سحرخیزی در قرآن و حدیث

سحرخیزی در قرآن و حدیث

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B23/%D9%BE%D8%B3%D8%B1%20%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C.jpg

آیات قرآن در موضوع سحر و سحرخیزی، فراخوانی است كه گاه از برتری وقت سحر و شكوه سحرخیزی و نشانه‌ها و یادگارها و نكات باریك و حقیقت‌های آن به گونه آشكار و بی‌پرده یاد كرده و همه را به شب خیزی فراخوانده و نیز در آیاتی با اشاره به سحرخیزی پیروان دیگر ادیان، آن را فضیلتی آسمانی و فرابشری دانسته است. ما با بهره‌جویی از تفسیرهای روایی به هر دو دسته این آیات اشاره خواهیم كرد:.....


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395  ] [ 5:39 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

چه كار كنيم به نماز اهميت بيشتري بدهيم

چه كار كنيم به نماز اهميت بيشتري بدهيم
http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/3%D8%AF%D8%B9%D8%A7.jpeg

براي اهميت دادن به نماز و سبك نشمردن آن لازم است به جايگاه و اهميت و نقش نماز در زندگي توجه داشته باشيد.(1)

به طور كلي ميزان همّت و پايبندي انسان در هر كاري وابسته به شناختي است كه از اهميت آن كار دارد. مثلا اگر پزشك به شما دارويي بدهد كه روزي پنج مرتبه بايد مصرف كنيد و بدانيد كه اگر آنرا به موقع و مرتب نخوريد، مرگ شمارا تهديد ميكند، در آن صورت شما با مراقبت و دقت تمام دستور را عمل ميكنيد، چون خطر بزرگي شما را تهديد ميكند. در مورد نماز هم ابتدا بايد شناخت پيدا كنيد، ذيلا چند نكته از هزاران نكته در مورد اهميت نماز را براي شما يادآوري ميكنيم:

1. اولين چيزي كه در قيامت، از شما سوال ميكنند نماز است. اگر اهل نماز نباشيد يا نماز را سبك شمرده و به موقع نخوانيد،‌اصلاً به بقية كارهايتان نگاه نميكنند. در روايات متعدد به اين نكته اشاره شده است كه ملاك قبولي اعمال، نماز است.

واقعا فكر كنيد در آن خطر بزرگ و موقعيت سرنوشت ساز كه كوهها طاقت تحمل آنرا ندارند، نامه عمل ما را به طرف ما پرت كنند و بگويند كه چون نماز نميخوانديد يا اهميت چنداني به نماز نميداديد، اصلا نامهتان را نگاه نميكنيم، آنوقت چقدر ما براي سستي در نماز و سبك شمردن آن افسوس خواهيم خورد؟

2. فاصله بين كفر و ايمان نماز است. رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرموده است: «بين العبد و بين الكفر ترك الصلاة».(2) مرز ميان اسلام و كفر چيزي بيش از رها كردن نماز نيست.

يعني كسي كه اهل نماز و خضوع و خشوع در برابر خداوند نيست عملاً كافر است و به مهمترين سفارش خداوند بيتوجهي كرده است.

3. اولين جوابي كه بدكاران در مورد علت جهنمي شدنشان ميگويند اين است كه ما اهل نماز نبوديم.

سبك شمردن و ترك آن قطع رابطه كردن با آفريدگار هستي است، و اين در دنيا و آخرت عواقب تلخي دارد. در قيامت اهل بهشت از دوزخيان ميپرسند: چه چيز شما را روانه جهنم كرد؟ يكي از جوابهاي شان اين است كه ما پا يبند به نماز نبوديم لم نك من المصلين(3)

4. خداوند از افرادي كه نسبت به نمازشان سهل انگار و بياعتنا هستند گاهي ميخوانند و گاهي نميخوانند و يا به موقع نميخوانند، متنفر است و ميگويد: واي بر آنان فويل للمصلّين الذين هم عن صلاتِهم ساهون.(4) (واي بر نمازگزاراني كه بر نماز خود سهل انگاري ميكنند).

5. هيچ عملي در نزد خدا بهتر ازنماز اول وقت نيست. امير مومنان علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «ليس عملٌُ احبُّ الي الله من الصلاةِ فلا يشغلنكم عن اوقاتِها شيءٌ من امور الدنيا فانّ الله عزّ وجلّ ذمّ اقواماً فقال الذين هم عن صلاتهم ساهون. يعني انهم غافلون استهانوا باوقاتها»(5) (هيچ عملي در نزد خداوند بهتر از نماز نيست پس بايد هيچ يك از كارهاي دنيا شما را از نماز اول وقت باز ندارد. زيرا خداوند مذمت فرموده كساني را كه نسبت به نمازشان سهل انگارند. بدانيد كه خداوند هيچ عملي را نميپذيرد مگر آن چه را كه خالص انجام پذيرد).

در آيات و روايات ديگر نيز از نماز به عنوان وسيلهاي كه انسان را به خدا نزديك ميكند:(6) عمود دين،(7) وسيله سعادت و خوشبختي انسان و عامل دوري از فحشاء و منكرات(8) ياد شده و تأكيده شده است كه بايد نماز اول وقت را مراعات نموده و هميشه خود را با نماز از تمامي آسيبها و انحرافات اخلاقي دور داشت.(9)

اگر شما با دقت، اين روايات را مطالعه نموده و به اهميت و جايگاه نماز آشنايي بيشتري پيدا كنيد، قطعاً از اين پس بيشتر به آن بها خواهيد داد. پس اولين راهكار براي اينكه بيشتر به نماز اهميت بدهيد و نماز شما قضا نشود اين است كه در مورد اهميت نماز بيشتر مطالعه كنيد،(10) به معاني نماز و جملات و كلمات آن توجه نماييد، اگر به حقيقت و معناي واقعي نماز پي ببريد، انگيزه بيشتري در شما ايجاد ميشود تا با خدا ارتباط برقرار نموده و به راز و نياز بپردازيد، در اين صورت حالتي در شما ايجاد خواهد شد كه لحظهشماري كنيد تا چه زماني موقع نماز ميشود كه بار ديگر با خداوند به راز و نياز بپردازيد.

نكته ديگر اينكه اگر به حقيقت و معناي واقعي نماز پي ببريد، اين زمينه در شما فراهم ميشود كه نماز را با حضور قلب بخوانيد، تا انسان نماز با حال نخواند، نميتواند از نماز لذت ببرد از همين روست كه در روايات به اهميت حضور قلب و توجه به معناي نماز تأكيد شده است.

در پايان اميدوارم با رعايت نكات مطرح شده و نيز كتابهايي كه در پي معرفي ميشود، بتوانيد روحية مذهبي و علاقمندي به نماز را در خويش تقويت كنيد، از ميان همه كتابها تأكيد ميشود كه اين كتاب را حتماً تهيه كنيد چون بسيار مفيد ميباشد.

پی نوشت ها:

1. در اين خصوص مراجعه شود به : جمعي از نويسندگان . نماز و زندگي . ج 1 . ستاد اقامه نماز . چاپ اول . 1377 . و نيز : جوادي آملي . حكمت عبادات . نشر اسراء . چاپ اول . 1378 .
2. نهج الفصاحة . جمله 1098 .
3. مدثر:43 .
4. ماعون:4 و 5 .
5. محمدي ري شهري . محمد . ميزان الحكمة . ص 399 .
6. محمدي ري شهري . همان . ص 369 .
7. همان .
8. همان . ص 370 ـ 371 .
9. همان . ص 398 ـ 405 .
10. براي مطالعه بيشتر ر.ك : - امام خميني . آداب نماز . موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) . چاپ سوم . 1372 . - محمدي . عزيز الله . نماز معراج خاكيان . دفتر تبليغات اسلامي قم . چاپ اول . 1377 . - ستاد اقامه نماز . نماز راهي به سوي كاميابي . ستاد اقامه نماز . چاپ اول . 1376 .

 


ادامه مطلب


[ شنبه 28 فروردین 1395  ] [ 6:07 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

در جستجوى روح نماز

در جستجوى روح نماز

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD01.jpg

نماز واقعى

متأسفانه ما از نمازهاى خود چندان بهره‌اى نمى‌بريم. بسيارى از ما نه از نمازهاى خود لذت مى‌بريم و نه آثار و نتايج آن را در وجود خود احساس مى‌كنيم. به عكس، نماز غالباً براى ما سنگين است و با كراهت به سراغ آن مى‌رويم. وقتى هم نمازمان تمام مى‌شود، حالمان به گونه‌اى است كه گويا بارى سنگين را كه موجب زحمت و رنج ما بوده از دوش افكنده ايم! با اين‌كه نمازهاى ما معمولاً چهار يا پنج و يا حداكثر ده دقيقه بيشتر طول نمى‌كشد، اما اين چند دقيقه تا بدان حد برايمان سنگين است كه گويا براى ما ساعت ها طول مى‌كشد! هنگامى كه از نماز فارغ مى‌شويم، نفسى راحت مى‌كشيم و مانند مرغى كه در قفس گرفتار بوده و اينك آزاد شده، بلافاصله پس از «السلام عليكم و رحمة اللّه» به اين سو و آن سو نگاه مى‌كنيم و فوراً به دنبال كارمان مى‌رويم! اتفاقاً قرآن كريم نيز به اين مسأله اشاره كرده است:


وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاّ عَلَى الْخاشِعِينَ؛ و به راستى كه آن [نماز]گران است مگر بر خاشعان. البته همين نمازهاى ما هرقدر هم كم رنگ و كم خاصيت باشد نسبت به بى نمازى بسيار بسيار ارزش‌مند است. همين كه انسان براى انجام وظيفه، دقايقى را در پيشگاه الهى بايستد و سر به خاك بسايد، بسيار قيمت دارد. اما بحث اين است كه قدر و ارزش نماز و بهره‌اى كه ما مى‌توانيم از آن ببريم بسيار فراتر از اينها است. فاصله بين اين نمازهاى ما با نماز واقعى و آثار آن، چيزى شبيه فاصله صفر تا بى نهايت است!

ما با آن افق اعلاى نماز و ملكوتى آن بسيار فاصله داريم و متأسفانه از آثار فوق العاده آن محروم هستيم. سرّ اين محروميت نيز، همان‌گونه كه در جلسات قبل اشاره كرديم، اين است كه ما نماز را در همين ظواهر الفاظ و اذكار و حركات و سكناتش خلاصه كرده‌ايم و از روح و حقيقت آن غافليم. نمازى كه انسان در آن، به معانى الفاظى كه مى‌گويد و حركاتى كه انجام مى‌دهد توجه ندارد، مانند افسون خواندن فال گيرها و رمّال ها است! آنها نيز كلماتى عجيب و غريب را تكرار مى‌كنند كه نه خود و نه ديگران چيزى از آن سر در نمى‌آورند! از نمازى كه حاصلش لقلقه زبان و خم و راست شدنى بيش نيست، نمى‌توان انتظار داشت كه انسان را به معراج ببرد! نمازهاى بسيارى از ما شبيه نماز است و ما فقط اداى نماز را در مى‌آوريم! به راستى، گاهى نماز ما با كار كسانى كه حركت هاى نمايشى اجرا مى‌كنند چندان تفاوتى ندارد؛ نمايشى از نماز است نه خود نماز!

لازم نيست حتماً نماز طولانى باشد؛ نماز اگر كوتاه و مختصر هم باشد اما روح داشته باشد، مى‌تواند معجزه بيافريند و انسان را از پست ترين مراحل به اوج شرف و عظمت برساند. بايد تلاش كنيم و از خداى متعال نيز مسألت نماييم تا نمازهايمان روح پيدا كند. آن گاه است كه آثار آن را به عيان (به اندازه‌اى كه به روح نماز دست يافته ايم) خواهيم ديد.


اگر نماز روح داشته باشد، قرآن كريم مى‌فرمايد اثرش اين است: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛ به راستى كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى‌دارد. با اين حال ما بسيارى از نمازخوان ها را ديده‌ايم كه به محض خارج شدن از مسجد به دنبال گناه مى‌روند و نماز تأثيرى در بازداشتن آنان از گناه و زشت كارى نداشته است. چه بسا نمازخوان هايى كه پس ازنماز و مسجد، بلافاصله به نگاه حرام، صداى حرام، سخن حرام، معامله حرام و انواع حرام هاى ديگر روى مى‌آورند! حتى گاهى به خارج شدن از مسجد هم نمى‌كشد و در همان مسجد شروع به غيبت كردن از ديگران، تهمت زدن و دروغ بستن به آنان و مسخره كردن ايشان مى‌پردازند! به راستى اينها چگونه نمازهايى است؟ مگر قرآن صراحتاً نمى‌فرمايد: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؟! پس چرا اين نمازها ما را از گناه باز نمى‌دارد؟!

در روايتى، اميرالمؤمنين على(عليه السلام) از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اين گونه نقل مى‌كنندكه آن حضرت مى‌فرمايند، كسى كه پنج نوبت نماز مى‌خواند، مثل آن است كه نهرى جلوى خانه‌اش باشد و روزى پنج بار بدنش را در آن بشويد؛ آيا چرك و كثافتى در بدنش باقى خواهد ماند؟! با اين همه، ما پنج نوبت نماز مى‌خوانيم، اما هنوز هم آلوده به چرك و كثافت انواع گناهان هستيم! همه اينها به سبب آن است كه نمازهاى ما «نماز» نيست، بلكه شبيه نماز و اداى نماز را در آوردن است.

 بحار الانوار، ج 82، باب 2، روايت 1.

 بقره (2)، 45.

عنكبوت (29)، 45.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 7:38 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

مقام نماز جامع، مختص انسان‏

مقام نماز جامع، مختص انسان‏

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B22/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%20%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2.jpg

مقام نماز، مقام ملكوت است؛ اين مقام، مقام عرش است.

اين مقام، مقام خيلى عظيمى است كه اميرمؤمنان (علیه السلام) درباره آن مى‏ فرمايد، چنين نمازى را فقط به انسان اجازه داده ‏اند. ملائكه هيچكدام نماز جامع ندارند.

اميرمؤمنان (علیه السلام) مى ‏فرمايد: «عده‏ اى از ملائكه از وقتى آفريده شدند، در حال قيامند و تا ابد هم در حال قيام مى ‏مانند. عده ديگرى از آن‏ها از زمان آفرينشان در حال ركوعند، و تا ابد هم در حال ركوع خواهند ماند و راه به قيام ندارند؛ چون لياقتش را ندارند. يك عده هم از آن‏ها دايم در حال سجودند و راه به ركوع و قيام ندارند؛ چون شايستگى ‏اش را ندارند[1] ، ولى خداوند اين پيكره كامل را در خزانه‏ اش نگهداشت تا انسان را خلق‏ كند و آن را به او بدهد.»

حالا يك نفر از راه برسد و نماز را ضايع كند، آيا چنين فردى مستحقِ «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ[2]‏» نيست؟!

اما اگر اين نماز يك نقاشى كامل، يك نقاشى جامع و يك نقاشى زيباى «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏» باشد، خدا از چنين نمازى تعريف مى ‏كند؛ چون باطن اين نماز براى خدا معلوم است؛

خداوند مى ‏گويد، من به باطن و ظاهر هم كارهايتان آگاهم: «إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[3]». براى خدا باطن اين نماز زيباست؛ «قَدْأَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ‏.[4]»  بلافاصله مى‏ گويد: «وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ[5]‏»: اين مؤمنان از كار بيهوده روى‏ گردانند.

اين‏ مؤمنان نماز حكيمانه مى‏ خوانند؛ اين‏ها نماز استوار مى‏ خوانند؛ نمازشان لغو نيست و آميخته با خشوع است؛ يعنى بدن، جان، دل، گوش، پوست، خون و استخوان، همه در نماز هستند و دارند نقاشى مى ‏كنند.

خشوع حالتى بسيار والا و با ارزش است كه من اگر بخواهم نمازم داراى خشوع باشد، والله با لقمه حرام امكان تحقّق خشوع وجود ندارد. چه جورى آن جا نجس بروم و بگويم من خشوع هم مى ‏خواهم بياورم؟!

مگر با بدن نجس، با گوشت نجس، با خون نجس و با معده نجس مى ‏شود خشوع آورد؟! چنين چيزى امكان ندارد. خشوع از زيبايى ‏هاست؛ از پاكى ‏هاست؛ از مُحَسِّنات وجود است. نمى ‏شود با اين وصف و حال، خشوع آورد.

چه تعبير زيبايى اميرمؤمنان علیه السلام دارد! حضرت م ى‏فرمايد:«گياه روى مذبله[6]‏، چقدر مى ‏ارزد؟ پايه اين نماز چيست؟ با كدام بدن؟ ريشه اين نماز چيست؟ با كدام دل؟ حقيقت اين نماز چيست؟ با كدام عقل؟ اصلش كه الفاظ است. آنى كه از طرف خدا نازل شده، الفاظ است. اين الفاظ، بايد بيايد با قلم نيت خالص، با روح پاك، با بدن پاك، با جان پاك، با فكر پاك و با قلب پاك نقاشى بشود. همه اين‏ها بايد با الفاظ نماز در هم و مخلوط بشود تا يك نماز كامل به دست آيد، و الا الفاظ نماز را اگر به طاهر خوشنويس بدهد و بگويد، آقا صدهزار تومان اضافه مى‏ دهم، خيلى زيباتر از اينى كه تا به حال نوشته‏ اى، بنويس. بعد هم او حمد، ذكر ركوع و سجده را بر روى يك صفحه گلاسه رنگى بنويسد و دور آن را هم گل و بوته بكشد. بعد ما آن را پيش پروردگار ببريم و بگوييم، ما اين نماز را به درگاهت آورديم. آيا اين نماز است؟!

نمازگزار بايد عمل نماز را، نه خط نماز را و نه الفاظ نماز را، در پيشگاه الهى ببرد.

ببينيد اين راه رسيدن به رحمت است: «الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ[7]‏»، اين جا ديگر قرآن نمازگزار را نمى‏ گويد، هم نماز را مى ‏گويد و هم‏ نمازگزار را؛ چرا كه اين نماز با اين نمازگزار در پاكى، در درستى، در حكمت و در استوارى، يكى است. آيا چنين حالتى تا به حال براى ما پيش آمده؟!

برادران جوان! بيش‏تر به نمازتان بپردازيد.

برادران جوان! در هيچ جاى قرآن، نظرى كه پروردگار راجع به نماز صبح دارد، راجع به نمازهاى ظهر، عصر، مغرب و عشاء ندارد؛ يعنى در قرآن، آن پانزده ركعت يك طرف است و اين دو ركعت يك طرف،

و شما ببينيد نماز صبح در اين كشور چقدر ضايع مى ‏شود؟!

پانزده ركعت يك طرف است و اين دو ركعت يك طرف. تعبيرى كه از نماز صبح دارد اين است: «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِكَانَ مَشْهُوداً[8]». ولى راجع به نماز ظهر، عصر، مغرب و عشاء، «مَشْهُودا» نمى گويد. البته، در اين جا مجال توضيح معناى «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودا» نيست، و فقط مى ‏گويم، جاده نماز خيلى باريك است. اين چه نمازى است كه درباره نمازگزارش مى ‏گويد: «قَدْأَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ[9]‏.»؛ «قَدْأَفْلَحَ‏» مى‏ گويد، و نمى ‏گويد «قد يفلح» و آن را به صورت مضارع نمى ‏آورد؛ نمى ‏گويد، اين نماز بعداً رستگار مى ‏شود؛ بلكه مى ‏گويد، رستگار شده؛ تمام شده؛ امضا شده و مهر هم زدم كه در قيامت اين نماز پيش انبيا، صِدّيقين، شهدا و صالحين باشد؛ تمام شده. اگر با فعل مضارع مى‏ آورد، معنايش اين بود كه اين كارها را كرده و ان شاء الله در آينده به فلاح مى ‏رسد. مى ‏گويد به فلاح رسيده. چه مقدار از نماز؟!

امام صادق علیه السلام مى‏ فرمايد: (برای شخص) كل عمرش فقط يك و دو ركعت نماز كامل كافى است. 

پی نوشت ها: 

[1] تمام نهج البلاغه، ص 60.

[2] مائده: 4.

[3] مائده: 8.

[4] مؤمنون: 1 و 2.

[5] مؤمنون: 3.

[6] نهج‏البلاغه، خطبه 98.

[7] مؤمنون: 2.

[8] اسراء: 78.

[9] مؤمنون: 1.

منبع: حسین انصاريان، نماز الهى وشيطانى‏، انتشارات دارالعرفان‏، قم‏،  1389، چاپ اول، صص 11- 


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 18 فروردین 1395  ] [ 2:47 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]