استعانت از نماز برای جنگ:
نماز یکی از چیزهائی است که به رزمندگان اسلام قوت و قدرت میبخشد تا بتوانند در جنگ پیروز شوند. امام علی (علیه السلام) فرمود:الا انکم ملاقوا العدو غداً ان شاء الله فاطیلوا اللیله القیام و اکثروا تلاوه القرآن و اسئلو الله الصبر والنصر.
در نبرد صفین پیش از آغاز جنگ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به دلیر مردان همراه خود خطاب کرد و فرمود:شما ان شاء الله فردا با دشمن درگیر خواهید شد پس امشب را بیشتر به نماز مشغول باشید و تلاوت قرآن را کثرت بخشید و از خداوند صبر و نصرت (استقامت وپیروزی) را بخواهید(1).
گرچه در جنگ صفین با آن همه تلاش و جدیت و سختی که سپاه امام در برابر لشگریان معاویه داشتند باز نتیجه مطلوب برای سپاه عراق حاصل نشد و جریان حکمیت پیش آمد و بر سر نیزه کردن قرآنها مردم عراق را فریب داد اما امام در شب حمله و عملیاتی که در پیش است این تذکر رابرای سپاهیان خویش دارد که پیروزی شما مرهون عبادت و نماز و تلاوت قرآن است. ممکن است کسی بگوید خوب سپاهیان امام که اهل نماز و قرائت قرآن بودند پس چرا پیروز نشدند؟ جواب میگوئیم که شاید منظور امام (علیه السلام) همین بوده که فقط به ظاهر نماز و قرائت قرآن اکتفا نکنید بلکه تدبر کنید که قرآنو نماز در صورتی مؤثر است برای پیروزی مسلمانان که از خط ولایت و قرآن ناطق جدا نباشد.
1) نماز چهارده معصوم (علیهم السلام)، ص 65 بنقل از بحارالانوار، ج 35، ص 100.
ادامه مطلب
نماز و به مشقت انداختن
نماز و به مشقت انداختن
پیغمبر صلی الله علیه و آله در حال نماز روی انگشتان پای خود میایستاد خدایتعالی این آیه را نازل فرمودند که طه ما انزلنا علیک القرآن لتشق.
ای پیغمبر طیب و طاهر ما قرآن را نفرستادیم که تو خود را به مشقت افکنی و حضرت امام زین العابدین (ع) فرمود که جد بزرگوارم رسول خدا با اینکه خدا گناهان گذشته و آینده او را آمرزیده بود با این حال از اجتهاد و کوشش باز نایستاد و به عبادت مشغول بود، تا اینکه ساق مبارکش ورم کرد(1). لذت منجات با خدا، باعث میشود که به مشقات و رنجهای جسمی اهمیت داده نشود. و دیگر اینکه سختی کشیدن در عبادت خود لذتی ایجاد میکند اما فقط به اهلش، و پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله که اشرف مخلوقات و کائنات میباشند در عبادت نیز اشرف همه بودند و تا حدی که نماز شب و تهجد بر این برگزیده الهی واجب بود.
پی نوشت:
1) اخلاق و کردار محمد صلی الله علیه و آله (شیخ عباس قمی) صفحه 78.
ادامه مطلب
پنج راز
پنج راز
می گویند پادشاهی در شهر بلخ حکومت میکرد. او پسر عمویی داشت که شب و روز به خدمت گزاری پادشاه مشغول بود؛ اما ناگهان خدمت پادشاه را رها کرد و به عبادت خداوند روی آورد.
روزی پادشاه از حال پسر عمویش پرسید. گفتند: به عبادت خداوند روی آورده است و شب و روزش را به نماز و نیایش میگذراند.
پادشاه یکی از درباریانش را فرستاد تا او را به حضور آورد. وقتی او را حاضر کردند، پادشاه از او پرسید: چرا خدمت به ما را رها کردی؟
پسر عمو در پاسخ گفت: چون در خدمت کردن به تو پنج عیب دیدم؛ اما در عبادت و خدمت خدا پنج فضیلت یافتم.
شاه پرسید: عیب خدمت به من چه بوده است؟
گفت: اول این که از بامداد تا شامگاه در پیش رویت میایستادم ویک بار نمیگفتی بنشین؛ اما چون در خدمت خدایم در هر چهار رکعت دو بار به من امر میکند که بنشین.
دوم این که تا تو از غذا سیر نمیشدی، اجازه خوردن غذا به من نمیدادی؛ اما من خدمت خدایی را میکنم که خود نمیخورد ولی به من میخوراند.
سوم این که چون به خواب میرفتی میباید شب های دراز بر پا میایستادم و از تو پاسداری میکردم و بی خواب میشدم؛ اما من خدایی را میپرستم که خود نمیخوابد و مرا میخواباند و خود نگهبان من است.
چهارم این که چون در خدمت تو بودم، اگر گناه یا تقصیری میکردم مرا میکشتی و لازم بود پادشاهی را به شفاعت آورم؛ ولی خدای من با استغفار و توبه خود مرا میآمرزد؛ اگرچه گناهم بسیار باشد.
پنجم این که به من فرمان میدادی که به کس دیگری خدمت نکنم، ولی اکنون خدایی را میپرستم که دیگری را به خدمت من فرمان میدهد.1
[1]. کشکول شمس، ص 97.
ادامه مطلب
شهادت در سجده
شهادت در سجده
شهید داد محمدی غواص بود و با بچه های اطاعات عملیات کار میکرد. شب عملیات شجاعت بسیاری از خود نشان داد و در راهنمایی بچه های گردان از هیچ ایثاری دریغ نکرد، تا اینکه همان شب به شهادت رسید. در هنگام شهادت به حالتسجده قرار گرفته بود. بچهها صبح که از خط بر می گشتند، متوجه شدند یکی از غواصان سرش را در سجده گذاشته است وقتی بلندش میکنند او را می شناسند که شهید داد محمدی است.(1)
پی نوشت:
1) خاطراتی کوتاه از عملیاتهای بزرگ، صفحه 24.
ادامه مطلب