مال حرام و شبهه ناک یکی از عوامل بی توجهی به نماز

مال حرام و شبهه ناک یکی از عوامل بی توجهی به نماز

91709885118412864191.jpg;

   خـوراکـى کـه انـسـان مـى خـورد بـه مـنـزله بذرى است که در زمین ریخته مى شود، پس اگر آن خوراک پاکیزه و حلال باشد اثرش در قلب که به منزله سلطان بدن است از رقّت و صفا ظاهر مـى شـود و از اعـضاء و جوارحش جز خیر و نیکى تراوش نمى کند. و اگر آن خوراک پلید و حرام بـاشـد قـلب را کدر و تیره نموده ، در اثرقساوت و ظلمت امید خیرى به او نخواهد بود و پند و اندرز در او اثر نمى کند
شهید آیت ا... سید عبدالحسین دستغیب


ادامه مطلب


[ سه شنبه 29 دی 1394  ] [ 4:40 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

...مانع بزرگى درتوفیق کودک و نوجوان به نماز و عبادت است

...مانع بزرگى درتوفیق کودک و نوجوان به نماز و عبادت است
58133549851242259269.jpg;

در اثـر هـدایـاى حرامى که به دست شما رسیده و در اثر غذاهاى آلوده و لقمه هاى غیر مشروعى کـه شـکـم هـاى شـمـا از آن انـبـاشـتـه شـده ، اسـت کـه خـدا ایـن چـنـیـن بـر دل هاى شما مُهر زده است .1بـنـابـرایـن غـذا و امـکـانـات حـرام و شـبـهه ناک خود مانع بزرگى درتربیت و توفیق کودک و نوجوان به نماز و عبادت است.

1. سخنان حسین بن على از مدینه تا کربلا، محمدصادق نجمى ، ص 234.

 


ادامه مطلب


[ سه شنبه 29 دی 1394  ] [ 4:40 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

معناى واژگانى نماز

معناى واژگانى نماز

70199440022444951282.jpg;

  نـماز که در عربى لفظ (صلاه) برآن اطلاق مى شود, به گفته بسیاری از لـغـت شـناسان به معناى دعا, تبریک و تمجید است و چون اصل وریـشـه این عبادت مخصوص, دعا بوده آن را از باب نام گذارى چیزی بـه اسـم جزءش, صلاه[ نماز] گذاشته اند. و بعضى گفته اند: (صلاه)مـشـتـق از کلمه (صلاء) است که به معناى آتش برافروخته است و ازایـن جـهـت بـه این عبادت خاص (صلاه) گفته شد, زیرا کسى که نماز بـخـواند, خود را به وسیله این عبادت و بندگى از آتش برافروخته الهى دور مى سازد.(1)

1. ر.ک: الـراغب الاصفهانى, المفردات, دفتر نشر الکتاب, ص;285سید احمد فهرى, پرواز در ملکوت.


ادامه مطلب


[ سه شنبه 29 دی 1394  ] [ 4:31 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

اهمیت ذکر خداوند

اهمیت ذکر خداوند

61022208905908115782.jpeg;

 با ذکر، همة ترس‌ها از میان برمى‌خیزد و همة ناراحتى‌ها از آدمى سترده مى‌شود. آنگاه که فرد به یاد خدا مى‌افتد، قلبش با طمأنینه، آباد مى‌شود و از خشنودى الهى سرشار مى‌گردد؛ قلبى که پیش‌تر از ترس و یأس آکنده بود. لطفو توجه پروردگار، قلب ذاکر را زیر سایه خود قرار مى‌دهد و انسان، به این یقین مى‌رسد که رهیدن از ناراحتى‌هاى درونى، آسان و هموار است و مى‌توان وسوسه‌هاى شیطانى را در هم کوبید و گمان‌هاى باطل را از خود دور ساخت. چنینفردى، همواره با خدا است و از هیچ امرى بیم ندارد و به هیچ عارضه‌اى روانىدچار نمى‌گردد. این حالت، به خاطر ثباتى که خداوند در دل او ایجاد مى‌کند،به هم مى‌رسد.1

1. محمد بن محمد غزالى، مکاشفه القلوب، ص145.


ادامه مطلب


[ سه شنبه 29 دی 1394  ] [ 6:18 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]