نماز و طلب حاجت از زيارت امام رضا عليه السلام

http://www.axgig.com/images/10563329453751067180.jpg

مردى از اهالى بلخ همراه غلامش به زيارت مرقد شريف حضرت امام رضا عليه السلام به مشهد آمدند آن مرد در قسمت بالا سر مرقد ،مشغول نماز شد و غلامش در قسمت پايين به نماز ايستاد، وقتى كه به سجده رفته و سجده را طول دادند، زوار دريافتند كه نياز به درگاه بى نياز عرضه كرده اند و به زبان حاجتى از حضرت دوست خواسته اند.
قبل از غلام ، آن مرد سر از سجده برداشت و غلام خود را به حضور طلبيد غلام بى درنگ سر از سجده برداشت و به حضور او آمد آن مرد به غلام خود گفت : ((آيا مى خواهى تو را آزاد كنم ؟ )) غلام گفت ((آرى )) آن مرد به غلام گفت ((تو را در راه خدا آزاد مى كنم و كنيزم را كه در بلخ است نيز آزاد نموده و او را در عقد و ازدواج تو در آوردم ، و ضامن مهريه اش شدم فلان مزرعه ام را وقف شما و فرزندان شما و نسلهاى آينده شما كرده و اين امام را بر اين موضوع گواه مى گيرم ))غلام با شنيدن اين سخن گريه كرد و گفت (( سوگند به خدا و اين امام ! من در سجده همين مطلب را از امام خواستم كه گفتى و اينك به حاجتم رسيدم . ))(1)

1-  عيون اخبار الرضا عليه السلام ج 2 ص 282

منبع : کتاب نماز راز دوست


ادامه مطلب


[ جمعه 15 مرداد 1395  ] [ 6:45 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

بريدگان از دنيا و دلبستگان به آخرت

http://www.axgig.com/images/04384998398746269653.jpg

نوف بكالى مى گويد: (( يك شب نزد امير المومنين على عليه السلام به سر كردم آن حضرت همه شب را نماز مى خواند و ساعت به ساعت بيرون مى آمد و به آسمان نگاه مى كرد و قرآن مى خواند چون پاسى از شب گذشت به من برخورد فرمود: ((اى نوفل ! خوابى يا بيدار؟ )) گفتم :((بيدارم و به شما نگاه مى كنم ))فرمود: ((اى نوفل خوش به حال كسانى كه از دنيا چشم پوشيده اند و به آخرت دل بستند آنان زمين را زير انداز خود كرده اند خاكش را رختخواب خود گسترده اند و آبش را به جاى عطر به كار مى برند قرآن ورد آنها و دعا شعارشان مى باشد آنان به روش عيسى بن مريم عليه السلام دنيا را از خود بريده اند )) (1)
مى بينم چگونه انسانهاى وارسته و نيكوكار به خداوند تقرب مى جويند و خودشان را در دنياى ديگرى مى بيند،گويا دنيا را يك پلى زود گذر مى دانند و در اين راه پله براى آخرتشان فقط زاد و توشه جمع آورى مى نمايند آرى بهترين ارمغان و هديه 3 خداوند نماز است !

1-  خصال شيخ صدوق ج 1 ص 229

منبع : کتاب نماز خوبان


ادامه مطلب


[ جمعه 15 مرداد 1395  ] [ 6:25 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

آیا «محمد» در میان شما نیز به سجده می رود؟!

http://www.axgig.com/images/47418443811078223010.jpg

 ابوجهل از اطرافیان خود پرسید: آیا «محمد» در میان شما نیز به سجده می رود؟!
گفتند: بله!
گفت: قسم می خورم اگر او را در نماز ببینم با پای خود گردن او را له می کنم.
زمانی که متوجه شد پیامبر در حال نماز است تصمیم گرفت با لگد بر سر مبارک حضرت بکوبد.

 همین که نزدیک شد با حالتی عجیب عقب نشینی کرد و به مشرکان گفت: وقتی به او نزدیک شدم در مقابل خود خندقی از آتش دیدم.
در سوره علق آیه 9 آمده است:
« أَ رَأَيْتَ الَّذي يَنْهى‏ * عَبْداً إِذا صَلَّى ؛ آیا دیدی کسی را که منع می کرد بنده ای را که نماز می خواند.»

 زیر این حرف ها خط بکشید؛ ص ۵۴ به نقل از تفسیر نور، ذیل آیه 9 سوره علق.

منبع : مر کز تخصصی نماز


ادامه مطلب


[ جمعه 15 مرداد 1395  ] [ 6:11 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز ويران كننده فحشاء و منكرات

http://www.axgig.com/images/06626490800952151800.jpg

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:مثل مردى كه گناه مى كند و نماز مى خواند مانند كسى است كه در خاك مى غلتد،آنگاه با آبى صاف خود را شستشو مى دهد بار ديگر بدنش را خاك آلود مى كند،آيا وقتى كه به سراغ آب مى رود و خود را مى شويد بدنش پاك و تميز نمى شود؟ نماز گناهان را پاك مى كند،چنانكه آب ، خاك را از بدن انسان خاك آلوده از بين مى برد. (1)
در اين باره روايت شده كه به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خبر دادند كه شخصى روزها نماز مى خوانند و شبها دزدى مى كند حضرت عليه السلام فرمود:نماز او باعث ترك دزديش ‍ مى شود (2) پس از مدتى او را ديدند كه در حال عبادت و در گوشه اى رنجور بود سبب و علت را پرسيدند گفت :توبه كردم ! و هر چه از هر كس دزديده ام به آنها برگردانده ام و اينك مى خواهم گوشتهائى كه از دزدى و حرام در بدنم روئيده است ،آب شود!
آرى چنين است نماز انسان را از فحشاء و منكرات اينگونه باز مى دارد، و آمار اكثر كسانى كه مرتكب كارهاى زشت مى شوند كسانى هستند كه نماز نمى خوانند چون اگر نماز مى خوانند روزى همان نماز آنها را از كارهاى زشت و ناپسند باز مى داشت ! و در اين باره باز داستان ديگرى وارده شده است :
شبى دزدى به خانه شيخ احمد خضرويه رفت و بسيار بگشت هيچ نيافت شيخ آواز داد :اى جوان دلو برگير و آب از چاه بكش و طهارت كن و به نماز مشغول شو تا روز چيزى به تو دهم تا محروم نگردى دزد همچنان كرد چون روز شد خواجه صد دينار بياور و به دزد داد و فرمود: اين جزاى عبادت يك شب نماز توست دزد در حالتى پديد آمد و لرزه بر اندامش افتاد و گفت :زر قبول نمى كنم ،مرا به راه خدا راهنمايى كن كه دولت لا زوال از درگاه لا / حاصل كنم شيخ او را مريد كرد و يكى از اولياى حق شد. (3)


1-  تفسيرابو الفتوح رازى ج 1 ص 163
2-  بحار الانوار ج 82

3-  داستانهاى و حكايتهاى نماز،ج 1 ص 96

منبع : نماز راز دوست


ادامه مطلب


[ جمعه 15 مرداد 1395  ] [ 6:02 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]