راه حضور قلب در نماز، درک حضور خداوند است
راه حضور قلب در نماز، درک حضور خداوند است
یکیاز مهم ترین رفتارهای دینی ما که به نوعی سایه اش در سایر رفتارهای ما هم حس می شود نماز خواندن است. طبیعی است هر کسی که این فریضه را به جا می آورد در لحظاتی به این بیندیشد که این رکوع ها وسجده ها و سر از سجده برداشتن ها با این حالات و طراحی ای که خاص اسلام است چه معنایی می تواند داشته باشد. به عنوان اولین پرسش می خواستم بدانم آیا اندیشیدن درباره این جزئیات رواست یا نه ما ملزم هستیم این آداب را به صورت تعبدی بپذیریم؟
قاعدتاپرسش در این باره اشکالی ندارد. بالاخره کسی که اعمال و عباداتی را انجام می دهد، این اعمال و عبادات باید از سر آگاهی باشد، یعنی شخص بداند آن اعمال را انجام می دهد که به واسطه آن اعمال، اظهار بندگی و خاکساری کند. البته در این جا نکته ای هم وجود دارد. ما گاهی وقت ها فلسفه و علت برخی از احکام، اعمال و عباداتی که انجام می دهیم می دانیم و با استفاده از آیات و روایات و با دلایل عقلی متوجه موضوع می شویم، گاهی اوقات هم این طورنیست. به این معنا که گاهی ما برخی از عبادات و افعال نماز را انجام می دهیم در حالی که شاید فلسفه علت آن را ندانیم. این امور که اصطلاحا تعبدی است شارع در این باره می گوید این طور نماز بخوانید و این افعال را انجام دهید.
اگر بخواهم حرفم را در این باره جمع بندی و خلاصه کنم حاصل این می شود که اصل قضیه این است که انسان به دنبال فلسفه احکام باشد. مانعی ندارد انسان در این باره اندیشه کند اما وقتی جایی فلسفه اش مشخص نشد آیا نباید آن را انجام ندهیم یا علامت سوال بگذاریم؟ معلوم است وقتی ما به آن خدا و پیامبرش اعتماد می کنیم و به آن منبع لایزال حکمت و قدرت توکل می کنیم، معلوم است که حتی وقتی فلسفه یک رفتار بر ما مکشوف نشدمی پذیریم هیچ رفتار و عمل بی دلیل و بی حکمتی از آن خالق و پیامبر مکرم اش سر نمی زند. پس وقتی ما اصل دین و نماز را پذیرفتیم احکام دین را هم می پذیریم چون اساسا وقتی چیزی را می پذیریم به لوازم آن هم معتقدیم. این قاعده درباره نماز هم صدق می کند. اگر کسی درباره آداب نماز و شیوه حرکات آن فکر کند مانعی ندارد اما در نهایت نتیجه کار این است که انسان گاهی به واسطه این اندیشیدن ها راهی به سمت فلسفه و چرایی آن عمل و نوع انجام دادنشپی می برد گاهی هم متوجه نمی شود.
یکی از پرسش ها و دغدغههای نمازگزاران که گاهی مثل آرزویی بزرگ در قلب و ذهن آن ها سنگینی می کندخواندن نمازی با حضور قلب وتوجه عالی است. بسیاری از ما در نمازهایمان فکر آشفته ای داریم و این فکر آشفته اجازه چشیدن لذت نماز و احساس حضور در محضر خدا بودن را از ما سلب می کند. آیا ما می توانیم نمازی با حضور قلب بخوانیم؟ اگر پاسخ این سوال مثبت است چگونه می توان به این افق و چشم اندازرسید؟
قاعدتا آن نمازی که اولیای دین می خوانند ما نمی توانیم به آن کیفیت نماز بخوانیم. معلوم است که نماز آن ها با نماز افراد عادی فرق می کند. نمازی که امیرالمؤمنین می خواندند یا نمازی که امام حسن (ع) و امام حسین می خواندند و توجهی که در نمازهایشان داشتند قاعدتا ما به آن درجه از توجه نمی توانیم برسیم چون آن ها در حقیقت به حقایق و ظرایف عالم، آگاهی و اشراف داشتند اما ما به خاطر ضعف ها، آشفتگی های ذهنی و درگیری های زندگی نمی توانیم به آن خلوص از بندگی دست پیدا کنیم. به این معنا که هر قدر درگیری ها و آشفتگی های ذهنی ما بیشتر می شود آن حضور قلب وتوجه هم رو به کاهش می گذارد اما چون بزرگان و اولیای ما از این آشفتگی ها رها شده بودند بنابراین درک حضور خداوند در نماز برایشان مقدور و ممکن بود.
شما نگاه کنید در تاریخ آمده است در یکی از جنگ ها تیری به پای حضرت علی علیه السلام اصابت می کند و آن قدر زخم عمیق بوده کهاطبا عاجز می شوند از این که بتوانند آن تیر را از پای امیرالمؤمنین بیرونبکشند. در همین احوال کسیکه خلقیات و شخصیت حضرت علی (ع) را تا حدودی می شناخته پیشنهاد می دهد این تیر در حال نماز از پای علی (ع) خارج شود. غیر از این است که امیرالمؤمنین آنچنان در حق استغراق دارند و غرق در وصال و معراج شده اند که اصلا زخم جسم را حس نمی کنند؟
حجت الاسلام و المسلمین فیروزی معاون پژوهشی دانشگاه مفید