راههای جذب دیگران به نماز (2)
تقویت محبت خداوند متعال در دل افراد
مفضل می گوید که از مولایم حضرت صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند: خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود: یا ابن عمران ، کذب من زعم أنه یحبنی فاذا جنه اللیل نام عنی ، ألیس کل محب یحب خلوه حبیبه ؟ ها أنا ذا یابن عمران ، مطلع علی أحبائی اذا جهنم اللیل حولت أبصارهم فی قلوبهم ، و مثلت عقوبتی بین أعینهم ، یخاطبونی عن المشاهده ، و یکلمونی عن الحضور . یا ابن عمران ، هب لی من قلبک الخشوع ، و من بدنک الخضوع ، و من عینیک الدموع فی ظلم اللیل ، و ادعنی فانک تجدنی قریبا مجیبا ؛ (1)ای پسر عمران ! دروغ می گوید آن کس که گمان می کند مرا دوست دارد ، در حالی که چون شب فرا رسید از من چشم می پوشد و به خواب می رود ، آیا نه این است که هر عاشقی خلوت با معشوق را دوست دارد ؟ هان ای پسر عمران ! این منم که بر دوستانم مطلع هستم . چون شب شود چشم دلشان باز شده و عذاب من در مقابل دیدگانشان مجسم می شود و مانند کسانی که مرا با چشم می بینند با من صحبت می کنند و رخ به رخ به گفت و گو می نشینند . ای پسر عمران ! در دل شب های تار از دلت خشوع و از تنت خضوع و از چشمانت قطرات اشک نثار من کن و مرا بخوان که مرا به خود نزدیک و اجابت کننده ی دعوتت خواهی یافت .
راه های ایجاد محبت خداوند در دل و تقویت آن
(1) معرفت و شناخت خداوند
اوحی الله الی نجیه موسی : یا موسی أحبنی و حببنی الی خلقی ، و حبب خلقی الی ، قال: هذا أحبک ، فکیف أحببک الی خلقک [و أحبب خلقک الیک] ؟ قال : اذکر لهم آلائی و نعمائی علیهم ، و بلائی عندهم لیحبونی فانهم لا ینکرون اذ لا یعرفون منی الا کل خیر ؛ (2)
خداوند به حضرت موسی علیه السلام وحی فرمود: ای موسی ! مرا دوست بدار و کاری بکن که مردم نیز مرا دوست بدارند و خلق را در نزد من محبوب ساز .
حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: این که خودم تو را دوست بدارم موجود و معلوم است اما چگونه محبت تو را در دل بندگانت ایجاد نموده و تقویت نمایم و هم چنین بندگانت را نزدت محبوب سازم؟ خداوند فرمود: برای آنان نعمت ها و الطافم را به نمایش درآور و [ علت و حکمت های سازنده ی ] گرفتار نمودشان را برایشان بازگو کن تا مرا دوست بدارند ؛ زیرا آنان [ پس از معرفت خواهند فهمید که] از من جز خیر و خوبی سراغ ندارند .
علمای اخلاق می گویند : هر انسانی علاقه اش به اشخاص و اشیاء ، برگشت به یکی از پنج چیز زیر دارد:
1. هر انسانی خودش را دوست دارد و به کمال و جاودانگی علاقه مند است و از نابودی و نقص تنفر دارد و لذا به علم ، قدرت ، مال و ... به خاطر کمال و به فرزند به خاطر جاودانگی خودش ، عقلش می ورزد .
2. هر انسانی احسان کننده ی به خودش را دوست دارد و بدین جهت یکی از درخواست های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از خداوند این بود که : اللهم لا تجعل لفاجر علی یدا فیحبه قلبی ؛ (3) خدایا در زندگیم این مسئله پیش نیاید که انسان گناه کاری به من احسان نماید و این سبب شود که من به او علاقه مند بشوم .
3. هر انسانی احسان کننده را دوست دارد و وقتی در غیابش از خدماتش تعریف می کنند به او علاقه مند می شود اگر چه خود او هم احسان نکرده باشد .
4. هر انسانی جمال و زیبایی را دوست دارد چه زیبایی ظاهر و چه زیبایی باطن ، مانند ، علم ، شجاعت و ... که در هر کس به او علاقه مند می شود.
5. هر کس افرادی که با او تناسب دارند دوست دارد و از قدیم گفته اند:
کبوتر با کبوتر ، باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز
و بدین جهت در یک جمع ، بچه ها فورا جذب هم شده و ... .
حال اگر تمامی این پنج چیز در یک فرد جمع شود قطعا محبت و علاقه به او بیشتر خواهد شد و اگر تمامی اینها به صورت کامل در یک فرد باشد که فوق آن تصور نداشته باشد قطعا باید به او بیشترین علاقه و محبت باشد.
با توجه به مطالب فوق چون تمام این صفات در وجود مقدس حضرت حق به صورت اکمل جمع است باید انسان بیشترین محبت را به خداوند داشته باشد ، زیرا همه ی صفات کمالیه و جمالیه در ذات اقدس او جمع است و اما توضیح مطلب :
1. انسانی که خود ، کمال و جاودانگی اش را دوست دارد اگر به این باور برسد که همه چیزش از خداوند است و حتی نیازش به خداوند از نیاز تصورات ذهنی به تصور کننده ی آنها بیشتر است ، زیرا هم در اصل وجود و هم در بقای لحظه به لحظه با توجه به نیازهای فراوان انسان به عنایات الهی خود را وابسته به خدا می بیند و در نتیجه بالاترین محبت را به خداوند قرار می دهد.
2. اگر انسان ، احسان کننده ی به خود را دوست دارد ، در این عالم چه کسی جز خداوند احسانش به انسان بیش از دیگران است. که خود در قرآن کریم فرموده است : « ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها » ؛ (4) اگر بخواهید نعمت های خداوند را احصاء و شمارش کنید، توان آن را ندارید . [ پس باید بیشترین محبت به او باشد].
3. انسانی که احسان کننده را دوست دارد اگر چه به او احسان نکرده باشد ، چه کسی برتر از خداوند متعال که احسانش همه ی هستی را شامل است ؛ پس باید بالاترین محبت به خداوند باشد .
4. انسانی که جمال و زیبایی ظاهری و باطنی را دوست دارد چه کسی جمیل تر از خداوند متعال می باشد . اگر انسان عالم را دوست دارد او عملش بی نهایت است و اگر انسان شخص قدرتمند را دوست دارد او قدرتش بی نهایت و علی کل شیء قدیر است و ... ، پس باید بیشتر محبت به خداوند متعال باشد .
5. اگر محبت به خاطر تناسب باشد که کبوتر با کبوتر ... باید گفت : چه تناسبی بالاتر بین بنده و خداوند موجود است که علی علیه السلام بخشی از این تناسب ها را در مناجاتش بیان نموده است :
مولای یا مولای أنت المولی و أنا العبد و هل یرحم العبد الا المولی ؟ مولای یا مولای أنت المالک و أنا المملوک و هل یرحم المملوک الا المالک ؟ مولای یا مولای أنت الخالق و أنا المخلوق و هل یرحم المخلوق الا الخالق ...؟ مولای یا مولای أنت القوی و أنا الضعیف و هل یرحم الضعیف الا القوی ؟ مولای یا مولای أنت الغنی و أنا الفقیر و هل یرحم الفقیر الا الغنی ؟ مولای یا مولای أنت المعطی و أنا السائل و هل یرحم السائل الا المعطی ...؟ مولای یا مولای أنت الرازق و أنا المرزوق و هل یرحم المرزوق الا الرازق ...؟ مولای یا مولای أنت الرب و أنا المربوب و هل یرحم المربوب الا الرب... ؟(5)
و چون خداوند بیشترین تناسب را با بنده دارد پس بنده باید بیشترین محبت را به او داشته باشد و از طرفی چون در خداوند متعال همه آن پنج سبب جمع است و کامل ترین آنهاست پس باید بیشترین محبت به خداوند باشد بدین جهت خداوند متعال می فرماید: « و الذین أشد حبا لله »؛(6) و آنها که ایمان [ واقعی ] دارند بیشترین محبت را به خداوند دارند .
(2) استمداد از خداوند متعال
1. « اللهم اجعل حبک أحب الأشیاء الی ... ؛ (7) خداوندا ! محبت خودت را محبوب ترین چیزها در نزد من قرار ده » .
2. حضرت زین العابدین علیه السلام در دعاهایش عرض می کرد: « اللهم انی أسالک أن تملأ قلبی حبا لک ؛(8) خداوندا از تو می خواهم که دل مرا از محبت خودت پر سازی » .
3. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دعاهایش عرض می کرد: « اللهم انی اسألک حبک و حب من یحبک ، و العمل الذی یبلغنی حبک ، اللهم اجعل حبک أحب الی من نفسی و أهلی و من الماء البارد ؛(9) خداوندا! از تو می خواهم محبت خودت و محبت کسی که تو را دوست دارد و توفیق انجام کاری که مرا به محبت تو برساند به من روزی کنی ، خداوندا ! محبت خودت را در دل من محبوب تر قرار بده از دوست داشتن خودم و اهل و عیالم و از آب سرد و خوشگوار [ به هنگام تشنگی زیاد] ».
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار ، ج 84 ، ص 139 .
2. سید حسن شیرازی ، کلمه الله ، ص 454 .
3. محجه البیضاء ، ج 8 ، ص 11 .
4. ابراهیم (14) آیه 34 .
5. مفاتیح الجنان ، اعمال مسجد کوفه .
6. بقره (2) آیه 165.
7. میزان الحکمه ، ج 2 ، ص 214 .
8. همان .
9. همان .
منبع: کتاب دانستنی های لازم از نماز
ادامه مطلب
راه های جذب دیگران به نماز (1)
الف) ( تبیین نیاز درونی انسان ها به نیایش و پاسخ این نیاز توسط نماز )
برای هر قشری به زبانی باید سخن گفت : مخصوصا با جوان ها ، دانش آموزان دبیرستانی و دانشگاهیان، باید با زبان خاصی صحبت کرد اگر در برخورد با آنان فقط به ترجمه ی این آیه اکتفا کنیم که : « ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر» (1) شاید کافی نباشد ، چون معلوم نیست که او چندان از فحشا و منکر که بدان آلوده شده ناراحت باشد ، هنوز به گرفتاری های آن دچار نشده ، باید ما این آیه را توضیح بدهیم و بگوییم چرا نماز ، انسان را از فحشا و منکر باز می دارد .نماز به تو چه می دهد که تو به سراغ فحشا و منکر نمی روی . سعی کنیم جوانان را با طعم شیرین نماز آشنا کنیم .
مسئله ی نماز ، مسئله نیایش است و باید از نیازی که انسان به نیایش دارد سخن به میان آوریم ما باید جوان ها را متقاعد کنیم که به نیایش در برابر خداوند احتیاج دارند. باید نماز را در ارتباط با انسان و نیازهای حقیقی انسان برای آنها تعریف کنیم که انسان موجودی است که با این دنیای مادی و ظاهری و ظواهر و مظاهر آن سیراب و اقناع نمی شود ، انسان در این جهان خود را غریب و تنها احساس می کند ، لذا به هر چیزی رو می کند . تا وقتی به خواسته ی خود نرسیده گمان می کند که آرزوهایش را برآورده می کند ؛ ولی وقتی به آن می رسد دچار پوچی می شود . این تصویر سراب گونه ی جهان را ما باید ترسیم کنیم . این بیان قرآنی را ما باید ترسیم کنیم که در این دنیا تا زمانی که دل شما متوجه خدا نشود به هر چیزی که روی آورید ناکام می مانید . این نیاز انسان به ثبات ، این نیازی که انسان به جاودانگی دارد ، به حیات مطلق دارد ، به زیبایی مطلق دارد . و این نیاز حقیقی وقتی محقق می شود که این انسان با خداوند در ارتباط باشد . به نیایش به درگاه خداوند بپردازد و بر آستان او سر فرود آورد .
و این انسان در جست و جوی نامتناهی است و به تعبیر « دکارت » یکی از فلاسفه ی اروپا « در وجود انسان هیچ نشانه ای از جانب خداوند گویاتر از نامتناهی حقیقی خداست . وقتی انسان سجاده ای می افکند و به نماز می ایستد در حقیقت در مقابل آن نامتناهی حقیقی سجده می کند ، در برابر حیات نامتناهی ، زیبایی نامتناهی ، علم نامتناهی و قدرت نامتناهی که در این دنیا پیدا نمی کند و سرگشتگی همه در دنیا به علت آن است که نیازهای نامتناهی را سراغ امر متناهی برده اند و آن معشیت ضنک که قرآن می فرماید: « و من أعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا » ؛ (2) هر کس از یاد من اعراض کند ، پس به تحقیق برای او زندگی سختی قرار داده می شود. تجلی با ارزش در همین سرگشتگی است و این همان سرگشتگی است که انسان غربی با همه ی ترقی ها و کشف ستاره و ماه و فضا باز به آن مبتلا است و این همه بیماری و گرفتاری برای این است که از این امر نامتناهی حقیقی غافل اند و آن میل نامتناهی را متوجه امر محدود کرده اند. (3)
پی نوشت ها:
1. عنکبوت (29) آیه 45 .
2. طه (20) آیه 124 .
3. ر.ک : نماز نشانه حکومت صالحان ، مجموعه ی مقالات ارائه شده در سمینار نماز مشهد ، ص 95 - 104 سخنرانی جناب آقای دکتر غلامعلی حداد عادل .
منبع: کتاب دانستنی های لازم از نماز
ادامه مطلب
تاثیر نماز بر درمانهای راز وارانه
یا من اسمه دوائ و ذکره شفاء و طاعته غناء
“ تلقین ” سبب به بار آمدن نتایج کاملا غیر منتظره و غیر قابل توجیه با منطق گردد و از آنجا به “ نماز ” و تلقین های سازنده توأم با آن اشاره نمودیم گفتیم چگونه آن چیز که انسان ، به خاطر طلب نمودن آن از خدا ، نماز می گذارد و در راه طلب ، به نماز خود ، توجه می کند و با توجیه علمی آن چیز که انسان بوسیله “ نماز ” به خود تلقین می نماید ، به طرز اعجاب انگیزی برای او حاصل خواهد شد . اما وجود درمانهای رازوارانه و درمانگری بدون توجه و اطلاع از مسائل پزشکی نیز از پدیده های مسلم و قابل قبول برای دانش بشری است که سوابق دیرینه دارد و با پدیده تلقین ، توجیه می شود .
از آن جمله می توان به روشهای شفابخش جادویی و مذهبی یونان باستان اشاره کرد و معجزات درمانی و شفای بیماران صعب العلاج یا لاعلاج که در معبد “ اسکولاپیوس ” واقع در “ اپیدوروس ” به وقوع می پیوست را ذکر نمود .(1)
در سرتاسر قرون وسطی نیز ، مردم اروپا ، برای معالجه بیماریهایشان به قدیسین و کلیسا متوسل می شدند .
مثلا “ برای امراض چشمی خود از قدیس “ کلار ” و برای طاعون از قدیس “ رالف ” مدد می جستند و یا برای مرض بواسیر به قدیس “ فیاکر ” و یا حتی برای درمان “ سل ” به پادشاهان خود !؟! پناه می بردند و در اکثر موارد نتایج درخشان درمانی به دست می آوردند !
علاوه بر آن “ شخصیت های عابد و پارسا ، گاهی فقط به اعتبار نام و تاثیر ساده کلمات ، موفق به درمانهای بسیار چشمگیری می شوند که ممکن است به دخالت غیبی ، نسبت داده شود ” (2)
قبول این موضوع به ظاهر غیر عقلانی و غیر قابل توجیه با منطق ، آن قدر عمومیت دارد ، که حتی در آثار ادبی و فلسفی عقل گراترین نویسندگان دنیا تایید شده است ( برای نمونه رجوع کنید به رمان “ سرگیوس پیر ” اثر “ لئون تولستوی ” ) .
در تاریخ اسلام و ایران نیز تا به امروز موارد بیشماری از درمانهای رازوارانه ، از شفای بیماران غیر قابل علاج و رو به مرگ ، در امامزاده ها و مساجد گرفته ، تا درمانگری توسط شخصیت های مذهبی اعم از علمای دین یا مشایخ صوفیه و یا حتی گروهی خاص که در اصطلاح عوام “ نظر کرده ” خوانده می شوند ، می توان سراغ گرفت. شاید مشاهده تعدد این قبیل درمانهای عجیب باعث شده بود که مولانا (ره) با اطمینان ، فریاد بزند : “ من قاعده درد و دوا می شکنم ” !
این موضوع ، هر چند گاهی به انگیزه سود جویی و استحمار مردم انجام گرفته و در واقع به شارلاتان بازی ! تبدیل شده است ، اما موارد متعددی را که مورد تایید “ علم و دین ” می باشد را نیز در بر می گیرد .
چرا که ، همانطور که گفته شد ، علم پزشکی ” این مقولات را بوسیله پدیده نیرومند تلقین ، توجیه می کند (3) و از طرفی در “ دین ” ضمن اعتقاد به قدرت بی انتهای الهی و ممکن بودن هر غیر ممکن بشری ، برای ذات اقدس خداوند ، می توان با اطمینان کامل ، شفای هر دردی ، و لو لا علاج را از او خواست ودر درمان هر بیماری که حتی پزشکان از کنترل آن ، عاجز مانده اند ، از رحمت بیکرانه اش ، بهره جست .
با این دیدگاه ، چنانچه پزشکان به مادری بگویند که : دیگر از دست ما برای فرزندت هیچ کاری ، ساخته نیست ! همه چیز به پایان نرسیده است ، بلکه همان خدائی که پزشکان در درمان بیماران علاج پذیر ، وسیله انتقال رحمت و شفای اویند ، قادر است چنانچه اراده کند وسایل و واسطه های دیگری که چه بسا غیر مادی هم باشند برای درمانگری کودک دردمند بر انگیزد.
اما جایگاه “ نماز ” در بروز این چنین درمانهای “ غرق در رمز و راز ” جایگاه ویژه ای است .
چه بسیار است شرح روایات زندگی آنان که با دخیل شدن به درگاه نورانی ائمه دین (ع) و به خصوص حضرت ثامن الائمه ، السلطان ابو الحسن علی بن موسی الرضا (ع) و پس از اقامه نمازهای طولانی و عجز و لابه بسیار به بارگاه حضرت باریتعالی یا با واسطه قرار دادن حضرت امام زمان (عج ) ، چننان از سلطه مرگبار بیماریهای پیشرفته نجات یافته اند ، که زبان و قلم از توصیف آن قاصر و دانش پزشکی از کشف ماهیت آن ، انگشت به دهان است !
بدین ترتیب آن زمان که همه درهای علم و طبابت ، بر روی انسانهای دردمند و ناتوان ، بسته می شود و علم از نقص نسبی خود ، شرمسار می گردد تنها شکوهمند ترین جلوه “دین ” یعنی نماز است که قادر خواهد بود ، دروازه هایی بزرگ از رحمت الهی را بر بنده علیل و بیمار بگشاید و شفایی شگفت انگیز ، هدیه اش کند . چرا که “ نماز ” تکرار اسم کسی است که اسمش دواست و ذکر دائمی همو ست که ذکرش شفاء .
پینوشتها:
(1) - روانپزشکی لینفورد ـ ریس ، صفحه 388
(2) - روانپزشکی لینفورد ـ ریس ، صفحه 388
(3) - در بررسی که توسط اساتید روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران بر روی 30 مورد اشخاص مبتلا به امراض مهلک که توسط شخصی موسوم به “ پرورنده ” ( که با ادعای برخورداری از انرژی شفابخش در منطقه قلهک تهران طبابت می نمود ) شفا یافته بودند روشن شد که 28 نفر از آنها دارای شخصیت های هیستریونیک ( یعنی به شدت تلقین پذیر ) بوده اند.
ادامه مطلب
تاثیر نماز بر حافظه و تمرکز حواس

امام محمد باقر (ع) :
در نماز خود توجه و تمرکز کامل داشته باش زیرا از نماز تو آن مقدار قبول می شود که با توجه خوانده می شود .(1)
تمرکز ( concentration) نه تنها شرط لازم ، بلکه در بسیاری موارد ، شرط کافی برای بسیاری از موفقیت های انسان است .
عرصه کاربرد تمرکز ، نه فقط در فعالیت های مادی و محسوس انسان ، بلکه گاهی تا حد مسائل ماورائی و مرموز هستی ، گسترده است . بدین معنا که حتی عملیات محیر العقول مرتاضان هندی ، طریقه های پیشرفت و سیر و سلوک در مکاتب عرفانی و مذهبی شرق دور ( از جمله ذن بودیسم ، یوگا و .. ) راههای دیدن حقیقت اشیاء در مقابل نگاه کردن معمولی به آنها ، در تعالیم روانشناسانه و عارفانه دون خوان به کارلوس کاستاندا ، (2) روشهای کشف و شهود و مراقبه در سلسله های تصوف و عرفان اسلامی و ایرانی و بسیاری دیگر از مسائل معنوی از این قبیل ، تنها از طریق دست یافتن به درجاتی از “ تمرکز ” قابل وصول می باشد
بعنوان مثال ، حتی در انواع ورزشهایی که خاستگاه آنها در ممالک شرق دور می باشد ( از جمله ورزشهای رزمی مثل کاراته ، جودو ، ساواته ، کونگ فو و .. ) شرط اصلی برای موفقیت و پیشرفت برخورداری از “ تمرکز ” می باشد . و از این رو بخش مهمی از تمرینات این ورزشها به “ تمرین تمرکز ” اختصاص یافته است .
اما در بعد فعالیتهای مادی و عادی روزمره انسان نیز “ تمرکز حواس ” دارای نقش بسیار کلیدی است .
از سردار افسانه ای فرانسویان ، “ ناپلئون بناپارت ” چنین نقل می کنند که می گفت :
“ تنها زمانی موفق شدم که به پیروزیهای بزرگ در عرصه سیاسی و نظامی دست پیدا کنم ، که توانائی یافتم ، مغز خود را کشو بندی کنم !؟! و در مورد انجام هر کار تنها کشوی مربوط به آن را بگشایم و بر آن تمرکز بدهم و سایر کشو های مربوط به دیگر کارها را ببندم . بدین معنا که مثلا زمانی که به حل یک مسئله جنگی مشغول بودم ، تنها کشوی مربوط به آن مسئله در ذهنم بیرون بود و تنها بر روی آن کار می کردم و در این زمان همه کشوهای مغزی دیگرم ، حتی کشوی مربوط به عشق “ ژوزفین ” بسته بود !”
به همین قیاس ، چنانچه مثلا “ یک دانش آموز یا یک دانشجو ، بتواند موقع مطالعه دروس خود ، تنها بر همان موضوع درسی مورد مطالعه تمرکز کند و از سایر افکار بر حذر باشد ، موفق خواهد شد که به پیروزی های چشمگیری در زمینه تحصیلی دست یابد. یا حتی یک کارمند ، یک کاسب ، یک بنا ، یک راننده و .. تنها زمانی در کار خود کاملا موفق خواهد بود که از تمرکز حواس کافی ، موقع کار خود ، برخوردار باشد و در اصطلاح مشهور حواسش به کارش جمع باشد .
به این ترتیب با این مثالها می توان به اهمیت زاید الوصف جمع بودن حواس یا همان تمرکز پی برد و توجه نمود که چنانچه در امور مختلف و بخصوص در کارهای فکری ، باسلاح تمرکز به میدان رفت و با توجه به رابطه تنگاتنگ حافظه و تمرکز حواس ، دانسته های جدید را با نظم و ترتیب روی یکدیگر قرار داد ، قدم بزرگی در جهت تقویت حافظه نیز برداشته خواهد شد .
مطالعات مختلف علمی و پژوهشی و نظریه پردازیهای گوناگونی نیز دردانش امروز ، در این مورد صورت پذیرفته است که از آن جمله می توان به مطالعات “ گاردنر مورفی ” پیرامون canalization ( متوجه ساختن اندیشه و فعالیت به موضوعی معین) اشاره کرد .(3)
اما توصیه های مؤکد و متعددی که در تعالیم اسلامی مبنی بر “ حضور قلب ” در نماز و برخورداری از اقبال و توجه کامل به نماز به ما رسیده است ، همگی دلالت بر آن دارد که نماز ارزشمند در درگاه الهی نمازی است که با تمرکز کامل و توجه دقیق به مضامین آن ، به جای آورده شود و نمازی است که با تمرکز کامل و توجه دقیق به مضامین آن ، به جای آورده شود و نمازی که مسلسل و طوطی وار بدون حضور ذهن و قلب خوانده شود از ارزش بسیار کمی برخوردار است . و حتی در حدیث معصوم (ع) آمده است که عابدی که بدون فهم و درک ( و در نتیجه آن بدون توجه ) عبادت می کند ، همچون الاغ آسیاب است .(4) ( کحمار الطاحونه )
بدین ترتیب اقامه کننده حقیقی نماز ، با برخورداری از حضور قلب در عبادت های یومیه خویش ، در واقع “ تمرکز حواس ” را بارها و بارها در طول یک شبانه روز ، تمرین می کند و از این جهت این صفت حسنه را در وجود خود ، ملکه می سازد تا با بهره بردن از آن در همه عرصه های زندگی ، موفقیت را در همه ابعاد ممکن نصیب خویشتن سازد .
پی نوشتها:
(1) - محجه البیضاء ، جلد 1 صفحه 354
(2) - تعلیمات عجیب دون خوان ، سرخپوست عارف مکزیکی ، به کارلوس کاستاندا ،مردم شناس آمریکایی ، درباره یک مکتب غنی و منحصر به فرد عرفانی که سابقه ای هزاران ساله در میان سرخپوستان آمریکای شمالی دارد موضوع حدود ده کتاب جنجال برانگیز است که کاستاندا در اواخر قرن حاضر به رشته تحریر درآورده است . مجموعه این کتابها توسط مترجمین مختلف به فارسی ترجمه شده است .
(3) - روانپزشکی کاپلان ـ سادوک ترجمه : دکتر پور افکاری جلد 1 صفحه 553
(4) - سفینه البحار ، ذیل کلمه “ عبد ” ( این نماز ، همان نمازی است که شاعر در مورد آن سروده است :
غیر از خدا که هرگز در فکر آن نبودی هر چیز کز تو گم شد وقت نماز پیداست
ادامه مطلب