نماز می خواند،گناه هم می کند!
ادامه مطلب
✳️ ماجرای عالمی که به فرد تکفیر کنندهاش، اقتدا کرد
✳️ ماجرای عالمی که به فرد تکفیر کنندهاش، اقتدا کرد
💠 آیه:
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا فرقان/63
و بندگان خداى رحمان، كسانى اند كه روى زمين با تواضع و فروتنى راه مىروند
💠 آینه:
حکایت؛ آقا محمود نواده مرحوم وحید بهبهانی و از علمای بزرگ و عالیقدر است. حاج میرزا مسیح که یکی از علمای معاصر ایشان بود در اثر سوءتفاهمی، آقا محمود را تکفیر کرده بود، مدتی گذشت تا آنکه حاج میرزا مسیح به قصد زیارت آستان مقدسه حضرت معصومه (علیهاالسلام) به قم مشرف شد و در آن شهر در مسجد امام حسن عسکری(ع) نماز جماعت میخواند، از قضا آقا محمود نیز برای زیارت قبلاً به قم آمده بودند و در آن روزها هنگامیکه متوجه شد میرزا مسیح اقامه جماعت میکند، برای شرکت در نماز جماعت خاضعانه و بدون هیچ ناراحتی حاضر شد و به میرزا اقتدا نمود.
نزدیکان آقا محمود به او گفتند: میرزا شما را تکفیر کرده و شما به او اقتدا میکنید؟ در پاسخ گفت: مسئلهای رخ نداده و چیزی نیست، منافاتی ندارد که امر برای میرزا مشتبه شده باشد و مرا کافر بداند ولی من وی را عادل بدانم و طبق مبانی فقهی هر دو نفر مطابق نظریه خویش عمل نمودهایم زیرا او طبق اخبار اشتباهی که در دست دارد من را تکفیر کرد و من هم ایشان را عادل می دانم و به او اقتدا میکنم و هر دو مثاب و مأجور هستیم.
جریان که به اطلاع حاج میرزا مسیح رسید شگفتزده به دیدار آقا محمود شتافت و جدایی به دوستی تبدیل شد و همواره از اخلاق والای آقا محمود در تعجب بود.
1. با اقتباس و ویراست از کتاب قصص العلماء
ادامه مطلب
اول پول نمک را بدهید ، بعد بیایید مناجات کنید !
💢یکی از ارادتمندان به جناب_شیخ_رجبعلی_خیاط می گوید :
جمعی بودیم که همراه شیخ ، به قصد دعا و مناجات ، به کوه بی بی شهربانو رفتیم . نان و خیاری گرفتیم و از کنار بساط خیار فروش ، قدری نمک برداشتیم و بالا رفتیم . آن جا که رسیدیم ، شیخ گفت : بلند شوید برویم پایین که ما را برگرداندند ! می گویند ؛ اول پول نمک را بدهید ، بعد بیایید مناجات کنید !
منبع : کیمیای محبت ، ص ۲۰۰
ادامه مطلب
🌸 🌼 مهمتر از پيروزي
🌸 🌼 مهمتر از پيروزي
مناظره با عمران صابئي، به حساسترين نقطة خود رسيده بود كه امام رضا(ع) روي به مأمون عباسي كرد و فرمود: اكنون وقت نماز است. من براي نماز ميروم و بازميگردم.
عمران كه ميپنداشت براي امام رضا(ع) هيچ چيز مهمتر از پيروزي در اين مناظره نيست، گفت: شگفتا! اكنون كه قلب مرا نرم و رام كردهايد، مناظره را رها ميكنيد؟ نماز را پس از مناظره هم ميتوان خواند. آيا نميدانيد كه اين مناظره، چه اندازه براي من و شما مهم است؟ من و خليفه را رها ميكنيد و ميرويد؟
امام(ع) كه از جاي برخاسته بود، فرمود: براي ما مسلمانان، چيزي مهمتر از عبادت خدا در وقتي كه او براي ما تعيين كرده است، نيست. نمازم را ميخوانم و به مناظره با تو بازميگردم.
منبع : رضا بابايي ؛ نماز در حكايتها و داستانها ؛ ص 39
🌸 🌼 مهمتر از پيروزي
ادامه مطلب