تاثیر نماز بر درمانهای راز وارانه

تاثیر نماز بر درمانهای راز وارانه

یا من اسمه دوائ و ذکره شفاء و طاعته غناء

“ تلقین ” سبب به بار آمدن نتایج کاملا غیر منتظره و غیر قابل توجیه با منطق گردد و از آنجا به “ نماز ” و تلقین های سازنده توأم با آن اشاره نمودیم گفتیم چگونه آن چیز که انسان ، به خاطر طلب نمودن آن از خدا ، نماز می گذارد و در راه طلب ، به نماز خود ، توجه می کند و با توجیه علمی آن چیز که انسان بوسیله “ نماز ” به خود تلقین می نماید ، به طرز اعجاب انگیزی برای او حاصل خواهد شد . اما وجود درمانهای رازوارانه و درمانگری بدون توجه و اطلاع از مسائل پزشکی نیز از پدیده های مسلم و قابل قبول برای دانش بشری است که سوابق دیرینه دارد و با پدیده تلقین ، توجیه می شود .

از آن جمله می توان به روشهای شفابخش جادویی و مذهبی یونان باستان اشاره کرد و معجزات درمانی و شفای بیماران صعب العلاج یا لاعلاج که در معبد “ اسکولاپیوس ” واقع در “ اپیدوروس ” به وقوع می پیوست را ذکر نمود .(1)

در سرتاسر قرون وسطی نیز ، مردم اروپا ، برای معالجه بیماریهایشان به قدیسین و کلیسا متوسل می شدند .

مثلا “ برای امراض چشمی خود از قدیس “ کلار ” و برای طاعون از قدیس “ رالف ” مدد می جستند و یا برای مرض بواسیر به قدیس “ فیاکر ” و یا حتی برای درمان “ سل ” به پادشاهان خود !؟! پناه می بردند و در اکثر موارد نتایج درخشان درمانی به دست می آوردند !

علاوه بر آن “ شخصیت های عابد و پارسا ، گاهی فقط به اعتبار نام و تاثیر ساده کلمات ، موفق به درمانهای بسیار چشمگیری می شوند که ممکن است به دخالت غیبی ، نسبت داده شود ” (2)

قبول این موضوع به ظاهر غیر عقلانی و غیر قابل توجیه با منطق ، آن قدر عمومیت دارد ، که حتی در آثار ادبی و فلسفی عقل گراترین نویسندگان دنیا تایید شده است ( برای نمونه رجوع کنید به رمان “ سرگیوس پیر ” اثر “ لئون تولستوی ” ) .

در تاریخ اسلام و ایران نیز تا به امروز موارد بیشماری از درمانهای رازوارانه ، از شفای بیماران غیر قابل علاج و رو به مرگ ، در امامزاده ها و مساجد گرفته ، تا درمانگری توسط شخصیت های مذهبی اعم از علمای دین یا مشایخ صوفیه و یا حتی گروهی خاص که در اصطلاح عوام “ نظر کرده ” خوانده می شوند ، می توان سراغ گرفت. شاید مشاهده تعدد این قبیل درمانهای عجیب باعث شده بود که مولانا (ره) با اطمینان ، فریاد بزند : “ من قاعده درد و دوا می شکنم ” !

این موضوع ، هر چند گاهی به انگیزه سود جویی و استحمار مردم انجام گرفته و در واقع به شارلاتان بازی ! تبدیل شده است ، اما موارد متعددی را که مورد تایید “ علم و دین ” می باشد را نیز در بر می گیرد .

چرا که ، همانطور که گفته شد ، علم پزشکی ” این مقولات را بوسیله پدیده نیرومند تلقین ، توجیه می کند (3) و از طرفی در “ دین ” ضمن اعتقاد به قدرت بی انتهای الهی و ممکن بودن هر غیر ممکن بشری ، برای ذات اقدس خداوند ، می توان با اطمینان کامل ، شفای هر دردی ، و لو لا علاج را از او خواست ودر درمان هر بیماری که حتی پزشکان از کنترل آن ، عاجز مانده اند ، از رحمت بیکرانه اش ، بهره جست .

با این دیدگاه ، چنانچه پزشکان به مادری بگویند که : دیگر از دست ما برای فرزندت هیچ کاری ، ساخته نیست ! همه چیز به پایان نرسیده است ، بلکه همان خدائی که پزشکان در درمان بیماران علاج پذیر ، وسیله انتقال رحمت و شفای اویند ، قادر است چنانچه اراده کند وسایل و واسطه های دیگری که چه بسا غیر مادی هم باشند برای درمانگری کودک دردمند بر انگیزد.

اما جایگاه “ نماز ” در بروز این چنین درمانهای “ غرق در رمز و راز ” جایگاه ویژه ای است .

چه بسیار است شرح روایات زندگی آنان که با دخیل شدن به درگاه نورانی ائمه دین (ع) و به خصوص حضرت ثامن الائمه ، السلطان ابو الحسن علی بن موسی الرضا (ع) و پس از اقامه نمازهای طولانی و عجز و لابه بسیار به بارگاه حضرت باریتعالی یا با واسطه قرار دادن حضرت امام زمان (عج ) ، چننان از سلطه مرگبار بیماریهای پیشرفته نجات یافته اند ، که زبان و قلم از توصیف آن قاصر و دانش پزشکی از کشف ماهیت آن ، انگشت به دهان است !

بدین ترتیب آن زمان که همه درهای علم و طبابت ، بر روی انسانهای دردمند و ناتوان ، بسته می شود و علم از نقص نسبی خود ، شرمسار می گردد تنها شکوهمند ترین جلوه “دین ” یعنی نماز است که قادر خواهد بود ، دروازه هایی بزرگ از رحمت الهی را بر بنده علیل و بیمار بگشاید و شفایی شگفت انگیز ، هدیه اش کند . چرا که “ نماز ” تکرار اسم کسی است که اسمش دواست و ذکر دائمی همو ست که ذکرش شفاء .

پینوشتها:

(1) - روانپزشکی لینفورد ـ ریس ، صفحه 388
(2) - روانپزشکی لینفورد ـ ریس ، صفحه 388
(3) - در بررسی که توسط اساتید روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران بر روی 30 مورد اشخاص مبتلا به امراض مهلک که توسط شخصی موسوم به “ پرورنده ” ( که با ادعای برخورداری از انرژی شفابخش در منطقه قلهک تهران طبابت می نمود ) شفا یافته بودند روشن شد که 28 نفر از آنها دارای شخصیت های هیستریونیک ( یعنی به شدت تلقین پذیر ) بوده اند.

 





[ شنبه 29 اسفند 1394  ] [ 9:13 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]