اقامه نماز باران‏

اقامه نماز باران‏

63666629388011851354.jpg;

  در ایامى که امام رضا(ع) در خراسان به سر مى‏برد مدتى قحط سالى شده و باران نیامد و خشک سالى پدیدار گشت. عده‏اى از منافقان و حاشیه‏نشینان مجلس مأمون از این حادثه سوء استفاده کرده و شایع نمودند که چونکه مأمون على بن موسى(ع) را ولیعهد خود گردانیده است و این امر را خداوند دوست ندارد به همین جهت باران قطع شده و برکات الهى نازل نمى‏شود.
مأمون در روز جمعه‏اى از امام تقاضا کرد که براى نزول باران و رحمت الهى دعا کند امّا امام رضا(ع) فرمود: روز دوشنبه براى اقامه نماز استسقاء بیرون خواهم آمد زیرا جدم رسول اللّه(ص) را به همراه امیرمؤمنان على(ع) در عالم رؤیا زیارت کردم و پیامبر به من فرمود: پسرم! تا روز دوشنبه صبرکن و سپس در آن روز به صحرا برو و از درگاه خداوند متعال طلب باران نما! خداوند باران رحمت خود را مى‏فرستد و مردم به عظمت و عزت تو در پیشگاه خداوند پى مى‏برند و به بزرگى مقامت واقف مى‏گردند.
روز دوشنبه فرا رسید مردم از خانه‏ها بیرون آمدند، امام رضا(ع) به صحرا رفت و مردم نیز گرد آمدند و چشم به حرکات و سکنات آن حضرت دوختند امام دو رکعت نماز استسقاء را اقامه کرده و آنگاه بالاى منبر رفت و در خطبه بعد از حمد و ثناى الهى فرمود: الهم یا رب انت عظّمت حقّنا اهل البیت فتوسلوا بنا کما امرت و اهلوا فضلک و رحمتک و توقعوا احسانک و نعمتک فاسقهم سقیاً نافعاً عاما غیر رایث و لاضائر ولیکن ابتداء مطرهم بعد انصرافهم من مشهد هم هذا الى منازلهم و مقارهم؛ خدایا! اى پروردگار من! تو حق ما اهل بیت را بزرگ شمرده‏اى این مردم به ما متوسل شده‏اند همچنان که خودت فرموده‏اى و به فضل و رحمت تو امیدوارند و چشم انتظار احسان و لطف تواند اینها را از باران سودمند و فراوان و بى‏ضرر و زیان خود سیراب گردان و این باران را پس از بازگشت آنان به خانه‏هایشان نازل فرما!
یکى از حاضرین در آن اجتماع مى‏گوید: به خدا سوگند همان لحظه حرکت ابرها در هوا شروع شد و رعد و برق پدید آمد، مردم به جنب و جوش افتادند که تا باران نیامده به خانه‏هاى خود برگردند.
حضرت على بن موسى الرضا(ع) به آنان فرمود: آرام باشید! این ابر براى این منطقه نخواهد بارید براى فلان ناحیه مى‏رود، آن ابر رفت و ابر دیگرى به همراه رعد و برق آمد، مردم دوباره خواستند حرکت کنند، امام فرمود: این ابر نیز به فلان قسمت خواهد رفت، در حدود ده ابر به همین ترتیب آمد و از فضاى منطقه عبور کرد و هر بار امام (ع) فرمود: این ابر براى شما نیست. یازدهمین ابر از راه رسید. امام رضا(ع) فرمود: این ابر را خداوند متعال براى شما فرستاده است، در برابر فضل و کرم خداوند، شکر کرده و به سوى منازل خویش بازگردید تا شما به خانه نرسیده‏اید باران نخواهد بارید. آنگاه امام رضا(ع) از فراز منبر پائین آمده و مردم نیز به خانه هایشان رفتند، در همین هنگام بود که باران شدیدى نازل شده و تمام حوض‏ها، گودالها و نهرها را پر کرد و مردم با خوشحالى تمام مى‏گفتند: کرامتها و الطاف الهى بر فرزند رسول گرامى اسلام(ص) مبارک باد.
بعد از نزول باران و سیراب شدن زمین از برکات الهى و خوشحالى مردم، حضرت رضا(ع) به میان جمعیت آمده و آنان را موعظه کرده و به شکرگزارى از نعمتهاى الهى به درگاه پروردگار منان دعوت نمود.(1)
اینجاست که از ته دل و عمق جان خطاب به اهل بیت (ع) عرضه مى‏داریم: ارادة الرّب فى مقادیر اموره تهبط الیکم و تصدر من بیوتکم؛(1) اراده و مشیت پروردگار عالم در تدبیر امور جهان به سوى شما مى‏آید و از خانه ‏هاى شما به دیگر جاها مى‏رسد.

1. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 165.
2. الکافى، ج 4، ص 577.





[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 6:59 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]