خواص سجده

خواص سجده

20407691421873993953.jpg;

 سجده نیز ستون مهره های بدن را تقویت کرده و دردهای سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه، پرده دیافراگم را تقویتکرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند.

سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر با تغذیه این غدد باعث حفظ شادابی، زیبایی و طراوت پوست می شود.

حالات سجده به واسطه باز شدن مهره ها از یکدیگر باعث کشیده شدن اعصابی که قسمت های مختلف بدن را به مغز وصل می کند، شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این مهم برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیتاست.

سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. استحکام بخشیدن و تقویت عضلات پاها و ران ها، کمک به نفخ معده و روده، بهبود فتق، از خواص نشستن بعد نماز است.

منبع: دیدار آشنا - مرداد ماه سال 1390 شماره 130 - خواص جانبی نماز

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 6:03 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز چيست ؟

نماز چيست ؟
http://file.tebyan.net/a433b6090c/241155492159174316919922123514817312286228.jpg
اين ايستادن و خم شدن ، اين نشستن و به خاك افتادن ، و با هر يك كلماتى گفتن چه معنا دارد؟ در آن لحظه كه آدمى به كمال و شكوه بى نهايت آفريدگار جهان مى انديشد، سراپا شيفته آن مى شود، دل و جانش به خضوع و خشوع و فروتنى مى گرايد، با آهنگ فطرت در برابر آن همه كمال و عظمت سر تعظيم فرود مى آورد، ركوع و سر به زمين مى سايد، سجود و زبان به ستايش مى گشايد، حمد و تسبيح .
و در آن لحظه كه انسان خود را به كمك يك نيروى برتر از ماده نيازمند مى يابد، دل به سوى آفريدگار دانا و توانا و مهربان جهان مى آورد، راز و نياز خود را با او در ميان مى نهد و او را به كمك مى خواند، دعا اين است نماز ما و نيايش روزانه ما، به سوى خدا، خداى يكتا، خداى پر مهر. نيايشى كه هر فرازش ، بيانگر اصلى از اصول جهان بينى اسلام ، و هر حركتش ، نمايشگر پيوند عميق انسان اسلام با خداست . نيايشى كه انسان را به سوى خدا، به سوى راه او، و به سوى رهبران او مى كشاند. او را به همه شايسته كاران روى زمين ، در طول تاريخ ، در گذشته و آينده و حال ، پيوند مى دهد. و صف او را از صف ستمگران و تبهكاران و گمراهان جدا مى سازد تا در راه راست خدا استوار بماند و به بيراهه نيفتد. اينك تو اى انسان جستجو گر عصر ما برخيز، برخيز تا با شور و نشاط، به نيايشى چنين زنده و سازنده بپردازيم ، و خود را از هر چه جز حق و حقيقت است پيراسته سازيم.[1]

[1] . نماز چيست ، شهيد آيت ا... دكتر سيّد محمد حسين بهشتى (ره )، ص 10.

 


ادامه مطلب


[ جمعه 16 بهمن 1394  ] [ 7:59 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

دوام در نماز

دوام در نماز

32786858140356249154.jpeg

از مصادیق اقامه نماز «دوام نماز» است .
در سوره معارج پس از آن که خداوند برخی صفات ناشایست انسان‏ها را مورد تذکر قرار می‏دهد، اوصاف شایسته آنها را هم ذکر می‏کند که از جمله آن: «الاالمصلین الذین هم علی صلاتهم دائمون; (1) مگر نمازگزارانی که بر نماز خود تداوم دارند» . ظاهر آیه دوام است; یعنی هم به وقت نماز می‏خوانند و هم همیشه نماز می‏خوانند، این گونه نیست که نماز خواندن آنها مقطعی باشد و چنین نمازی است که اگر جزو برنامه زندگی شد و با حدود آن به جای آورده شد انسان را از فحشا و منکر باز می‏دارد . و اصولا برنامه‏های تربیتی جز با تداوم کارآیی لازم را ندارند، لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می‏خوانیم: «ان احب الاعمال الی الله مادام و ان قل; (2) محبوب‏ترین اعمال نزد خداوند کاری است که انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند کم باشد» .

پی نوشت ها:

1) معارج (70) آیه‏22 .
2) اصول کافی، ج‏2، ص‏82، (چاپ آخوندی) .


ادامه مطلب


[ دوشنبه 12 بهمن 1394  ] [ 10:07 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

وطن انسان

وطن انسان

 

محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده  و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد. و تا انسان قصد ماندن همیشگی در جایی که غیر وطن اصلی خودش است نداشته باشد وطن او حساب نمی شود مگر آن که بدون قصد ماندن، آن قدر بماند که مردم بگویند اینجا وطن اوست. همچنین کسی که در دو محل زندگی می کند، مثلا شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند، هر دو وطن اوست.بنابراین بجز وطن اصلی و وطن غیر اصلی که ذکر شد در جاهای دیگر اگر قصد اقامه نکند نمازش شکسته است چه ملکی در آنجا داشته باشد یا نداشته باشد و چه در آنجا شش ماه مانده باشد یا نه.

اگر انسان در محلی که زندگی می کرده و وطن او بوده، از آنجا اعراض کند، یعنی دیگر قصد نداشته باشد در آنجا زندگی کند، نمازش در آنجا شکسته هست.[1]

آیت الله مکارم: هرگاه انسان جایى را براى «محلّ اقامت» خود انتخاب کند بطورى که وقتى در آنجاست او را مسافر نمى‌گویند، خواه قصد اقامت دائم داشته باشد یا موقّت، مثلًا مى‌خواهد دو سال یا بیشتر در آنجا بماند این محل در حکم وطن مى‌باشد و همین گونه است حال مأموران ادارات که ممکن است هر دو سال در محلّى باشند و آنجا حکم وطنشان را دارد.ممکن است کسى در دو محل زندگى کند، مثلًا شش ماه در شهرى و‌ شش ماه دیگر در شهر دیگر، هر دو وطن او محسوب مى‌شود و حتّى ممکن است انسان داراى سه وطن باشد.[2]

آیت الله خامنه ای: وطن اصلى جایى است که انسان در آن متولد شده و مدتى در آن بوده و رشد و نمو پیدا کرده است. وطن دوم هم جایى است که مکلّف آن را براى سکونت دائم، ولو براى چند ماه در هر سال، برگزیده است و یا بناى زندگى در آنجا به مدت هفت، هشت سال داشته باشد. کسى که جایى را به عنوان وطن انتخاب مى‌‌کند، اگر به مقدارى که عرفاً صدق کند آنجا را به عنوان وطن اتخاذ کرده است در آنجا بماند، ـ مثلاً دو سه ماه یا کمتر به نحوى که عرفاً اهل آنجا محسوب شود آن محل براى او وطن مى‌‌شود.و شخصى که قصد مراجعت به وطن اصلى و زندگى در آنجا را ندارد، بلکه قصد عدم مراجعت دارد از وطن اعراض کرده و آنجا برایش حکم وطن را ندارد.[3]

آیت الله سیستانی: جائى را که انسان محل زندگى خود قرار داده ، هر چند قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند ، اگر طورى باشد که عرف او را در آنجا مسافر نمى‏گویند ، بطورى که اگر موقتاً ده روز یا بیشتر جاى دیگرى را محل زندگى خود قرار دهد ، باز هم محل زندگیش را جاى اول مى‏گویند ، آنجا براى او حکم وطن را دارد . و کسى که در دو محل زندگى مى‏کند ، مثلاً شش ماه در شهرى ، و شش ماه در شهر دیگر مى‏ماند ، هر دو محل ، وطن اوست . و نیز اگر بیشتر از دو محل را براى زندگى خود اختیار کرده باشد ، همه آنها وطن او حساب مى‏شود.[4]
آیت الله بهجت: وطن انسان بنا بر اقوى جایى است که عرفاً آنجا را وطن شخص بدانند و لازم نیست در آنجا ملکى داشته باشد و یا اینکه شش ماه آنجا زندگى کرده باشد بلکه همین قدر که عرفاً آن جا وطن او به حساب بیاید کافى است.[5]

پی نوشت ها:

1- رساله سیزده مرجع ص 714
2- رساله آیت الله مکارم م 1160
3- سایت دفتر آیت الله خامنه ای، نماز ، نماز مسافر
4- رساله آیت الله سیستانی م 1314
5- رساله آیت الله بهجت  م1081

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 12 بهمن 1394  ] [ 10:01 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]