مناجات علی (علیه السلام) در سجده نمازها
اصبغ بن نباته می گوید: امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در سجودش به خداوند باری تعالی عرض می کرد:
( انا جیک یا سیدی کما یناجی العبد الذلیل مولاه و اطلب الیک طلب من یعلم انک تعطی و لا ینقص مما عندک شی و استغفرک استغفار من یعلم انه لا یغفر الذنوب الا انت و اتوکل علیک، توکل من یعلم انک علی کل شی قدیر؛ یعنی: ای آقایم با تو راز و نیاز می کنم، بنده ای ذلیل با مولای خود راز خود خود می گوید، و از تو می خواهد مثل کسی که می داند تو عطا می کنی و از آنچه نزد تو است کم نیاید، و از تو آمرزش می جویم، مانند کسی جز تو گناه را نیامرزد و به تو توکل دارم مانند کسی که می داند تو بر همه چیز توانایی)(1)
1) امالی شیخ صدوق 255 .
منبع : هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی
ادامه مطلب
ای جوان نیکو وضو بگیر تا خدا به تو نیکویی کند
حسن بن ابی الحسن بصری می گوید: چون امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به شهر ما بصره وارد شد گذرش به من افتاد در حالی که من وضو می ساختم. حضرت فرمود: ای جوان نیکو وضو بگیر تا خدا به تو نیکویی کند. سپس از نزد من گذشت.
من به دنبال آن حضرت رفتم. پس حضرت رو به جانب من نگاه کرد و فرمود: ای جوان حاجتی داری؟ عرض کردم: آری به من سخنی بیاموز که خداوند مرا به آن جهت سود و خیر ببخشد.
حضرت فرمود: ای جوان! هر کس با خدا به صداقت و راستی رفتار کند نجات می باید 7 و هر کس از دین خود بترسد از هلاکت سالم بماند، و هر کس در دنیا به زهد روی آورد، دیده اش به آنچه از پاداشهای خدا عزوجل -می بیند روشن گردد.
سپس حضرت فرمود: ای جوان آیا بیشتر برایت نگویم؟ عرض کردم: چرا ای امیرمؤمنان. سپس فرمود: سه خصلت است که در هر کس باشد دنیا و آخرت برایش سالم بماند. آنکس که به کار نیک فرمان دهد و خودش نیز به آن عمل کند و از کار زشت بازدارد و خودش نیز از آن دست کشد، و بر حدود و دستورات خداوند محافظت و مواظبت نماید.
ای جوان! آیا دلشاد می شوی از اینکه روز قیامت در حالی به دیدار خدا می روی از تو خرسند و راضی باشد؟ عرض کردم: آری ای امیرمؤمنان. فرمود: نسبت به دنیا زاهد و بی میل باش، و نسبت به آخرت راغب و مایل و در تمام کارهای خود از راستی جدا مشو چرا که خداوند، تو و تمام بندگان را از راه راستی به عبادت فرا خوانده است. سپس حضرت به راه افتاد تا به بازار بصره وارد شد، نگاهی به مردم کرد و دید مردم سرگرم خرید و فروش هستند پس به سختی گریست و آنگاه فرمود: ای بندگان خدا... حال که شما در روز پیوسته سوگند می خورید، و در شب به بسترهای خود می آرمید و در خلال این حالات از آخرت غافلید پس چه وقت به جمع آوری نزاد و توشه آخرت برخاسته و در امر معاد اندیشه می کنید؟!
آنگاه مردی به آن حضرت گفت: ای امیرمؤمنان! ما ناگزیریم از بدست آوردن روزی، پس چه کنیم؟ حضرت فرمود: همانا تحصیل روزی از راه حلال آدمی را از کار آخرت باز نمی دارد، و اگر می گویی: ما ناچاریم که احتکار کنیم، عذرت پذیرفته نیست، آن مرد از سخنان حضرت متأثر شد و گریه کنان به راه افتاد. علی (علیه السلام) به او فرمود: ای مرد پیش من بیا تا شرح بیشتری دهم سپس آن مرد نزد حضرت برگشت، آنگاه امام به او فرمود: بنده خدا! بدان که هر کس در دنیا برای آخرت کار کند ناگزیر پاداش عملش به تمام و کمال به او داده شود و هر کسی به امور دینی به جهت دستیابی به دنیا عمل کند اجر و پاداش وی در آخرت آتش دوزخ خواهد بود.
سپس امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) این آیات را تلاوت کرد: اما آن کس که سرکشی کند، و زندگی دنیا را ترجیح دهد، پس همانا دوزخ جایگاه اوست (1)
1) امالی شیخ مفید و سوره نازعات، آیه 37، ص 39.
منبع : هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام) نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی
ادامه مطلب
شریک در عبادت
وقت نماز رسیده بود، مأمون دستور داد برایش آب بیاورند تا وضو بسازد غلامان تشت و تنگ را در کنار مسند شاهانه مأمون حاضر کردند امام رضا (علیه السلام) و افرادی که آنجا حضور داشتند با کمال تعجب مشاهده کردند که مأمون در وضو گرفتن، از غلامان کمک می گیرد. آنها می دانستند که مأمون خلیفه عباسی فرد نادان و یا ناتوانی نیست بلکه از سر خود خواهی و بی مبالاتی نسبت به احکام دین به این کار اقدام کرده است.
امام رضا (علیه السلام) که از غرور و خود پسندی مأمون آگاه بود، فرصت را غنیمت شمرد و به روش وضو گرفتن او ایراد گرفت. مأمون که سعی می کرد خود را خونسرد نشان دهد به حضرت عرض کرد: آیا دلیلی براعتراض خودداری؟ حضرت فرمود: بلی. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: فمن کان یرجو لقآء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا**کهف 110. *** یعنی: پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند)).
مأمون دانست که با کمک گرفتن از دیگران در عبادت خداوند شریک گرفته است سپس دستور داد غلامان کنار روند و خود از نو وضو ساخت و با این عمل خود، فرمایش حضرت را تأیید کرد
**ر.ک: ماهنامه بشارت شماره 5/ 30. به نقل از: بحار الأنوار 67/ 222. کشف الغمه 3/ 109. ***.
منبع : هزار و یک حکایت قرآنی نویسنده : محمد حسین محمدی
ادامه مطلب
زاهد تویی نه من!
حاتم اصم از قدماء مشایخ خراسان چون به بغداد آمد، خلیفه را خبر دادند که زاهد خراسان آمده است او را طلب کرد چون حاتم از در درآمد خلیفه را گفت: یازاهد. خلیفه گفت: من زاهد نیم که همه دنیا زیر فرمان من است. زاهد توئی. حاتم گفت: نی که توئی که خدای تعالی می فرماید: قل متاع الدنیا قلیل**نساء/ 77، ترجمه: (به آنها) بگو: سرمایه زندگی دنیا، ناچیز است. درباره مشابه مفهومی آیه مذکور ر.ک: توبه/ 38. *** و تو، به اندکی قناعت کرده ای. زاهد تو باشی نه من که به دنیا و عقبی سر فرو نمی آورم، چگونه زاهد باشم**ر.ک: بحث در آثار و افکار و احوال حافظ/ 2 275 به نقل از: تذکره الاولیاء. نکته: گویند روزی نادرشاه با سید هاشم خارکن از عرفای نجف ملاقات کرد (ایشان را از این جهت خارکن می گفتند که با خارکنی امرار معاش می کرد) نادرشاه به سیدهاشم رو کرد و گفت: شما واقعاً همت کرده اید که از دنیا گذشته اید. سید هاشم باسادگی تمام گفت: برعکس، همت را واقعاً شما کرده اید که از آخرت گذشته اید!
ر.ک: گلشن لطایف 2/ 325، لطیفه 1358.
منبع : هزار و یک حکایت قرآنی نویسنده : محمد حسین محمدی
ادامه مطلب