فتوای حضرت آیت الله صافی درباره محاسبه نیمه شب برای پایان وقت نماز عشاء
فتوای حضرت آیت الله صافی درباره محاسبه نیمه شب برای پایان وقت نماز عشاء
برای محاسبه نیمهشب، که پایان وقت نماز عشاء به دست میآید، احتیاط واجب آن است که فاصله بین غروب تا اذان صبح را نصف کنیم.
پاسخ: تقریباً یازده ساعت و ربع که از ظهر شرعی بگذرد آخر وقت نماز مغرب و عشاء است؛ مثلاً اگر ظهر شرعی ساعت ۱۲:۱۵ باشد، نیمهشب ساعت ۱۱:۳۰ میباشد.
حضرت آیت الله صافی
ادامه مطلب
بهترین دعا چه دعایی است و بهترین نماز چه نمازی؟
بهترین دعا چه دعایی است و بهترین نماز چه نمازی؟
پاسخ:هر دعائی در هر وقتی، تأثیر و خوبی خاصّ خود را دارد امّا دعای منسوب به امام زمان (علیه اسلام) که مرحوم حاج شیخ عباس قمی در «مفاتیح الجنان» آورده و باجمله(اللهم ارزقنا توفیق الطاعه) شروع می شود خوب است و بهترین نماز هم نماز های واجب یومیه است.
حضرت آیتالله العظمی صانعی
ادامه مطلب
حیات طیب این نماز است
حیات طیب این نماز است
حیات طیب این نماز است. البته ما سبک میشماریم و ما از این مکالمه با خدا غفلت داریم، یا از خودش و یا از معنایش، و الاّ این نماز یک مکالمه با خداست و برای اهل دل معاشقه با خداست. وقتی ما حمد و سوره میخوانیم، خدا با ما حرف میزند. قرآن کلام الله است و معنایش اینست که خدا با تو حرف میزند. اگر انسان راه را پیدا کند،به راستی مییابد که خدا با او حرف میزند. دروقتی که میگوید: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ»
این میگوید، اما زبانش زبان خدا میشود و به جای خدا میشود. وقتی در رکوع میگوید: «سبحان ربی العظیم و بحمده»، این با خدا حرف میزند و خدا جوابش را میدهد،البته اگر در راه افتاده باشد و خدا را پیدا کرده باشد، خدا جوابش را میدهد و مییابد جواب خدا را. نمیتوان این لذت را با خوردنیها و آشامیدنیها و استراحتها مقایسه کرد. بلکه این لذت عبد و خداست و لذت خدا و بندۀ مقربش است. به عبارت دیگر نماز یعنی: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»
هم راجع به خدا و هم راجع به بندۀ خدا زنده شده است. مییابد که خدا گفته آفرین بر من. مییابد که این احسن المخلوقین است، و بالاخره این نمازش یک مکالمه و یک معاشقه است. بالاترین لذت برای اهل دل نماز شب است، که امام صادق«سلاماللهعلیه» آنکه اهل دل است و میفهمد مکالمه با خدا یعنی چه، میفرماید: «الرکعتان فی جوف اللّیل أحب الی من الدنیا و ما فیها»
ارزش دو رکعت از نماز شب پیش من از دنیا و آنچه در دنیاست، بالاتر است. یعنی امام صادق میفرمایند اگر دنیا و آنچه در دنیاست به من بدهند و بگویند دو رکعت نماز شب نخوان، نمیدهم. هرکه بدهد باخت کرده و ضرر کرده است.
اگر راه را پیدا کرد و گفتم پیدا کردن این راه مشکل نیست. بعد از اینکه سه پیامبر در درون انسان هست، مشکل نیست بلکه یابیدنیهاست. بعد از اینکه صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آمده، مشکل نیست. بله، برای کسی که گم شود، مشکل است. کسی مثلاً میخواهد به تهران رود و اشتباه میکند و ضد تهران را میگیرد. ماشین او هر قدمی بردارد از مبدأ دور شده است. معلوم است که راه را گم کرده است و وقتی راه را گم کرده، یا نماز نمیخواند و یا اگر بخواند یک نماز سرسری میخواند. به قول قرآن، نماز برای او سنگین است: «وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»
در همین آیه قرآن میفرماید بندهام! راه را پیدا کن: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ»
برای پیدا کردن راه کمک بگیر. بعد قرآن میفرماید: برای کسانی که راه را پیدا نکردند و خدا را پیدا نکردند، معلوم است که نماز سنگین است و صبر و استقامت هم سنگین میشود. کسی که راه را گم کرده هرچه تند برود، باز از مبدأ دور میشود و سردرگمی عجیبی برایش پیدا میشود. قرآن تشبیه معقول به محسوس میکند و میفرماید: «أَوْ کَظُلُماتٍ فی بَحْرٍ لُجِّیٍّ»
مثلاً دریا ذاتا وحشتناک است، مخصوصا اینکه جزر و مد و تلاطم هم داشته باشد. شب و تاریکی و تلاطم سخت است. قرآن میفرماید: آنها که راه را پیدا نکردهاند، اینگونه هستند. خیلی وحشتناک است و ظلمت روی ظلمت و تاریکی روی تاریکی و وحشت روی وحشت است و نمیداند چه کند. در عالم برزخ کسانی که بد هستند و عذاب جهنم و امثال اینها دارند به کنار و آنچه برایش مشکل است، اینست که خودش و دیگران را گم میکند و سرگردان است. این خیلی مصیبت است که کسی مصیبت باشد و مثلاً اگر عالم برزخ یک میلیون سال است، این هم یک میلیون سال سرگردان باشد.
توصیه های آیت الله مظاهری به جوانان
ادامه مطلب
اگر نماز ستون دین است پس چرا جزو فروع دین است؟
اگر نماز ستون دین است پس چرا جزو فروع دین است؟
«دین» واژهای عربی است که اصطلاحاً به معنای «اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان، و دستورات عملی متناسب با این عقاید»، می باشد.[1] با توجه به این تعریف و توضیح اصطلاحی دین روشن می شود که هر دینی از دو بخش تشکیل می گردد:
1. عقیده یا عقایدی که حکم پایه و اساس و ریشه آن را دارد.
2. دستورات عملی که متناسب با آن پایه یا پایه های اعتقادی و برخاسته از آن باشد».[2]
واژه «اصول دین» به بخش اول (عقاید) و واژه ی «فروع دین» به بخش دوم (احکام عملی)، گفته می شود.[3] اصول دین از این باب اصل نامیده شده که در محدوده ی فکر و عقیده است، یعنی چیزی که پایه و اساس و ریشه ی دین است، و کیفیت و کمیت توجه هر انسانی به فروع دین بستگی به میزان اعتقاد وی به اصول دین دارد.[4]
اصول دین دارای دو اصطلاح عام و خاص است به اصول دین که در مقابل احکام دین است. اصول دین به معنای عام و به اصول دین که شامل یک یا چند اصل اعتقادی که مشخصات مذهب خاصی (علاوه بر اصول دین به معنای عام) را دارا می باشد، اصول دین به معنای خاص گفته می شود.[5]
اصول دین اسلام (به معنای عام) شامل توحید، نبوت و معاد است. و اصول دین به معنای خاص (اصول مذهب) علاوه بر توحید، نبوت و معاد شامل عدل و امامت نیز می باشد.
با این توضیحات روشن شد که اصول دین به چه معنا و به چه اموری اطلاق می شود، همچنین دانسته شد منظور از فروع دین، احکام عملی اسلام است. رتبه ی اصول دین چون از باب علم است مقدم بر فروع دین که از باب عمل است می باشد؛ یعنی تا علم و اعتقاد نباشد عمل معنا ندارد. البته علم در اصول اعتقادات، علم صرف نیست، بلکه علم به همراه یقین یا همان علم الیقین است.
مرحوم فیض کاشانی(ره) در این زمینه می فرماید: «اشرف از این دو (علم و عمل) علم است، علم به منزله درخت و عبادت به منزله ثمره ی آن است».[6]
ایشان همچنین در نسبت بین علم و ایمان (یقین) می فرماید: مرجع ایمان هم به علم است. زیرا ایمان تصدیق شی است و به ناچار مستلزم تصور شی است که این همان علم است. ایمان به قدر همان علم است.[7]
پس منظور از اصول دین، اصولی است که انسان باید ابتدا به آنان علم و یقین پیدا کند تا وارد اسلام شده، آنگاه دستورات عملی اسلام را فرا روی خود می بیند.[8] و چون «تحصیل علم مقدم بر عبادت است»[9] و شرف علم مقدم بر عمل است، از این امور به اصل یاد شده است. انسان پس از ورود به اسلام به یکسری از عبادات (عبادات ظاهری مانند نماز، زکات، روزه و ... و باطنی مانند توکل، تقوی، شکر و ...)[10] برخورد می کند که به آن فروع دین گفته می شود، اما همانطور که روشن شد اصطلاح فروع، هرگز منافات با این ندارد که عبادت یا عباداتی جزء ستون دین اسلام باشند. اگر اسلام را مانند خانه ای فرض کنیم، این اصول همچون کلید ورودی به این خانه است. ولی مسلماً این خانه دارای ستون هایی است که خانه بر آن استوار است. چنین تعبیری نسبت به بعضی از عبادات از اهل بیت (ع) رسیده است. امام باقر (ع) می فرماید: اسلام بر پنج ستون استوار است: بر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. و در پاسخ زراره فرمودند: ولایت برترین این پنج چیز است،[11] این پنج مورد و دیگر عبادات وقتی معنا پیدا می کند که انسان وارد اسلام شده باشد. امام صادق (ع) نیز در روایتی به جایگاه علم و معرفت و سپس عمل اشاره می فرمایند. ایشان می فرماید: «بالاترین چیز برای رساندن بنده به قرب الهی معرفت و بعد از آن نماز است».[12]
بله نماز دارای اهمیت زیادی است، به طوری که از آن به ستون دین[13] یاد شده، امام باقر (ع) می فرماید: اگر نماز انسان (در قیامت) قبول شود[14] بقیه اعمال او نیز قبول می شود و اگر قبول نشود بقیه اعمال شخص قبول نمی شود.[15] اما این اهمیت فوق العاده منافاتی ندارد با این که نماز از فروع دین باشد.
[1] آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی، ص 11.
[2] همان، ص 12.
[3] همان.
[4] اصول اعتقادات، شیخ علی اصغر قائمی، ص 5.
[5] آموزش عقاید با تصرف و تلخیص.
[6] علم الیقین فی اصول الدین، ملامحسن فیض کاشانی، ج 1، ص 4-5، انتشارات بیدار.
[7] همان، ص 6-8.
[8] مسلک امامیه در اصول عقاید، سید محمود مرعشی شوشتری، ص 11، ص انتشارات جامعه مدرسین.
[9] علم الیقین فی اصول الدین، ص 12.
[10] همان.
[11] سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 3، ص 109.
[12] همان.
[13]وسائلالشیعة ج : 4 ص : 27عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ.
[14] بدیهی است که با عدم پذیرش پایه های دیگر اسلام که در روایات به آن ها اشاره شده است پذیرش نماز با مشکل مواجه خواهد شد مثلا در روایات شرط پذیرش نماز، قبول ولایت دانسته شده است: «شرط قبولی اعمال، ولایت است» نک: مناقب خوارزمی، 19 و 252.
[15] سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 3، ص 109.
ادامه مطلب