داستان نماز (نماز جماعت)

داستان نماز (نماز جماعت)

41812920105194547898.jpg

در مجمع البیان به سند خود از حارث از علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ آورده که فرمود: ما در مسجد در خدمت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم و منتظر بودیم تا وقت نماز شود، مردی برخاست و عرض کرد یا رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ من به گناهی رسیدم رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از وی روی برگردانید (و به نماز ایستاد) دوباره پس از آنکه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نماز را به پایان رسانید برخاست و همان حرف را تکرار کرد حضرت فرمود: آیا با ما نماز خواندی؟‌و برای آن به نیکوئی طهارت نگرفتی؟ گفت: چرا، فرمود: همان کفاره گناه توست.[1]

پی نوشت:

[1] . هم در المیزان و هم نمونه و مجمع البیان آمده.


ادامه مطلب


[ سه شنبه 22 دی 1394  ] [ 12:03 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ابتدا نماز صبح، سپس جهاد...

ابتدا نماز صبح، سپس جهاد...

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%85%D8%A7%D8%B9%D8%AA/41745211080685604909_thumb.png

«فَالْمُغیراتِ صُبْحًا؛ با دمیدن صبح بر دشمن یورش بردند». (عادیات: 3) در شأن نزول این سوره آمده است که علی علیه السلامدستور داد در تاریکی شب، مَرْکب ها را آماده کنند، خوراک لازم به آنها بدهند و زین بر آنها نهند و به حالت آماده باش کامل در آیند. هنگامی که پرده تاریکی شب شکافته شد، نماز صبح را با یاران خود به جا آورد و بی درنگ به دشمن حمله کرد. دشمن وقتی بیدار شد که زیر دست و پای اسب های مجاهدان اسلام قرار گرفته بود. این واقعه در جنگ ذات السلاسل و سال هشتم هجرت رخ داد.1


1. تفسیر نمونه،ج 27، صص 255 و 256.

ادامه مطلب


[ دوشنبه 21 دی 1394  ] [ 8:50 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نمازمان قضا نشود!!

نمازمان قضا نشود!!

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/01074013654283630738_thumb.png

نماز قضا داشتن در زندگی اثرات بدی دارد. در این باره این داستان خالی از لطف نیست:

مرد تاجری تصمیم داشت برای تجارت به سفر برود. به همین منظور خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و درخواست استخاره ای کرد، استخاره اش بد آمد، آن را نادیده گرفت و به سفر رفت، اتفاقا به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد اما ار آن استخاره در تعجب بود.

پس از مسافرت خدمت امام (علیه السلام) رسید و عرض کرد: یابن رسول الله! یادتان هست چندی پیش خدمت شما رسیدم، برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود، به سفر رفتم، سود فراوانی بردم و به من خوش گذشت.ا مام صادق (علیه السلام) تبسمی کرد و به او فرمود: در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشایت را خواندی، شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدار شدی که آفتاب طلوع کرده و نماز صبح تو قضا شده بود؟

عرض کرد: آری، ای فرزند رسول خدا. حضرت فرمود: اگر خدا دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز) نمی شد.

(کتاب هزار و یک نکته درباره ی نماز)


ادامه مطلب


[ یک شنبه 20 دی 1394  ] [ 8:27 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

سفارش امام زمان (ع ) درباره نماز صبح و مغرب

سفارش امام زمان (ع ) درباره نماز صبح و مغرب
 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

مرحوم کلینى و شیخ طوسى و طبرسى از ((زهرى )) نقل کرده اند که گفت : مدّتهاى مدید در طلب حضرت مهدى علیه السّلام بودم و در این راه اموال فراوانى (در راه خدا) خرج کردم اما به هدف نرسیدم تا اینکه به خدمت محمّد بن عثمان (1) رسیدم و مدتى در خدمت او بودم تا روزى از او به التماس خواستم که مرا به خدمت امام زمان علیه السّلام ببرد. محمّد بن عثمان پاسخ منفى داد، ولى در مقابل تضرع بسیار من ، سرانجام لطف کرد و فرمود: ((فردا اول وقت بیا.))

فرداى آن روز، اول وقت به خدمت محمّد بن عثمان رفتم ، دیدم جوانى خوش سیما و خوشبو همراه اوست و به من اشاره کرد که این است آن کس ‍ که در طلبش هستى . به خدمت امام زمان علیه السّلام رفتم و آنچه سؤ ال داشتم ، مطرح کردم . ایشان جواب مرا فرمود تا به خانه اى رسیدیم و داخل خانه شد و دیگر حضرتش را ندیدم . در این ملاقات ، ایشان دوبار به من فرمود:

((از رحمت خدا بدور است کسى که نماز صبح را چندان به تاءخیر بیندازد تا ستاره ها دیده نشوند و نماز مغرب را بقدرى به تاءخیر بیندازد تا ستاره ها نمایان شوند.))(2)

1- دومین نایب خاص امام زمان عجل الله تعالى فرجه در غیبت صغرى . او به سال 305 هجرى قمرى از دنیا رفت .
2- داستانهاى صاحبدلان ، ج 1، ص 131.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 20 دی 1394  ] [ 8:25 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]