توصیه امام حسین علیه السلام به مرحوم آيت الله كمپانى‏

توصیه امام حسین علیه السلام به مرحوم آيت الله كمپانى‏

 

http://uupload.ir/files/9ta_5.jpg

عارف بزرگوار مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد حسين اصفهانى كمپانى اهل مكاشفه بودند. در حالات ايشان آمده است روزى در حرم حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) مشغول سجده طولانى بودم كه در آن حال حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) را مى‏بينند كه به ايشان مى‏فرمايند: اينجا در حضور جمعيت براى عمل سجده طولانى خوب نيست اينگونه اعمال را در جاى خلوت انجام دهيد.


اکبر دهقان ؛ هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان ؛ نکته ۹۳۴




ادامه مطلب


[ جمعه 8 اردیبهشت 1396  ] [ 6:50 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

پیک حق در قالب پشه، مرا از خواب بیدار کرد تا نمازم فوت نشود

پیک حق

 

http://uupload.ir/files/kzol_49293_665.jpg

«شهید حسین صنعت کار» بسیار مقیّد به خواندن نماز شب بود و این روحیه را در عمل به سایرین نیز منتقل می کرد. هر کس دو روز با او بود، نماز شب خوان می شد. از او سؤال کردم: « شده است از خواب بیدار نشوی؟» او با تبسم ملیحی گفت: «یک شب که از شدت ضعف و بی خوابی، خواب مانده بودم، با نیش پشه ای از خواب بیدار شدم، دیدم ساعت سه بامداد است. بسیار خوشحال شدم که پیک حق در قالب پشه، مرا از خواب بیدار کرد تا نمازم فوت نشود.»


نماز شب شهیدان ؛ محمد محمدی ؛ نشر دارخوئین ؛ ص 17




ادامه مطلب


[ جمعه 8 اردیبهشت 1396  ] [ 6:44 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

از خدا فرار كرده‌‏اى يا از رسول خدا؟

از خدا فرار كرده‌‏اى يا از رسول خدا؟ 

 

http://uupload.ir/files/xutd_2.jpg
ملا_حسینقلی_همدانی قدّس سرّه

يكى از افراد ناباب نجف به نام عَبْدِ فرّار كه خيلى شرور بود و مردم از او واهمه و ترس فراوان داشتند، روزى وارد صحن مطهّر اميرالمؤمنين عليه‌السّلام مى‌‏شود و نزديک مرحوم آخوند رحمه‌‏الله كه در يكى از حجرات صحن مطهّر نشسته بود مى‌‏رسد و مى‏‌ايستد.

آخوند از او مى‌‏پرسد: اسمت چيست؟ مى‏‌گويد: من را نمى‏‌شناسى؟ من عبد فرّار هستم. آخوند مى‏‌فرمايد:

«أمِنَ الله فَررتَ أم مِن رسولِه؟»

از خدا فرار كرده‌‏اى يا از رسول خدا؟

آن مرد با شنيدن اين سخن به فكر فرو مى‏‌رود و به خانه باز مى‌‏گردد.
روز بعد آخوند به شاگردانش مى‏‌گويد: به تشييع جنازه يكى از اولياء الله برويم. پس با هم به منزل عبد فرّار مى‌‏روند و مى‌‏بينند كه مرحوم شده است. چون از خانواده‌‏اش علّت فوتش را مى‌‏پرسند، مى‌‏گويند:
ديروز حالش خوب بود از منزل بيرون رفت و برگشت، شب تا به صبح ناليد و گريه كرد و مرحوم شد.

منبع: پاسداران_حريم_عشق، ج‏٤، ص۲۹۰.




ادامه مطلب


[ سه شنبه 5 اردیبهشت 1396  ] [ 11:27 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

حال که چنینی ، کَلیم خود را به خدمت رسانی به تو برگزیدیم

در خبر نبوی است که شُعَیب پیامبر (علیه السلام) گریه کرد تا بدان حدّ که چشمانش را از دست داد . سپس خداوند ، چشمانش را به او بازگردانید ، باز به گریه پرداخت تا کور شد و دوباره خداوند ، بینایی به او باز داد ، تا بار چهارم خطابش آمد که : ای شعیب از چه رو این قدر گریه می کنی !؟ اگرت ترس آتش است ، ما آن را از تو بازداشتیم و اگرت تمنّای بهشت است، آن را بر تو نصیب کردیم . دیگرت چه باشد !؟
شعیب عرض کرد : بار پروردگارا ! تو دانی که نه مرا سرِ بهشت است و نه خوف جهنّم ؛ ولیکن عشق تو با جانم عجین گردیده و فراق تو را شکیبم نیست .
خطاب آمد : ای شعیب ! حال که چنینی ، کَلیم خود را به خدمت رسانی به تو برگزیدیم .

ساغر سحر ، ص ۱۰۴ - حدیث : بحار الانوار ، ج ۱۲ ، ص ۳۸۰




ادامه مطلب


[ یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  ] [ 6:50 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(1) ]