امام صادق(ع) فرمود: «کسى که به خدا و به روز قیامت ایمان دارد شب را به روز نخواهد آورد، مگر آن‌که‏ نماز وتر را خوانده باشد».
راوى پرسید: مقصودتان از «وتر» دو رکعت بعد از نماز عشاء است؟
حضرت فرمودند: «آرى، این دو رکعت، یک رکعت محسوب می‌شوند. پس کسى که این دو رکعت را خواند و پس از آن فوت نمود، از دنیا رفته در حالی‌که نماز وتر را خوانده است، و اگر فوت ننمود در آخر شب البته نماز وتر را بخواند».
پرسید: آیا رسول خدا(ص) این دو رکعت را می‌خواندند؟
حضرت فرمودند: «خیر».
پرسید: چرا؟
حضرت فرمودند: «زیرا به رسول خدا(ص) وحى می‌رسید و می‌دانست که آیا در این شب از دنیا می‌روند یا نه، ولى دیگران چنین علمى ندارند، به همین جهت بود که آن‌حضرت خودشان این دو رکعت را نمی‌خواندند ولى به آن امر می‌فرمودند که دیگران بخوانند».[5]
از این دسته روایات می‌توان فهمید که نماز وتر (یک رکعت پایانی نماز شب) پیش خدای تعالی آن‌قدر دارای اهمیت و ارزش است که نماز وتیره را به جبران آن قرار داده تا نمازگزار با خواندن وتیره، به ثواب نماز وتری که احیاناً فوت می‌شود  برسد.
 
[1]. فرهنگ فارسی معین، واژه «وتیره».
[2]. مسعود، جبران، الرائد، ترجمه انزابی نژاد، رضا، ج 2، ص 1850، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم، 1376ش؛ نیز ر. ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏5، ص 276 – 277، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. صدوق، محمد بن على‏، علل الشرائع، ج ‏2، ص 330، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ق.
[4]. همان.
[5]. همان، ص 331.



ادامه مطلب


[ دوشنبه 11 دی 1396  ] [ 7:46 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

چرا« حَيَّ عَلي خَيرِ العَمل» در اذان اهل سنت وجود ندارد؟

http://uupload.ir/files/sdh_2.jpg

🌹 ﷽؛

چرا« حَيَّ عَلي خَيرِ العَمل» در اذان اهل سنت وجود ندارد؟

1. بر اساس آنچه كه از روايات اهل بيت پيامبر ( عليهم السلام ) وارده شده معلوم مي شود «حي علي خيرالعمل» جزو اذان بوده و در عهد پيامبراكرم (ص) و تا عهد ابي بكر و قسمتي از عهد عمر در اذان گفته مي شد بعداً عمر دستور دارد آن را از اذان و اقامه حذف كنند.
متكلم معروف اشعرى به نام علاء الدين قوشجى (متوفاى 879 ) مى‏ گويد: عمر بن خطاب نسبت به سه چيز هشدار داد و گفت: « سه چيز در عهد رسول خدا رسميت داشت و من از آنها باز مى ‏دارم، و تحريم مى‏كنم و مؤاخذه مى‏ نمايم:

1. متعه زنان، 2. متعه حج، 3. گفتن حى على خير العمل». (1)
در روايتي از ابن عباس سوال كردند: به چه علت «حىّ على خير العمل»، از اذان حذف شده است؟ جواب داد: «عمر مى‏خواست مردم با تكيه كردن بر نماز جهاد را ترك نكنند و به اين جهت آن را از اذان حذف كرد.» (2)

2. «محمّد بن ابى عمير» همين سوال از امام رضا عليه السلام پرسيد؛ حضرت فرمودند: علّت ظاهرش را جويا هستى يا از علّت باطنى آن سؤال مى ‏كنى؟
«محمّد» مى‏ گويد: عرض كردم از هر دو مى‏پرسم. حضرت فرمودند: امّا علّت ظاهرش، آن است كه مردم جهاد را به خاطر نماز ترک نكنند و امّا علّت باطنى آن این است که «خير العمل» ولايت است لذا كسى كه امر به ترك «حىّ على خير العمل» از اذان نمود قصدش اين بود كه بر ولايت تحريص و تحريكى نباشد. (3)

3. حذف اين فراز از اذان در حالي صورت گرفت كه مسلمانان در زمان پيامبر(ص) به هر دو فريضه «نماز» و «جهاد» اهميت مي دادند و هيچ كدام مانع ديگري نمي شد. علاوه براينكه كساني كه اين فراز از اذان را حذف نموده اند بايد به اين سوال پاسخ دهند كه مگر پيامبر (ص) نمي دانستند خيرالعمل نماز است يا جهاد تا اين فراز را در اذان ذكر ننمايند ولي بعداً ديگران بعدا پي به اين مساله برده و آن را از اذان حذف كردند؟

📚 (1) «ثلاث كن على عهد رسول الله (ص) و أنا أنهى عنهن و احرمهن و أعاقر عليهن: متعه النساء، و متعه الحج و حى على خير العمل» ؛ شرح تجرید قوشچی بحث امامت

(2) علل الشرائع ؛ ج‏2 ؛ ص368

(3) حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ لِمَ تُرِكَتْ مِنَ الْأَذَانِ فَقَالَ تُرِيدُ الْعِلَّةَ الظَّاهِرَةَ أَوِ الْبَاطِنَةَ قُلْتُ أُرِيدُهُمَا جَمِيعاً فَقَالَ أَمَّا الْعِلَّةُ الظَّاهِرَةُ فَلِئَلَّا يَدَعَ النَّاسُ الْجِهَادَ اتِّكَالًا عَلَى الصَّلَاةِ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَإِنَّ خَيْرَ الْعَمَلِ الْوَلَايَةُ فَأَرَادَ مَنْ أَمَرَ بِتَرْكِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ مِنَ الْأَذَانِ أَلَّا يَقَعَ حَثٌ‏ عَلَيْهَا وَ دُعَاءٌ إِلَيْهَا. (علل الشرائع، ج‏2، ص 368)




ادامه مطلب


[ یک شنبه 10 دی 1396  ] [ 4:24 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

💢فرق خواندنِ نماز با به پا داشتن آن

http://uupload.ir/files/1pzm_2.jpg

💢فرق خواندنِ نماز با به پا داشتن آن

🌷شهیدمرتضی مطهری

✅فرق است میان نماز خواندن و نماز را به پا داشتن؛ و اصولًا مواردی که در قرآن «نماز خواندن» تعبیر شده است، در مقام مذمّت است؛ یعنی سخن از کسانی بوده که نمازهایشان ایراد داشته است.

✅اقامه (به پا داشتن) نماز چیست؟
 به پا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود، یعنی نماز به صورت یک پیکر بی‏ روح انجام نگردد بلکه نمازی باشد که واقعاً بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد؛ و این است معنی «ذکر الله» که در آیه شریفه 14 سوره طه بدان اشاره شده: اقِمِ الصَّلوةَ لِذِکری.

📚آشنایی با قرآن، ج2، ص65




ادامه مطلب


[ دوشنبه 27 آذر 1396  ] [ 4:22 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]