نورانیت چهره یکی از آثار شب زنده داری
نورانیت چهره یکی از آثار شب زنده داری
یک سلسله روایات در این زمینه است که چگونه است که افرادی که چنین توفیقی پیدا می کنند خداوند متعال اثر نورانیت را در چهره آنها ظاهر می کند. این هم خودش یک حقیقتی است. از امام سجاد (ع) سؤال کردند: «ما بال المجتهدین باللیل من احسن الناس وجها؟» «چه می شود شب زنده داران را که از همه مردم نیکو چهره تر هستند؟» مقصود از «نیکو چهره تر» نه خوشگلی است که مثلا چشم و ابرویشان چگونه است، بلکه یعنی یک چهره تو دل برو نورانی جذابی دارند. امام فرمود: «لانهم خلوا الله بالله فکساهم الله من نوره»، «چون اینها با خدای خود توفیق خلوت پیدا کرده اند خدا از نور خودش به آنها پوشانیده است».
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الرکعتان فی جوف اللیل احب الی من الدنیا و ما فیها»؛ «دو رکعت در دل شب، برای من از همه دنیا و مافیها بیشتر ارزش دارد، از همه اینها من بیشتر آن را دوست دارم».
مرحوم حاج آقا رحیم ارباب می گفت که ایشان یک سفری به عتبات مشرف شدند، که من یادم است ما قم بودیم. ایشان خیلی ارادت می ورزیدند به مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی که از مراجع زمان ما بود و بعد از آیت الله حاج سید حسین طباطبائی بروجردی فوت کردند. از مراجع بود و او هم بسیار مرد بزرگواری بود. مرحوم حاج آقا رحیم و چند نفر دیگر در اصفهان بودند که دوره طلبگی مرحوم آقا سیدجمال را دیده بودند اینها ارادت خارق العاده ای به مرحوم آقاسید جمال داشتند، گفت: وقتی من رفتم آنجا یک شب آقا مرا به منزل خودشان دعوت کرده بودند. رفتیم خدمت ایشان، سر سفره به من گفتند: فلانی من استخاره کردم، یک چیزی می خواهم به تو بگویم، گفتم: بفرمایید گفت: نماز شب که می خوانی، چهار رکعتش را به صورت نماز جعفر طیار بخوان. گفت: من بعد فهمیدم خود آقا این طور نماز می خواند. نماز جعفر طیار، می دانید در مفاتیح هم هست برای روز جمعه، سیصد ''سبحان الله'' و ''الحمدلله'' و ''لااله الاالله'' و ''الله اکبر'' است که بزرگان آن را اکسیر اعظم دانسته اند در تأثیری که روی نفس انسان دارد. غرض این است که خود این مرد بسیار مرد جلیل القدری بود، از آن کسانی بود که آدم وقتی به چهره اش نگاه می کرد، مصداق همین حدیث بود که چرا این اشخاص این قدر خوش چهره هستند؟ جواب این است: برای اینکه با خدای خود خلوت کرده اند و خداوند از نور خود به آنها پوشانیده است.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 10- صفحه 38-37 و 34
ادامه مطلب
اهمیت فوق العاده نماز
اهمیت فوق العاده نماز
در روایات متعددی که ذیل آیات فوق از پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) نقل شده تعبیراتی دیده می شود که از اهمیت فوق العاده نماز در مکتب اسلام پرده بر می دارد. ابوعثمان می گوید: «من با سلمان فارسی زیر درختی نشسته بودم، او شاخه خشکی را گرفت و تکان داد تا تمام برگهایش فرو رفت، سپس رو به من کرد و گفت سؤال نکردی "چرا این کار را کردم؟" گفتم: "بگو ببینم منظورت چه بود؟" گفت: "این همان کاری بود که پیامبر (ص) انجام داد هنگامی که خدمتش زیر درختی نشسته بودم، سپس پیامبر این سؤال را از من کرد و گفت سلمان نمی پرسی چرا چنین کردم؟ من عرض کردم بفرمائید چرا؟" فرمود: "ان المسلم اذا توضأ فاحسن الوضوء ثم صلی الصلوات الخمس تحاتت خطایاه کما تحات هذا الورق ثم قرء هذه الایة و اقم الصلاة؛ هنگامی که مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد، سپس نمازهای پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو می ریزد، همانگونه که برگهای این شاخه فرو ریخت، سپس همین آیه (اقم الصلاة...) را تلاوت فرمود."»
در حدیث دیگری از یکی از یاران پیامبر (ص) به نام "ابی امامه" می خوانیم که می گوید «روزی در مسجد خدمت پیامبر (ص) نشسته بودیم که مردی آمد و عرض کرد: "یا رسول الله من گناهی کرده ام که حد بر آن لازم می شود، آن حد را بر من اجرا فرما،" فرمود: "آیا نماز با ما خواندی؟" عرض کرد: "آری، ای رسول خدا،" فرمود: "خداوند گناه تو (یا حد تو) را بخشید."» و نیز از علی (ع) نقل شده که می فرماید: «با رسول خدا در مسجد در انتظار نماز بودیم که مردی برخاست و عرض کرد: "ای رسول خدا من گناهی کرده ام." پیامبر (ص) روی از او برگرداند، هنگامی که نماز تمام شد همان مرد برخاست و سخن اول را تکرار کرد، پیامبر (ص) فرمود: "آیا با ما این نماز را انجام ندادی؟ و برای آن به خوبی وضو نگرفتی؟" عرض کرد: "آری،" فرمود "این کفاره گناه تو است!"»
نیز از علی (ع) از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: «انما منزلة الصلوات الخمس لامتی کنهر جار علی باب احدکم فما یظن احدکم لو کان فی جسده درن ثم اغتسل فی ذلک النهر خمس مرات کان یبقی فی جسده درن فکذلک و الله الصلوات الخمس لامتی؛ نمازهای پنجگانه برای امت من همچون یک نهر آب جاری است که بر در خانه یکی از شما باشد، آیا گمان می کنید اگر کثافتی در تن او باشد و سپس پنج بار در روز در آن نهر غسل کند آیا چیزی از آن بر جسد او خواهد ماند (مسلما نه) همچنین است به خدا سوگند نمازهای پنجگانه برای امت من.»
به هر حال جای تردید نیست که هر گاه نماز با شرائطش انجام شود، انسان را در عالمی از معنویت و روحانیت فرو می برد که پیوندهای ایمانی او را با خدا چنان محکم می سازد که آلودگیها و آثار گناه را از دل و جان او شستشو می دهد. نماز انسان را در برابر گناه بیمه می کند، و نیز نماز زنگار گناه را از آئینه دل می زداید. نماز جوانه های ملکات عالی انسانی را در اعماق جان بشر می رویاند، نماز اراده را قوی و قلب را پاک و روح را تطهیر می کند، و به این ترتیب نماز در صورتی که به صورت جسم بی روح نباشد مکتب عالی تربیت است.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 9 صفحه 265- 274
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 5 صفحه 116
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 8 صفحه 526
ادامه مطلب
حقیقت نماز
حقیقت نماز
مثل نماز مثل انسان کاملى است، همین طور که انسان مرکب از روح و جسم است نماز نیز داراى روح و جسم می باشد و همین طور که روح انسان داراى مراتب متفاوت است روح نماز نیز چنین می باشد، و هم چنان که جسم و بدن داراى اجزاء رئیسه و غیر رئیسه می باشد و اجزاء رئیسه بدن هم بر دو قسم است، اجزایى که فقدانش موجب فقدان بدن می شود و اجزایى که فقدانش موجب فقدان بدن نمی گردد، در نماز نیز همچنین است اما روح نماز عبارت از امور قلبى معنوى است که رأس آنها قصد قربت و خلوص نیت و حضور قلب می باشد و از اینها متفرع می شود امور دیگرى مانند فراغ قلب از غیر خدا و خشوع و خضوع و تعظیم نسبت به معبود و هیبت از جلال او و رجاء و امید به رحمت و لطف او و خوف از سخط و غضب او، و حیاء و ادب و تفهم معانى قرآن و اذکار و ادعیه و توجه به لطائف آنها و خالى بودن دل از موانع قبول مانند کبر و عجب و حسد و عقوق والدین و قطع رحم و نشوز و سایر اخلاق رذیله و معاصى و اعمال ناپسندیده، که اگر بخواهیم بحث کنیم خود کتاب مفصلى می شود و در اینجا به پاره از آیات و اخبار وارده از ائمه اطهار (ع) اشاره می نمائیم.
در قرآن کریم در وصف مؤمنین می فرماید «الذین هم فی صلاتهم خاشعون؛ مؤمنان کسانى هستند که در نمازشان خاشع می باشند.» (مؤمنون/ 2) و نیز می فرماید: «و أقم الصلاة لذکری؛ نماز را به پاى دار براى اینکه به یاد من باشى.» (طه/ 14) که در این آیه غایت و نتیجه نماز را توجه به معبود و متذکر بودن او در هر حال شمرده است و نیز می فرماید: «فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون؛ واى بر نمازگزارانى که از نمازشان غافل می باشند.» (ماعون/ 4- 5) در این آیه مذمت فرمود از نماز گذارانى که از نمازشان غافلند یعنى توجه به غایت و نتیجه و روح نماز ندارند و نیز می فرماید: «تقربوا الصلاة و أنتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون؛ به نماز نزدیک نشوید و حال آنکه مست باشید تا اینکه بدانید چه مى گویید.» (نساء/ 46) که به قرینه ی جمله ی «حتى تعلموا ما تقولون» می توان سکر و مستى را عام گرفت که شامل همه مستی ها (مستى دنیا، مال، هواها و شهوات نفسانى و غیره) شود و در مذمت منافقین می فرماید: «و إذا قاموا إلى الصلاة قاموا کسالى؛ هر گاه براى نماز به پا می شوند، به کسالت و بی حالى به پا می شوند.» (نساء/ 41) و نیز می فرماید «و لا یأتون الصلاة إلا و هم کسالى؛ نماز را به جا نمی آورند مگر در حالى که ایشان کسل و بى حالند.» (توبه/ 54) و غیر اینها از آیات دیگر و از پیغمبر خدا (ص) روایت شده که فرمود: «لا ینظر الله الى صلوة لا یحضر الرجل قلبه مع بدنه؛ خداوند توجه نمی کند به نمازى که که انسان قلبش را با بدنش حاضر ننماید.» و در حدیث دیگر می فرماید: «لیس من عبد یقبل بقلبه على الله فى صلوته و دعائه الا اقبل الله علیه بقلوب المؤمنین و ایده مع مودتهم ایاه بالجنة؛ هیچ بنده اى نیست که به قلبش در نماز و دعاء به خدا روى آورد جز اینکه خداوند دلهاى مؤمنین را به او متوجه نماید و با دوستى ایشان وى را در بهشت تایید کند.»
از حضرت باقر (ع) روایت شده که فرمود: «ان العبد لیرفع له من صلوته نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها فما یرفع له الا ما اقبل علیها؛ همانا نماز بنده بالا می رود و به درجه قبول می رسد نیمى از آن و سه یک آن و چهار یک آن و پنج یک آن، و بالجمله بالا نمی رود و به درجه قبول نمی رسد مگر آنچه از نماز که اقبال و توجه بر آن داشته.» و غیر اینها از اخبار دیگر، و در این مورد مراجعه و ملاحظه حال رسول خدا (ص) و ائمه اطهار در هنگام نماز براى درک اهمیت این مطلب کافى است. درباره ی رسول خدا (ص) روایت شده: «اذا قام الى الصلاة کان له ازیز کازیز المرجل؛هر گاه به نماز مى ایستاد جوششى مانند جوشش دیک براى او بود.» و درباره ی امیرالمؤمنین (ع) روایت شده: «اذا اخذ فى الوضوء یتغیر وجهه من خیفة الله و اذا حضر وقت الصلاة یتزلزل و یتلون و یقول جاء وقت امانة عرضها الله على السموات الایة؛ هر گاه به وضوء شروع می نمود رنگ رویش از ترس خدا دگرگون می شد و هر گاه وقت نماز می رسید می لرزید و رنگ به رنگ می شد و می فرمود وقت امانتى که خداوند بر آسمانها عرض کرد فرا رسید.» و نیز در حدیث رسیده که تیر به پاى حضرت امیرالمؤمنین (ع) رسید صدیقه طاهره (ع) فرمود «در حال نماز آن را بیرون بیاورید.»
در حق فاطمه زهرا (س) رسیده: «تنهج فى الصلاة من خیفة الله؛ از خوف خدا در نماز به تندى نفس می زد.» و درباره ی حضرت مجتبى (ع) وارد شده: «اذا فرغ من وضوئه یتغیر لونه و یقول حق على من اراد ان یدخل على ذى العرش ان یتغیر لونه؛ هر گاه از وضو فارغ می شد رنگش تغییر می کرد و می فرمود سزاوار است بر کسى که می خواهد بر خداوند عرش وارد شود اینکه رنگش دگرگون شود.» و درباره ی حضرت سجاد وارد شده «اصفر لونه و یقول أ تدرون بین یدى من ارید ان اقوم؛ رنگش زرد می شد و می گفت آیا می دانید در مقابل چه کسى می خواهم بایستم!؟» و نیز روایت شده که «و قد سقط ردائه فلم یسوه؛ ردا از دوشش افتاد و آن را راست نکرد.» و می فرمود: «ان العبد لا تقبل منه صلوة الا ما اقبل؛ به درستى که نماز بنده قبول نمی شود مگر آنچه اقبال و توجه بر آن داشته باشد.» ابوحمزه ثمالى عرض کرد: «پس ما هلاک شدیم!» فرمود: «کلا ان الله یتم ذلک بالنوافل؛ نه چنین است، به درستى که خداوند تمام می کند آن را به واسطه نوافل.»
نیز روایت شده: «اذا قام الى الصلاة تغیر لونه و اذا سجد لم یرفع راسه حتى یرفض عرقا و فی القیام کانه ساق شجرة لا یتحرک الا بالریح؛ هر گاه به نماز مى ایستاد رنگش تغییر می کرد و هر گاه به سجده می رفت سربلند نمی کرد تا عرق در بدنش ظاهر می شد و در حال قیام مانند ساق درختى بود که حرکت نمی کرد مگر به واسطه باد.» و در حق حضرت صادق (ع) روایت شده: «یخر مغشیا و یقول اردد الایة حتى سمعت من المتکلم بها؛ در کلمه ایاک نعبد و ایاک نستعین حالت غشوه به حضرتش رو می داد و می فرمود آن قدر مکرر می کنم تا اینکه از گوینده آن بشنوم.» و از بعض اکابر نقل شده که می گفت در حال نماز کعبه را در مقابل حاجب و صراط را زیر پا و بهشت را طرف راست و جهنم را طرف چپ و ملک الموت را عقب سر قرار می دهم و فکر می کنم این آخرین نماز من است.»
آری این امور تعجب ندارد زیرا مثل اینها بلکه بیشتر از اینها در بسیارى از مردم نسبت به سلاطین ظاهره مشاهده می شود و تحقق این امور در انسان دائر مدار قوه ایمان و ازدیاد معرفت به عظمت حضرت سبحان جلت عظمته است و اینکه او عالم به سرائر و ضمائر، و حاضر و ناظر، و قادر و قاهر و مثیب و معاقب است و قیامت و حضور در پیشگاه عرش عظمت حق همیشه نصب العین انسان بوده و دنیا و زخارف آن در نظرش حقیر و ناچیز باشد و به عین الیقین بلکه به حق الیقین، یقین داشته باشد که هیچ امرى بدون مشیت حق واقع نمی شود و بدانکه غرض اصلى از تشریع نماز قرب به مقام حق و اظهار عبودیت و انقیاد و تسلیم نسبت به امور تکوینى و اوامر تشریعى حق تبارک و تعالى می باشد رسول خدا (ص) با ابوذر غفارى می فرماید: «یا اباذر اعبد ربک کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک؛ اى اباذر! پروردگارت را چنان عبادت کن که گویا او را مى بینى چه گر تو او را نمى بینى او تو را میبیند.»
منـابـع
عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد 1 صفحه 154
عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد 14 صفحه 168
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 27 صفحه 166
سیدمحمود طالقانی- پرتوى از قرآن- جلد 4 صفحه 185
سيد محمدابراهيم بروجردى- تفسیر جامع- جلد 7 صفحه 287
ادامه مطلب
فضیلت و اهمیت نماز جمعه
فضیلت و اهمیت نماز جمعه
خداوند در سوره جمعه می فرماید: «یأیها الذین ءامنوا إذا نودى للصلوة من یوم الجمعة فاسعوا إلى ذکر الله و ذروا البیع ذلکم خیر لکم إن کنتم تعلمون فإذا قضیت الصلوة فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل الله و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون (جمعه/آیه 9-10)؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که براى نماز روز جمعه اذان گفته مى شود به سوى ذکر خدا بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید که این براى شما بهتر است اگر مى دانستید و هنگامى که نماز پایان گرفت شما آزادید در زمین پراکنده شوید و از فضل الهى طلب کنید، و خدا را بسیار یاد نمائید تا رستگار شوید».
نودى از ماده نداء به معنى بانگ برآوردن است، و در اینجا به معنى اذان است، زیرا در اسلام ندائى براى نماز جز اذان نداریم، چنان که در آیه 58 سوره مائده نیز مى خوانیم: «و اذا نادیتم الى الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا ذلک بانهم قوم لا یعقلون» (مائده/آیه 58)؛ «هنگامى که مردم را به سوى نماز مى خوانید (و اذان مى گوئید)، آن را به مسخره و بازى مى گیرند، این بخاطر آن است که آنها قومى هستند بى عقل». به این ترتیب هنگامى که صداى اذان نماز جمعه بلند مى شود مردم موظفند کسب و کار را رها کرده به سوى نماز که مهمترین یاد خدا است بشتابند .جمله «ذلکم خیر لکم ...»، اشاره به این است که اقامه نماز جمعه و ترک کسب و کار در این موقع منافع مهمى براى مسلمانان در بردارد اگر درست پیرامون آن بیندیشند، و گرنه خداوند از همگان بى نیاز و بر همه مشفق است.
بهترین دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامى قبل از هر چیز آیات همین سوره است، که به همه مسلمانان و اهل ایمان دستور مى دهد به محض شنیدن اذان جمعه به سوى آن بشتابند، و هرگونه کسب و کار برنامه مزاحم را ترک گویند، تا آنجا که اگر در سالى که مردم گرفتار کمبود مواد غذائى هستند کاروانى بیاید و نیازهاى آنها را با خود داشته باشد به سراغ آن نروند، و برنامه نماز جمعه را ادامه دهند. در احادیث اسلامى نیز تاکیدهاى فراوانى در این زمینه وارد شده است از جمله: در خطبه اى که موافق و مخالف آن را از پیامبر گرامى اسلام (ص) نقل کرده اند آمده: «ان الله تعالى فرض علیکم الجمعه فمن ترکها فى حیاتى او بعد موتى استخفافا بها او جحودا لها فلا جمع الله شمله، و لا بارک له فى امره، الا و لا صلوة له، الا و لا زکوة له، الا و لا حج له، الا و لا صوم له، الا و لا بر له حتى یتوب»: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روى استخفاف یا انکار ترک کند خداوند او را پریشان مى کند، و به کار او برکت نمى دهد، بدانید نماز او قبول نمى شود، بدانید زکات او قبول نمى شود، بدانید حج او قبول نمى شود، بدانید اعمال نیک او قبول نخواهد شد تا از این کار توبه کند». در حدیث دیگرى از امام باقر (ع) مى خوانیم: «صلوة الجمعة فریضة، و الاجتماع الیها فریضة مع الامام، فان ترک رجل من غیر علة ثلاث جمع فقد ترک ثلاث فرائض، و لا یدع ثلاث فرائض من غیر علة الا منافق»؛ «نماز جمعه فریضه است و اجتماع براى آن با امام معصوم فریضه است، هر گاه مردى بدون عذر سه جمعه را ترک گوید فریضه را ترک گفته و کسى سه فریضه را بدون علت ترک نمى گوید مگر منافق». و در حدیث دیگرى از رسول خدا (ص) مى خوانیم: «من اتى الجمعة ایمانا و احتسابا استانف العمل»؛ «کسى که از روى ایمان و براى خدا در نماز جمعه شرکت کند گناهان او بخشوده خواهد شد و برنامه عملش را از نو آغاز مى کند».
کسى خدمت رسول خدا (ص) آمد، عرض کرد یا رسول الله! من بارها آماده حج شده ام اما توفیق نصیبم نشده فرمود: «علیک بالجمعة فانها حج المساکین»؛ «بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است» (اشاره به این که بسیارى از برکات کنگره عظیم اسلامى حج در اجتماع نماز جمعه وجود دارد). البته باید توجه داشت که مذمتهاى شدیدى که در مورد ترک نماز جمعه آمده است و تارکان جمعه در ردیف منافقان شمرده شده اند در صورتى است که نماز جمعه واجب عینى باشد یعنى در زمان حضور امام معصوم و مبسوط الید و اما در زمان غیبت بنابر اینکه واجب مخیر باشد (تخییر میان نماز جمعه و نماز ظهر) و از روى استخفاف و انکار انجام نگیرد مشمول این مذمت ها نخواهد شد، هر چند عظمت نماز جمعه و اهمیت فوق العاده آن در این حال نیز محفوظ است.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7 صفحه 89-88
مکارم شیرازی- تفسیر نمونه ج 24 صفحه 1333-132 و صفحه 125
ادامه مطلب