«نماز خوانده‌اید؟ نمازمان قضا نشود؟»

«نماز خوانده‌اید؟ نمازمان قضا نشود؟»

55404817039384591302.jpg;

وقتی گلوله‌ آرپی‌جی بالای سرش منفجر شد، چند بار صدایش کردم؛ جوابی نداد. چون لباس غواصی پوشیده بود، آثار خون و جراحت پیدا نبود. نزدیک‌تر رفتم، دیدم خون از دهانش جاری است.

 دستم را زیر بغلش بردم تا بلندش کنم؛ دستش جدا شد.
داشتم او را به اورژانس می‌بردم. موقع نماز صبح بود. متوجه شدم اسماعیل اشاره می‌کند.

 خیلی آرام گفت: «نماز خوانده‌اید؟ نمازمان قضا نشود؟»
از این‌که با آن وضعیت وخیم، نماز را به ما یادآوری می‌کرد، از خودمان خجالت کشیدیم.

 همه نمازهایمان را خواندیم، خودش هم همین‌طور. لحظاتی بعد از نماز بود که اسماعیل محمدی به دوستان شهیدش پیوست.

 خاطره میثم میرعظیم، سجده وصل، ص67.


ادامه مطلب


[ دوشنبه 7 تیر 1395  ] [ 3:56 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

دست خالی!

 دست خالی!

1.png

 شهید محمود ریاحی مؤذن جمع ما بود. صبح‌ها با صدای او، برای نماز برمی‌خاستیم.

 مدتی بود برای آمادگی نظامیِ قبل از عملیات، به اطراف کارون اعزام شده بودیم. شب که می‌شد، محمود بیل و کلنگ بر می‌داشت و غیبش می‌زد.

 آن‌قدر از فشار تمرینات نظامی خسته بودیم که نمی‌توانستیم تعقیبش کنیم.
چند روزی گذشت. یک بار صدایمان کرد و خواست که همراهش برویم.

 با فاصله کمی از محل استقرار ما، تنهایی و با دست خالی، نمازخانه ساده‌ای ساخته بود. قبلاً فضایی برای نماز جماعت نداشتیم ولی از آن به بعد نماز جماعت را آن‌جا اقامه می‌کردیم.

 به روایت هم‌سنگر شهید، رسالت توحیدی، ص 64


ادامه مطلب


[ یک شنبه 6 تیر 1395  ] [ 12:05 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

وقتی سید بحرالعلوم نماز شب را برای طلاب اجباری می کند؟!

وقتی سید بحرالعلوم نماز شب را برای طلاب اجباری می کند؟!

50307050740284414669.jpg;

يكي از مهمترين طرق دستيابي به مقام عبوديت و تقرب الهي همان گونه که در قرآن و روایات به آن اشاره شده، شب زنده داري است كه از آن به احيا و تهجد شبانه و مانند آن ياد مي كنند، بندگان حقيقی شب را ظرف پرواز مي دانند. آیه:

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما فرقان/64
آنانكه در حال سجود و قيام، براى خدا شب زنده‏دارى مي‌‏كنند.

آینه:

حکایت؛ ملا زین العابدین سلماسی که از شاگردان برجسته مرحوم سید مهدی بحرالعلوم بود، نقل کرده که بحر العلوم هر شب در میان کوچه های نجف می گشت و برای فقرا نان و غذا می برد
پس از مدتی درس خود را تعطیل کرد وگفت؛ دیگر درس برگزار نمی گردد. طلاب مرا شفیع و واسطه قرار دادند، خدمت آن جناب رفتم و عرضه داشتم، چرا درس را تعطیل کرده اید؟!

فرموده اید؟ فرمود: دیگر درس نمی گویم. بعد از چند روزی دوباره طلاب اصرار کردند سبب تعطیلی درس را بدانند، بار دیگر خدمت ایشان رسیده و سئوال طلاب را عرضه داشتم، سید بحر العلوم فرمود: من در اکثر شبها در کوچه های نجف می گردم، ولی هرگز نشنیدم این طلاب در نصف شب به تضرع و زاری و مناجات صدایشان بلند شود، چنین طالب علمی را استحقاق نیست که برایشان درس بگویم .
چون طلاب این سخن را شنیدند همه به خود آمدند وبه تضرع و زاری دردل شب روی آوردند  و آن عالم زاهد دیگر بار به تدریس مشغول گردید.1

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند       گرد در و بام دوست پرواز کنند2

  1. با اقتباس و ویراست از کتاب  داستانهائی از علماء
  2. ابوسعید ابوالخیر
  3. منبع : حوزه

 


ادامه مطلب


[ شنبه 5 تیر 1395  ] [ 2:58 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

فرود بیا!

 فرود بیا!

1.jpg

 سوار بر هلیکوپتر، در آسمان کردستان بودیم. دیدم صیاد مدام به ساعتش نگاه می‌کند. وقتی علت را پرسیدم، گفت: "الان موقع نماز است." بعد هم به خلبان اشاره کرد که همین جا فرود بیا!

 خلبان گفت: "این منطقه زیاد امن نیست، اگر اجازه بدهید تا مقصد صبر کنیم."
گفت: "اشکالی ندارد، ما باید همین جا نماز بخوانیم."

 هلی کوپتر نشست. صیاد با آب قمقمه‌ای که داشت، وضو گرفت و به نماز ایستاد، ما هم به او اقتدا کردیم.

 بر اساس خاطراتی از شهید علی صیاد شیرازی، کتاب ناگفته های جنگ، احمد دهقان


ادامه مطلب


[ جمعه 4 تیر 1395  ] [ 4:02 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]