وطن انسان

وطن انسان

 

محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده  و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد. و تا انسان قصد ماندن همیشگی در جایی که غیر وطن اصلی خودش است نداشته باشد وطن او حساب نمی شود مگر آن که بدون قصد ماندن، آن قدر بماند که مردم بگویند اینجا وطن اوست. همچنین کسی که در دو محل زندگی می کند، مثلا شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند، هر دو وطن اوست.بنابراین بجز وطن اصلی و وطن غیر اصلی که ذکر شد در جاهای دیگر اگر قصد اقامه نکند نمازش شکسته است چه ملکی در آنجا داشته باشد یا نداشته باشد و چه در آنجا شش ماه مانده باشد یا نه.

اگر انسان در محلی که زندگی می کرده و وطن او بوده، از آنجا اعراض کند، یعنی دیگر قصد نداشته باشد در آنجا زندگی کند، نمازش در آنجا شکسته هست.[1]

آیت الله مکارم: هرگاه انسان جایى را براى «محلّ اقامت» خود انتخاب کند بطورى که وقتى در آنجاست او را مسافر نمى‌گویند، خواه قصد اقامت دائم داشته باشد یا موقّت، مثلًا مى‌خواهد دو سال یا بیشتر در آنجا بماند این محل در حکم وطن مى‌باشد و همین گونه است حال مأموران ادارات که ممکن است هر دو سال در محلّى باشند و آنجا حکم وطنشان را دارد.ممکن است کسى در دو محل زندگى کند، مثلًا شش ماه در شهرى و‌ شش ماه دیگر در شهر دیگر، هر دو وطن او محسوب مى‌شود و حتّى ممکن است انسان داراى سه وطن باشد.[2]

آیت الله خامنه ای: وطن اصلى جایى است که انسان در آن متولد شده و مدتى در آن بوده و رشد و نمو پیدا کرده است. وطن دوم هم جایى است که مکلّف آن را براى سکونت دائم، ولو براى چند ماه در هر سال، برگزیده است و یا بناى زندگى در آنجا به مدت هفت، هشت سال داشته باشد. کسى که جایى را به عنوان وطن انتخاب مى‌‌کند، اگر به مقدارى که عرفاً صدق کند آنجا را به عنوان وطن اتخاذ کرده است در آنجا بماند، ـ مثلاً دو سه ماه یا کمتر به نحوى که عرفاً اهل آنجا محسوب شود آن محل براى او وطن مى‌‌شود.و شخصى که قصد مراجعت به وطن اصلى و زندگى در آنجا را ندارد، بلکه قصد عدم مراجعت دارد از وطن اعراض کرده و آنجا برایش حکم وطن را ندارد.[3]

آیت الله سیستانی: جائى را که انسان محل زندگى خود قرار داده ، هر چند قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند ، اگر طورى باشد که عرف او را در آنجا مسافر نمى‏گویند ، بطورى که اگر موقتاً ده روز یا بیشتر جاى دیگرى را محل زندگى خود قرار دهد ، باز هم محل زندگیش را جاى اول مى‏گویند ، آنجا براى او حکم وطن را دارد . و کسى که در دو محل زندگى مى‏کند ، مثلاً شش ماه در شهرى ، و شش ماه در شهر دیگر مى‏ماند ، هر دو محل ، وطن اوست . و نیز اگر بیشتر از دو محل را براى زندگى خود اختیار کرده باشد ، همه آنها وطن او حساب مى‏شود.[4]
آیت الله بهجت: وطن انسان بنا بر اقوى جایى است که عرفاً آنجا را وطن شخص بدانند و لازم نیست در آنجا ملکى داشته باشد و یا اینکه شش ماه آنجا زندگى کرده باشد بلکه همین قدر که عرفاً آن جا وطن او به حساب بیاید کافى است.[5]

پی نوشت ها:

1- رساله سیزده مرجع ص 714
2- رساله آیت الله مکارم م 1160
3- سایت دفتر آیت الله خامنه ای، نماز ، نماز مسافر
4- رساله آیت الله سیستانی م 1314
5- رساله آیت الله بهجت  م1081

 





[ دوشنبه 12 بهمن 1394  ] [ 10:01 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]