بيماري و نماز

حضرت امام در قم بيمار شد. به دستور پزشك معالج، ايشان بايد به تهران منتقل ميشد. هوا بسيار سرد بود و برف ميباريد. يخبندان عجيبي در جاده وجود داشت. حضرت امام با اينكه چندين ساعت در آمبولانس بود، به محض آنكه به بيمارستان قلب تهران منتقل شد، باز هم نماز شب را به جاي آورد.[1] بعد از عمل جراحي، هر لحظه كه امام مشكل خاصي نداشت، چشمان خود را بر هم مينهاد و ميخوابيد. حتي پزشكان به اين شك افتادند كه نكند اثر داروهاي بيهوشي است، اما زماني كه وقت نماز شب فرا ميرسيد، خودش بيدار ميشد و ميفرمود: وقت نماز است.[2] اين در حالي بود كه براي به خواب رفتن ايشان به وي دارو ميدادند، اما به همان حالت عادي رأس ساعت دو صبح نماز شب را اقامه ميكرد و حتي شور و حال افزونتري داشت. يكي از نزديكان حضرت امام نقل ميكرد، وقتي وارد اتاق بيمارستان شدم، ايشان را در حالت عجيبي يافتم. آن قدر گريسته بود كه تمامي چهره منورش خيس شده بود. هنوز هم اشكهاي مباركشان چون باراني جاري بود و چنان با خداي خود راز و نياز ميكرد كه من تحت تأثير قرار گرفتم، وقتي متوجه من شد با حولهاي كه بر شانه داشت، صورت مبارك را خشك كرد.[3]
[1] روزنامه كيهان، ش 16538.
[2] اظهارات غلامرضا باطني، (از اعضاي تيم پزشكي حضرت امام)، مجله حضور، ص 313، ش 19.
[3] پا به پاي آفتاب، ج 1، ص 256.