براي ملاقات خدا بايد به مسجد رفت؟
براي ملاقات خدا بايد به مسجد رفت؟
آثار حضور در مسجد
مسجد خانه خدا در زمين،1 مركز وحي،2 منبع فيوضات معنوي و بركات گوناگون براي نمازگزاران و جامعه اسلامي است. بيگمان مكاني كه چنين جايگاهي نزد خداوند دارد، حضور در آن، آثار فراواني را خواهد داشت و بدون ترديد شامل حال مكلفان و حاضران در مسجد اعم از زن و مرد نيز خواهد بود.
آثار حضور در مسجد چنان متنوع است كه به سختي ميتوان پيرامون تمامي آنها سخن گفت؛ چنانكه در يكي از احاديث امام علي عليهالسلام ، براي حضور در مسجد هشت اثر برشمرده شده است:
«مَنِ اخْتَلَفَ اِلَي الْمَسْجِدِ اَصابَ اِحْدَي الثَّمانِ؛ اَخا مُسْتَفادا فِي اللّهِ، اَوْ عِلْما مُسْتَطْرَفا اَوْ آيَةً مُحْكَمَةً اَوْ يَسْمَعُ كَلِمَةً تَدُلُّ عَلي هُديً، اَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً، اَوْ كَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ ردي، اَوْ يَتْرُكَ ذَنْبا خَشْيَةً اَوْ حَياءً ؛3 كسي كه به مسجد رفت و آمد ميكند، يكي از منافع هشتگانه نصيب او ميشود: 1- برادري مفيد و با ارزش در راه خدا، 2- علم و دانش نو، 3- دليل و برهان محكم [براي تثبيت عقايد]، 4- كلماتي كه موجب هدايت شود [ميشنود]، 5- رحمت مورد انتظاري [شامل حال او ميشود]، 6- مواعظي كه او را از فساد و گناه باز دارد، [ميشنود،] 7- يا به خاطر ترس گناهي راترك ميكند. 8- حيا.»
برخي از آثار حضور در مسجد را ميتوان به شرح زير مورد مطالعه قرارداد:
1. آثار عبادي
2. آثار علمي
3. آثار اجتماعي
ابوعلي سينا براي ابو سعيد ابوالخير نوشت: چه لزومي دارد، مردم همه در مسجد اجتماع كنند، با اينكه خداوند از رگ گردن به انسان نزديكتر است. وي در نوشت: اگر چند چراغ در يكجا روشن باشد، يكي از آنها که خاموش شد، چراغهاي ديگر روشن است، ولي اگر همان چراغها هر كدام در يك اطاق باشد، اگر يكي خاموش شد، آن اتاق در تاريكي فرو خواهد رفت.
4. آثار سياسي
مسجد همواره در كنار كاركرد اجتماعي، عبادي و معنوي خود، كانون سياسي در جامعه مذهبي نيز بوده است. اين موضوع چه در زمان پيامبر و چه در زمان خلفاء و امام علي عليهالسلام و ديگران قابل پيگيري است و نمونههاي فراواني درباره آن ميتوان ذكر كرد.
در اين دوران نه تنها آثار سياسي حضور مردان در مسجد بلكه آثار سياسي حضور زنان در مسجد نيز مشهود است. كه حضور حضرت حضور زنان و مردان و تبادل اخبار و اطلاعات اجتماعي، جويا شدن از احوال هم و احوال مسلمين، تنها بخشي از اين ظرفيت بزرگي است كه مساجد دارند.
فاطمه عليهاالسلام در مسجد و دفاع وي از حق ولايت علي عليهالسلام، يكي از آنهاست. همچنين سخنراني حضرت زينب در مسجد كه از مسلمات تاريخي است.4 اين اثر را در انقلاب اسلامي نيز ميتوان به خوبي مشاهده كرد.
تربيت سياسي كه در مسجد ارائه ميشود، به دليل ماهيت مذهبي آن ميتواند نسلي را پديد آورد كه پشتوانه جامعه ديني باشند و در برابر حوادث سياسي هوشياري لازم را داشته باشند. از اين رو حضور زنان در كنار مردان در مسجد ضروري ميباشد، چرا كه اگر زنان از حضور در اين مكان محروم شوند، در واقع اين تربيت بطور ناقص انجام خواهد شد. در حالي كه بانوان به دليل تأثير عميقتر بر فرزندان و نقش تربيتي خود، در صورت برخورداري از تربيت سياسي مسجد، بلوغ سياسي را بطور شگفت انگيزي افزايش خواهند داد.
فضاي مسجد، نوراني و الهي است. چنانچه پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله نيز در حديثي به آن اشاره فرموده است: «ما جَلَسَ قَوْمٌ في مَسْجِدٍ مِنْ مَساجِدِ اللّهِ تَعالي يَتْلُونَ كِتابَ اللّهِ [و] يَتَدارَسُونَهُ بَيْنَهُمْ اِلاّ تَنَزَّلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكينَةُ وَغَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَذَكَرَهُمُ اللّهُ فيمَنْ عِنْدَهُ؛5 قومي [با يكديگر] در مسجدي از مساجد خداوند متعال براي تلاوت و آموختن قرآن ننشينند؛ مگر آن كه آرامش برايشان نازل و رحمت الهي شامل حال آنها شود. و خداوند از آنها در ميان كساني كه نزد او هستند ياد ميكند.»
در حديث ديگري از آن حضرت ميخوانيم كه فرمود: «مَنْ كانَتِ الْمَساجِدُ بَيْتَهُ ضَمِنَ اللّهُ لَهُ بِالرُّوحِ وَالرّاحَةِ وَالْجَوازِ عَلَي الصِّراطِ؛6 هر كس كه مسجدها خانهاش باشد، خداوند آسايش و آرامش و عبور از صراط را براي او ضمانت ميكند.» و اين گونه است كه مؤمن در مسجد، به مانند ماهي در دريا ميماند.
هفت گروه در قيامت مورد توجه خدا قرار ميگيرند... كه از جمله آنها شخصي است كه وقتي از مسجد خارج ميشود تا زمان برگشت، توجهاش به مسجد باشد.
اطمينان و آسايش حاصل از حضور در مسجد، توانايي انجام صحيح وظايف و تكاليف شرعي ديگر را نيز بدست خواهد داد.
در اين زمينه اين نكته را نيز يادآور ميشويم كه به دليل لطافتهاي روحي و تأثير پذيري عاطفي شديد در بانوان، نياز به حضور براي كسب آرامش الهي و قلبي، درباره آنان بيشتر احساس ميشود.
از نظر اخلاقي نيز وضع به همين ترتيب است؛ زيرا زنان به دليل اينكه بيشتر عمر خود را در خانهها صرف خانه داري و تربيت فرزندان ميكنند و بارها در مشكلات مختلف در تنگنا قرار ميگيرند، بيشتر از مردان نيازمند آرامش و يافتن محلي براي كسب راحتي رواني هستند. و البته در فضايي به نام مسجد كه اساس آن بر نورانيت، عبوديت و ارتباط خالق و مخلوق است، امكان فراهم شدن آن بيشتر است. ويژگيهايي كه در جماعت هست، در غير آن نيست.
امام صادق عليهالسلام فرمود: «كانَ اَبي اِذا حَزَنَهُ اَمْرٌ جَمَعَ النِّساءَ وَالصِّبْيانَ ثُمَّ دَعا وَامَنُوا؛ هرگاه پدرم از چيزي غمگين ميشد، زنها و بچهها را فرا ميخواند و دعا ميكرد و آنها آمين ميگفتند.»
در روايات از ثوابها و اجرهاي متعدّد براي حاضران در مساجد، فراوان ياد شده است از جمله:
1. «اِنَّ فِي التَّوْراةِ مَكْتُوبا: اِنَّ بُيُوتي فِي الاَْرْضِ الْمَساجِدُ فَطُوبي لِمَنْ تَطَهَّرَ في بَيْتِهِ ثُمَّ زارَني في بَيْتي وَحَقٌّ عَلَي الْمَزُورِ اَنْ يُكْرِمَ الزّائِرَ؛7 در تورات نوشته شده است كه [خداوند ميفرمايد:] مسجدها خانههاي من در زمين هستند. خوشا به حال كسي كه خود را در خانهاش تميز كند و در خانه من به زيارتم بيايد و حق زائر اين است كه ميزبان او را محترم شمارد.»
2. قال رسول اللّه صلياللهعليهوآله : «اَلْمَساجِدُ سُوقٌ مِنْ اَسْواقِ الاْخِرَةِ قِراهَا الْمَغْفِرَةُ وَتُحْفَتُهَا الْجَنَّةُ؛8 مساجد بازاري از بازارهاي آخرتند. آمرزش [و بخشش [از وسايل پذيرايي آنها است و هديه آنها بهشت است.»
3. قال رسول اللّه صلياللهعليهوآله : «سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللّهُ في ظِلِّهِ يَوْمَ لا ظِلَّ اِلاّ ظِلُّهُ:... رَجُلٌ قَلْبُهُ مُتَعَلَّقٌ بِالْمَسْجِدِ اِذا خَرَجَ مِنْهُ حَتّي يَعُودَ اِلَيْهِ؛9 هفت گروه در قيامت مورد توجه خدا قرار ميگيرند... [كه از جمله آنهاست،] شخصي كه وقتي از مسجد خارج ميشود تا زمان برگشت، توجهاش به مسجد باشد.»
4. قال الصادق عليهالسلام : «لا يَرْجِعُ صاحِبُ الْمَسْجِدِ بِاَقَلّ مِنْ اِحْدي ثَلاثِ خِصالٍ: اِمّا دُعاءٌ يَدْعُو بِهِ يُدْخِلُهُ اللّهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَاِمّا دُعاءٌ يَدْعُوا بِهِ فَيَصْرِفُ اللّهُ عَنْهُ بِهِ بَلاءَ الدُّنْيا...؛ اهل مسجد به كمتر از يكي از سه ويژگي باز نميگردد: يا دعايي ميكند كه خداوند به بركت آن، او را به بهشت ميبرد، يا دعايي ميكند كه به سبب آن بلاي دنيا را از او دور ميكند و يا...»
مسجدها خانه من در زمين هستند. خوشا به حال كسي كه خود را در خانهاش تميز كند و به ديدار من در خانه من بيايد و حق زائر اين است كه ميزبان او را محترم شمارد
اين همه نشان ميدهد، حضور در مسجد، علاوه بر آثار دنيوي، از جنبه اخروي و كمالات معنوي نيز ـ به عنوان عاملي تأثيرگذار ـ مورد توجّه است. نقل است كه شيخ الرئيس ابوعلي سينا براي ابو سعيد ابوالخير نوشت: چه لزومي دارد، مردم همه در مسجد اجتماع كنند، با اينكه خداوند از رگ گردن به انسان نزديكتر است. هرجا كه باشي اگر رابطهات با خدا برقرار باشد، نتيجه خواهي گرفت. وي در پاسخ نوشت: اگر چند چراغ در يكجا روشن باشد، اگر يكي از آنها خاموش شد، چراغهاي ديگر روشن است، ولي اگر همان چراغها هر كدام در يك اطاق باشد، اگر يكي از آنها خاموش شد، آن اتاق در تاريكي فرو خواهد رفت. انسانها نيز اينگونهاند؛ تربيت سياسي كه در مسجد ارائه ميشود، به دليل ماهيت مذهبي آن ميتواند نسلي را پديد آورد كه پشتوانه جامعه ديني باشند و در برابر حوادث سياسي هوشياري لازم را داشته باشند.
بعضي گناهكارند، اگر تنها باشند، شايد موفق به كسب فيوضات الهي نشوند، ولي اگر در جمع باشند، شايد خداوند به بركت افراد ديگر، آنها را هم مشمول بركات خود سازد.10
هرچند در تمام ثمرات حضور در مسجد، زنان و مردان مشتركند و تبعيض بين آنها به چشم نميخورد، اما نكتهاي وجود دارد كه اطلاع از آن، موجب درك مطلوب بودن حضور بانوان است. حقيقت اين است كه بانوان فرصت بيشتري در اختيار دارند بر خلاف مردان كه اغلب عمر آنان را موضوع تأمين معاش اشغال ميكند. همچنين، همبستگي و دلبستگي بين زنان بيشتر از مردان است و آنان قدرت انتقال و سرعت انتقال بيشتري نسبت به مردان دارند و در تبادل اطلاعات ديني، سياسي، اخلاقي و اجتماعي موفقتر هستند. و نيز به دليل لطافت روحي و صافي قلب و عاطفه مادري و همسري توان تأثيرگذاري بيشتري در خانواده دارند. از اين جهت است كه حضور آنان در مسجد، ميتواند كل فضاي خانواده و به دنبال آن جامعه را دگرگون كند. از سوي ديگر، ويژگيهاي اخلاقي و سليقهاي بانوان به گونهاي است كه آنان ميتوانند خدمات بيشتر و بهتري براي مسجد ارائه كنند.
1. مستدرك الوسايل، ج3، ص213 و 359.
2. كنزالعمال، ج7، ص448.
3. وسايل الشيعه، ج3، ص480.
4. براي مطالعه بيشتر ر ك: بلاغات النساء، بانواني مثل سوده همدان و....
5. مستدرك الوسايل، ج3، ص363.
6. همان، ج3، ص554.
7. وسايل الشيعة، ج3، ص482.
8. مستدرك، ج3، ص361؛ بحارالانوار، ج81، ص4؛ امالي طوسي، ص139.
9. وسايل الشيعة، ج3، ص481.
10. داستانها و پندها، ج9، ص58.
منبع: تبیان
ادامه مطلب
راه های ایجاد محبت خداوند در دل و تقویت آن
راه های ایجاد محبت خداوند در دل و تقویت آن
(1) معرفت و شناخت خداوند
اوحی الله الی نجیه موسی : یا موسی أحبنی و حببنی الی خلقی ، و حبب خلقی الی ، قال: هذا أحبک ، فکیف أحببک الی خلقک [و أحبب خلقک الیک] ؟ قال : اذکر لهم آلائی و نعمائی علیهم ، و بلائی عندهم لیحبونی فانهم لا ینکرون اذ لا یعرفون منی الا کل خیر ؛ (2)
خداوند به حضرت موسی علیه السلام وحی فرمود: ای موسی ! مرا دوست بدار و کاری بکن که مردم نیز مرا دوست بدارند و خلق را در نزد من محبوب ساز .
حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: این که خودم تو را دوست بدارم موجود و معلوم است اما چگونه محبت تو را در دل بندگانت ایجاد نموده و تقویت نمایم و هم چنین بندگانت را نزدت محبوب سازم؟ خداوند فرمود: برای آنان نعمت ها و الطافم را به نمایش درآور و [ علت و حکمت های سازنده ی ] گرفتار نمودشان را برایشان بازگو کن تا مرا دوست بدارند ؛ زیرا آنان [ پس از معرفت خواهند فهمید که] از من جز خیر و خوبی سراغ ندارند .
علمای اخلاق می گویند : هر انسانی علاقه اش به اشخاص و اشیاء ، برگشت به یکی از پنج چیز زیر دارد:
1. هر انسانی خودش را دوست دارد و به کمال و جاودانگی علاقه مند است و از نابودی و نقص تنفر دارد و لذا به علم ، قدرت ، مال و ... به خاطر کمال و به فرزند به خاطر جاودانگی خودش ، عقلش می ورزد .
2. هر انسانی احسان کننده ی به خودش را دوست دارد و بدین جهت یکی از درخواست های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از خداوند این بود که : اللهم لا تجعل لفاجر علی یدا فیحبه قلبی ؛ (3) خدایا در زندگیم این مسئله پیش نیاید که انسان گناه کاری به من احسان نماید و این سبب شود که من به او علاقه مند بشوم .
3. هر انسانی احسان کننده را دوست دارد و وقتی در غیابش از خدماتش تعریف می کنند به او علاقه مند می شود اگر چه خود او هم احسان نکرده باشد .
4. هر انسانی جمال و زیبایی را دوست دارد چه زیبایی ظاهر و چه زیبایی باطن ، مانند ، علم ، شجاعت و ... که در هر کس به او علاقه مند می شود.
5. هر کس افرادی که با او تناسب دارند دوست دارد و از قدیم گفته اند:
کبوتر با کبوتر ، باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز
و بدین جهت در یک جمع ، بچه ها فورا جذب هم شده و ... .
حال اگر تمامی این پنج چیز در یک فرد جمع شود قطعا محبت و علاقه به او بیشتر خواهد شد و اگر تمامی اینها به صورت کامل در یک فرد باشد که فوق آن تصور نداشته باشد قطعا باید به او بیشترین علاقه و محبت باشد.
با توجه به مطالب فوق چون تمام این صفات در وجود مقدس حضرت حق به صورت اکمل جمع است باید انسان بیشترین محبت را به خداوند داشته باشد ، زیرا همه ی صفات کمالیه و جمالیه در ذات اقدس او جمع است و اما توضیح مطلب :
1. انسانی که خود ، کمال و جاودانگی اش را دوست دارد اگر به این باور برسد که همه چیزش از خداوند است و حتی نیازش به خداوند از نیاز تصورات ذهنی به تصور کننده ی آنها بیشتر است ، زیرا هم در اصل وجود و هم در بقای لحظه به لحظه با توجه به نیازهای فراوان انسان به عنایات الهی خود را وابسته به خدا می بیند و در نتیجه بالاترین محبت را به خداوند قرار می دهد.
2. اگر انسان ، احسان کننده ی به خود را دوست دارد ، در این عالم چه کسی جز خداوند احسانش به انسان بیش از دیگران است. که خود در قرآن کریم فرموده است : « ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها » ؛ (4) اگر بخواهید نعمت های خداوند را احصاء و شمارش کنید، توان آن را ندارید . [ پس باید بیشترین محبت به او باشد].
3. انسانی که احسان کننده را دوست دارد اگر چه به او احسان نکرده باشد ، چه کسی برتر از خداوند متعال که احسانش همه ی هستی را شامل است ؛ پس باید بالاترین محبت به خداوند باشد .
4. انسانی که جمال و زیبایی ظاهری و باطنی را دوست دارد چه کسی جمیل تر از خداوند متعال می باشد . اگر انسان عالم را دوست دارد او عملش بی نهایت است و اگر انسان شخص قدرتمند را دوست دارد او قدرتش بی نهایت و علی کل شیء قدیر است و ... ، پس باید بیشتر محبت به خداوند متعال باشد .
5. اگر محبت به خاطر تناسب باشد که کبوتر با کبوتر ... باید گفت : چه تناسبی بالاتر بین بنده و خداوند موجود است که علی علیه السلام بخشی از این تناسب ها را در مناجاتش بیان نموده است :
مولای یا مولای أنت المولی و أنا العبد و هل یرحم العبد الا المولی ؟ مولای یا مولای أنت المالک و أنا المملوک و هل یرحم المملوک الا المالک ؟ مولای یا مولای أنت الخالق و أنا المخلوق و هل یرحم المخلوق الا الخالق ...؟ مولای یا مولای أنت القوی و أنا الضعیف و هل یرحم الضعیف الا القوی ؟ مولای یا مولای أنت الغنی و أنا الفقیر و هل یرحم الفقیر الا الغنی ؟ مولای یا مولای أنت المعطی و أنا السائل و هل یرحم السائل الا المعطی ...؟ مولای یا مولای أنت الرازق و أنا المرزوق و هل یرحم المرزوق الا الرازق ...؟ مولای یا مولای أنت الرب و أنا المربوب و هل یرحم المربوب الا الرب... ؟(5)
و چون خداوند بیشترین تناسب را با بنده دارد پس بنده باید بیشترین محبت را به او داشته باشد و از طرفی چون در خداوند متعال همه آن پنج سبب جمع است و کامل ترین آنهاست پس باید بیشترین محبت به خداوند باشد بدین جهت خداوند متعال می فرماید: « و الذین أشد حبا لله »؛(6) و آنها که ایمان [ واقعی ] دارند بیشترین محبت را به خداوند دارند .
(2) استمداد از خداوند متعال
1. « اللهم اجعل حبک أحب الأشیاء الی ... ؛ (7) خداوندا ! محبت خودت را محبوب ترین چیزها در نزد من قرار ده » .
2. حضرت زین العابدین علیه السلام در دعاهایش عرض می کرد: « اللهم انی أسالک أن تملأ قلبی حبا لک ؛(8) خداوندا از تو می خواهم که دل مرا از محبت خودت پر سازی » .
3. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دعاهایش عرض می کرد: « اللهم انی اسألک حبک و حب من یحبک ، و العمل الذی یبلغنی حبک ، اللهم اجعل حبک أحب الی من نفسی و أهلی و من الماء البارد ؛(9) خداوندا! از تو می خواهم محبت خودت و محبت کسی که تو را دوست دارد و توفیق انجام کاری که مرا به محبت تو برساند به من روزی کنی ، خداوندا ! محبت خودت را در دل من محبوب تر قرار بده از دوست داشتن خودم و اهل و عیالم و از آب سرد و خوشگوار [ به هنگام تشنگی زیاد] ».
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار ، ج 84 ، ص 139 .
2. سید حسن شیرازی ، کلمه الله ، ص 454 .
3. محجه البیضاء ، ج 8 ، ص 11 .
4. ابراهیم (14) آیه 34 .
5. مفاتیح الجنان ، اعمال مسجد کوفه .
6. بقره (2) آیه 165.
7. میزان الحکمه ، ج 2 ، ص 214 .
8. همان .
9. همان .
منبع: کتاب دانستنی های لازم از نماز
ادامه مطلب
برخی دلایل اهمیت نماز صبح
برخی دلایل اهمیت نماز صبح
مشهود ملائکه بودن
قرآن کریم دراینباره میفرماید: «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا»(2)؛ همانا قرآن فجر(نماز صبح)، مشهود فرشتگان شب و روز است! قرآن به معنى چیزى است که قرائت مىشود و قرآن فجر روى هم رفته اشاره به نماز فجر است.(1) آیه فوق مىگوید: «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» نماز صبح مورد مشاهده است، اکنون این سؤال پیش مىآید که مشاهده چه کسانى؟
روایاتى که در تفسیر این آیه به ما رسیده(2) مىگوید: نماز صبح مشهود ملائکه شب و روز است، زیرا در آغاز صبح فرشتگان شب که مراقب بندگان خدایند جاى خود را به فرشتگان روز مىدهند و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام مىگیرد هر دو گروه آن را مشاهده کرده و بر آن گواهى مىدهند.
در روایت دیگر امام صادق(ع) در پاسخ اسحاق بن عمار میفرمایند: «فَإِذَا صَلَّى الْعَبْدُ الصُّبْحَ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أُثْبِتَتْ لَهُ مَرَّتَیْنِ أَثْبَتَهَا مَلَائِکَةُ اللَّیْلِ وَ مَلَائِکَةُ النَّهَارِ»(3)؛ وقتی بندهای نماز صبح را هنگام طلوع فجر بخواند دو بار برای او نوشته میشود، هم ملائکه لیل آن را ثبت میکنند و هم ملائکه نهار.
بنابراین اگر انسان توجه کند که نماز صبح چنین عظمت و خصوصیتی دارد، هرگز به خود اجازه نخواهد داد که نماز صبح او قضا شود و اگر انجام نماز صبح از زمان طلوع فجر بگذرد و یک ساعت یا نیم ساعت بعد از طلوع فجر خوانده شود، دیگر این اثر و این خصوصیت را نخواهد داشت. اگر کسی میخواهد نمازش مورد شهادت و نظر ملائکه لیل و نهار باشد، باید آن را اول طلوع فجر که هنگام صعود و عروج ملائکه شب به آسمان و وقت نزول ملائکة نهار بر زمین است بخواند تا این دو گروه از فرشتگان نماز او را ثبت کنند، برادران و خواهران ایمانی حتماً نسبت به نماز صبحشان مقید باشند و در آن سهلانگاری نکنند. بدانند آثار بزرگ و برکات فراوانی در نماز اول وقت صبح وجود دارد.
در زمان حیات آیتالله فاضل لنکرانی، پیرمردی از کشور آذربایجان خدمت ایشان آمده بود، نکتهای را گفت که واقعاً جای تعجب داشت و به حال او باید غبطه خورد. آن پیرمرد گفت در تمام دوران کمونیستی یک بار نماز صبح او قضا نشده است، این چه لذتی دارد، فردی که 70 ـ 80 سال عمر کرده وقتی به گذشته خود نگاه میکند و میخواهد به اعمالش نمره بدهد، به نماز خود مینگرد میبیند، الحمدلله هیچ یک از نمازهایش قضا نشده و اگر همین لحظه از دنیا برود نمازی بر ذمّه او وجود ندارد. اما برخی دیگر از انسانها که سن کمتری هم دارند وقتی به گذشته خود نگاه میکنند میبینند برخی از نمازهایشان قضا شده! حالا به جای اینکه به سرعت مبادرت به قضای آن کرده و تکلیف خود را انجام دهند، آن را به امروز و فردا واگذار میکنند تا پایان عمرشان فرا میرسد و موفق به انجام قضای آن هم نمیشوند، بعد از مرگ هم معلوم نیست، ورثه او این کار را انجام بدهند.
بنابراین نسبت به گذشته خود تأمل کنیم، اگر احتمال میدهیم نمازی از ما فوت شده حتماً آن را قضا کنیم. آیه شریفه «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً» یادمان باشد، شب که میخواهیم بخوابیم از خدای تبارک و تعالی استمداد کنیم، خدایا تو خودت ما را برای نماز صبح بیدار کن، خدایا تو عنایت کن و ما را به محفل نورانی خود و به بزم عاشقان و مناجات کنندگان خودت راه بده، شما امتحان کنید، بزرگان ما بارها فرمودند نمیشود انسان شب از خدا طلب کند، حتی نماز شب را، اما موفق به نماز شب نشود، به جای اینکه به این و آن سفارش کنیم که ما را برای نماز صبح بیدار کنید از خدا و ملائکه الهی بخواهیم، از آنهایی که دائماً بیدارند و توجه دارند.
حال اگر واقعاً دغدغه داشته باشیم، چنانچه یک روز صبح از خواب بلند شویم و ببینیم نیم ساعت از اذان گذشته، بگوئیم عجب! ملائکه لیل رفتند و شاهد نماز امروز نبودند و این چه خسارت بزرگی است! اگر یک مقدار این حال را در خود ایجاد کنیم مطمئن باشید که همیشه هنگام اذان صبح برای نماز و مناجات با خدای تبارک و تعالی بیدار هستیم، معنای این آیه را همه بدانند و به ذهن بسپارند، در حال راه رفتن این را با خود زمزمه کنند(4).
تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت
یکی دیگر از دلایل اهمیت نماز صبح تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت است، امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل میفرمایند که: «مَنْ صَلَّى الْغَدَاةَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ فِی جَمَاعَةٍ فَهُوَ فِی ذِمَّةِ اللَّهِ فَمَنْ ظَلَمَهُ فَإِنَّمَا یَظْلِمُ اللَّهَ وَ مَنْ حَقَّرَهُ فَإِنَّمَا یُحَقِّرُ اللَّه»(5)؛ هر کسی نماز صبح و عشا را با جماعت بجا آورد، در تحت نگهبانی و ذمه خدا قرار میگیرد و هر کس به او ستم کند، گویا خدا را ستم کرده است و هر کسی او را تحقیر کند، همانا خدا را تحقیر کرده است.
رسول خدا(ص) فرمودند: «وَ لَوْ عَلِمُوا الْفَضْلَ الَّذِی فِیهِمَا لَأَتَوْهُمَا وَ لَوْ حَبْواً»(6)؛ اگر بدانند فضیلت خواندن نماز صبح و عشا (با جماعت) را به سوی آن میآیند، هر چند با زانوها و دستها باشد و در حدیثی دیگر میفرمایند: «مَنْ صَلَّى الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ وَ صَلَاةَ الْغَدَاةِ فِی الْمَسْجِدِ فِی جَمَاعَةٍ فَکَأَنَّمَا أَحْیَا اللَّیْلَ کُلَّهُ»(7)؛ هر کس نماز مغرب و عشا و صبح را در مسجد با جماعت بخواند، گویا تمام شب را احیا نگه داشته.
رسول خدا(ص) روزی پس از ادای نماز صبح در مسجد رو به اصحاب کرده و از حال مردمی که نامشان را یک به یک برد، پرسید که آیا اینان به جماعت حاضر شدهاند؟ اصحاب عرض کردند: نه یا رسول الله! حضرت با تعجب پرسید: آیا غایب اند؟ بعد فرمودند: به راستی که هیچ نمازی بر منافقان از این نماز صبح و نماز عشا، دشوارتر نخواهد بود.(8)
اهتمام بزرگان به نماز صبح
یکی دیگر از دلایل اهمیت نماز صبح، اهتمام بزرگان به انجام این فرضیه است؛ هنگامی امام حسن عسکری(ع) در بستر بیماری بود و آخرین لحظات عمر شریفش را سپری میکرد مقداری دارو جوشانده خدمت حضرت آوردند تا میل فرمایند، حضرت فرمودند: وقت نماز صبح است. اول مقداری آب بیاورید تا وضو بگیرم و نماز بخوانم.آب آوردند و امام وضو گرفت و نماز صبح را بجا آورد و لحظاتی بعد روح مقدسش به عالم بقا پرواز کرد.(9)
امام خمینی (ره) در خاطرهای از خودشان میفرمایند: شب بعد از دستگیری در مسیر راه به سمت تهران به سربازان گفتم: نماز صبح نخواندهام و یک جایی نگه دارید که من وضو بگیرم، گفتند ما اجازه نداریم، گفتم شما که مسلح هستید من اسلحهای ندارم، ضمناً چند نفر هستید من تنها هستم، کاری نمیتوانم بکنم، گفتند: ما اجازه نداریم، فهمیدم اصرار فایدهای ندارد. گفتم خوب اقلاً نگه دارید تا من تیمّم کنم، گوش کردند و ماشین را نگه داشتند و اجازه پیاده شدن به من ندادند.
من همین طور که توی ماشین مأمورین نشسته بودم از توی ماشین خم شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم کردم، نمازی که خواندم پشت به قبله بود چرا که از قم به تهران میرفتیم و قبله در جنوب بود نماز با تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت این طور نماز خودم را خواندم، شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود.(10)
مرحوم آیتالله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی در وصیت خود به فرزندش میگوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد، ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بیارزش و نابود خواهد شد، اما نمازی که این قدر اهمیت دارد و چنین آثاری دارد چرا برخی افراد با اینکه دیگر نمازهایشان را مرتب میخوانند نماز صبحشان قضا میشود و نسب به قضاشدن آن نگرانی ندارند؟
*پینوشتها:
1- تفسیر نمونه ذیل آیه.
2- الکافی ط - الإسلامیة، ج8، ص: 341.
3- الکافی ط - الإسلامیة، ج3، ص: 283.
4- اسرار و آداب نماز 219.
5- المحاسن، ج1، ص: 52.
6- من لا یحضره الفقیه، ج1، ص: 377
7- وسائل الشیعة، ج8، ص: 295.
8- المحاسن، ج1، ص: 84.
9- منتهی الامال ،ج2،ص412.
10- امام در سنگر نماز، ص13.
ادامه مطلب
نماز حقيقي، معاشقه با خداوند
نماز حقيقي، معاشقه با خداوند
در مرتبۀ برتر و والاتر، انسان به مقامي ميرسد که علاوه بر صحّت نماز و افزون بر اينکه نماز او به واسطۀ رعايت تقوا و حضور قلب، مقبول واقع ميشود، از اوّل نماز تا آخر نماز با خداوند تعالي مکالمه و معاشقه دارد و حقتعالي به او و نمازي که به جا ميآورد، آفرين ميگويد. اين نماز، دم مرگ به فرياد انسان ميرسد و به او کمک ميکند تا به آساني و در حالي که با نشاط است، از دنيا برود.
وقتي آدمي در حمد و سورۀ نماز، به راستي توجه داشته باشد که خداوند با او حرف ميزند و در ذکر رکوع و سجده و مابقي اذکار نماز، متوجه باشد که در حال حرف زدن با خداوند تعالي است، نماز او مبدّل به مکالمه و سپس معاشقه با حقتعالي ميشود و از اين جهت افضل اعمال است. وقتي انسان در نماز دستهاي خود را بلند ميکند و «الله اکبر» ميگويد، معنايش اين است که همه چيز پشت سر او و خداوند در پيش روي او قرار مي گيرد و خود را در محضر خداوند مييابد. نه اينکه ميداند، بلکه در آن موقع جداً خدا را مييابد. مثل وقتي که تشنه است و آب ميخورد و سيراب ميشود و سيراب شدن را مييابد.
ديدن خداوند و يابيدن حقتعالي در نماز، نزد بزرگان اهل معرفت، امري عادي است. امام حسين «سلاماللهعليه» در دعاي عرفه ميفرمايند: کور باد چشمي که خدا را نبيند. «عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَرَاك»[1]. شبيه اين جملۀ نوراني را ائمۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» و من جمله اميرالمؤمنين«سلام الله عليه» در نهج البلاغه دارند[2] .
اگر از من بپرسند که والاترين لذت براي بزرگان، به خصوص والاترين لذّت اهل بيت«سلاماللهعليهم» چيست؟ ميگويم: نماز. چنانکه پيامبر اکرم«صلياللهعليهوآلهوسلّم» فرمودهاند: «قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاة»[3]
«الرَّكْعَتَانِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا»[4]
بالاترين لذت براي اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» اين است که در دل شب بگويد: «الله اکبر» و نماز شب بخواند و گريۀ شوق کند و در آن حالت، مدهوش شود. اهل بيت«سلاماللهعليهم» گاهي در نماز و يا در غير نماز، مدهوش ميشدند. بيهوش نميشدند، بيهوشي براي ما است، بلکه مدهوش ميشدند. به اين معنا که هيچ کسي و هيچ چيزي در نظر ايشان نبود و هيچ چيزي و هيچ کسي نميديدند و تصور نميکردند، جز خداند تعالي و معلوم است که بالاترين لذت براي يک انسان همين است.
1. اقبال الاعمال، ص 349، دعاي عرفه
2. نهج البلاغه، حکمت 179
3. الخصال، ج 1، ص 165
4. وسائلالشيعة، ج 8، ص 156
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مظاهری
ادامه مطلب