خواص سجده
خواص سجده
سجده نیز ستون مهره های بدن را تقویت کرده و دردهای سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه، پرده دیافراگم را تقویتکرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند.
سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر با تغذیه این غدد باعث حفظ شادابی، زیبایی و طراوت پوست می شود.
حالات سجده به واسطه باز شدن مهره ها از یکدیگر باعث کشیده شدن اعصابی که قسمت های مختلف بدن را به مغز وصل می کند، شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این مهم برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیتاست.
سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. استحکام بخشیدن و تقویت عضلات پاها و ران ها، کمک به نفخ معده و روده، بهبود فتق، از خواص نشستن بعد نماز است.
منبع: دیدار آشنا - مرداد ماه سال 1390 شماره 130 - خواص جانبی نماز
ادامه مطلب
نماز چيست ؟

و در آن لحظه كه انسان خود را به كمك يك نيروى برتر از ماده نيازمند مى يابد، دل به سوى آفريدگار دانا و توانا و مهربان جهان مى آورد، راز و نياز خود را با او در ميان مى نهد و او را به كمك مى خواند، دعا اين است نماز ما و نيايش روزانه ما، به سوى خدا، خداى يكتا، خداى پر مهر. نيايشى كه هر فرازش ، بيانگر اصلى از اصول جهان بينى اسلام ، و هر حركتش ، نمايشگر پيوند عميق انسان اسلام با خداست . نيايشى كه انسان را به سوى خدا، به سوى راه او، و به سوى رهبران او مى كشاند. او را به همه شايسته كاران روى زمين ، در طول تاريخ ، در گذشته و آينده و حال ، پيوند مى دهد. و صف او را از صف ستمگران و تبهكاران و گمراهان جدا مى سازد تا در راه راست خدا استوار بماند و به بيراهه نيفتد. اينك تو اى انسان جستجو گر عصر ما برخيز، برخيز تا با شور و نشاط، به نيايشى چنين زنده و سازنده بپردازيم ، و خود را از هر چه جز حق و حقيقت است پيراسته سازيم.[1]
[1] . نماز چيست ، شهيد آيت ا... دكتر سيّد محمد حسين بهشتى (ره )، ص 10.
ادامه مطلب
دوام در نماز
دوام در نماز
از مصادیق اقامه نماز «دوام نماز» است .
در سوره معارج پس از آن که خداوند برخی صفات ناشایست انسانها را مورد تذکر قرار میدهد، اوصاف شایسته آنها را هم ذکر میکند که از جمله آن: «الاالمصلین الذین هم علی صلاتهم دائمون; (1) مگر نمازگزارانی که بر نماز خود تداوم دارند» . ظاهر آیه دوام است; یعنی هم به وقت نماز میخوانند و هم همیشه نماز میخوانند، این گونه نیست که نماز خواندن آنها مقطعی باشد و چنین نمازی است که اگر جزو برنامه زندگی شد و با حدود آن به جای آورده شد انسان را از فحشا و منکر باز میدارد . و اصولا برنامههای تربیتی جز با تداوم کارآیی لازم را ندارند، لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) میخوانیم: «ان احب الاعمال الی الله مادام و ان قل; (2) محبوبترین اعمال نزد خداوند کاری است که انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند کم باشد» .
پی نوشت ها:
1) معارج (70) آیه22 .
2) اصول کافی، ج2، ص82، (چاپ آخوندی) .
ادامه مطلب
وطن انسان
اگر انسان در محلی که زندگی می کرده و وطن او بوده، از آنجا اعراض کند، یعنی دیگر قصد نداشته باشد در آنجا زندگی کند، نمازش در آنجا شکسته هست.[1]
آیت الله مکارم: هرگاه انسان جایى را براى «محلّ اقامت» خود انتخاب کند بطورى که وقتى در آنجاست او را مسافر نمىگویند، خواه قصد اقامت دائم داشته باشد یا موقّت، مثلًا مىخواهد دو سال یا بیشتر در آنجا بماند این محل در حکم وطن مىباشد و همین گونه است حال مأموران ادارات که ممکن است هر دو سال در محلّى باشند و آنجا حکم وطنشان را دارد.ممکن است کسى در دو محل زندگى کند، مثلًا شش ماه در شهرى و شش ماه دیگر در شهر دیگر، هر دو وطن او محسوب مىشود و حتّى ممکن است انسان داراى سه وطن باشد.[2]
آیت الله خامنه ای: وطن اصلى جایى است که انسان در آن متولد شده و مدتى در آن بوده و رشد و نمو پیدا کرده است. وطن دوم هم جایى است که مکلّف آن را براى سکونت دائم، ولو براى چند ماه در هر سال، برگزیده است و یا بناى زندگى در آنجا به مدت هفت، هشت سال داشته باشد. کسى که جایى را به عنوان وطن انتخاب مىکند، اگر به مقدارى که عرفاً صدق کند آنجا را به عنوان وطن اتخاذ کرده است در آنجا بماند، ـ مثلاً دو سه ماه یا کمتر به نحوى که عرفاً اهل آنجا محسوب شود آن محل براى او وطن مىشود.و شخصى که قصد مراجعت به وطن اصلى و زندگى در آنجا را ندارد، بلکه قصد عدم مراجعت دارد از وطن اعراض کرده و آنجا برایش حکم وطن را ندارد.[3]
آیت الله سیستانی: جائى را که انسان محل زندگى خود قرار داده ، هر چند قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند ، اگر طورى باشد که عرف او را در آنجا مسافر نمىگویند ، بطورى که اگر موقتاً ده روز یا بیشتر جاى دیگرى را محل زندگى خود قرار دهد ، باز هم محل زندگیش را جاى اول مىگویند ، آنجا براى او حکم وطن را دارد . و کسى که در دو محل زندگى مىکند ، مثلاً شش ماه در شهرى ، و شش ماه در شهر دیگر مىماند ، هر دو محل ، وطن اوست . و نیز اگر بیشتر از دو محل را براى زندگى خود اختیار کرده باشد ، همه آنها وطن او حساب مىشود.[4]
آیت الله بهجت: وطن انسان بنا بر اقوى جایى است که عرفاً آنجا را وطن شخص بدانند و لازم نیست در آنجا ملکى داشته باشد و یا اینکه شش ماه آنجا زندگى کرده باشد بلکه همین قدر که عرفاً آن جا وطن او به حساب بیاید کافى است.[5]
پی نوشت ها:
1- رساله سیزده مرجع ص 714
2- رساله آیت الله مکارم م 1160
3- سایت دفتر آیت الله خامنه ای، نماز ، نماز مسافر
4- رساله آیت الله سیستانی م 1314
5- رساله آیت الله بهجت م1081
ادامه مطلب