نماز کامل ترین پاسخ

نماز کامل ترین پاسخ
79879075845950360020.jpg;

  آنگاه که اولین سلول های نطفه تکوین انسان در بطن مادر منعقد می گردد، آهنگ سیر و تحول، زمزمه رجعت و سرود «از خداییم و بازگشتمان به سوی اوست»، 1 در گوش جان طنین افکن شده، منادی ادامه راه و سیر الی الله می شود.
در این طریق، فطرت کنجکاو انسان همواره در پی رمز و راز هستی و شناخت طریق ومعنا و مقصد ومقصود است....

نماز کامل ترین پاسخ
79879075845950360020.jpg;

  آنگاه که اولین سلول های نطفه تکوین انسان در بطن مادر منعقد می گردد، آهنگ سیر و تحول، زمزمه رجعت و سرود «از خداییم و بازگشتمان به سوی اوست»، 1 در گوش جان طنین افکن شده، منادی ادامه راه و سیر الی الله می شود.
در این طریق، فطرت کنجکاو انسان همواره در پی رمز و راز هستی و شناخت طریق ومعنا و مقصد ومقصود است.
هر آنکس که خود را می شناسد، 2 راه را می بیند، بر حرکت و هجرت خود مؤمن می شود، سرمنزل حیات و غایت سفر را می یابد و3 همه اندیشه و کلام و رفتارش تصدیق معنا و هدفمندی خلقت 4 و تسبیح ذات حق می گردد.
در این رهگذر، اندیشه ملاقات با خدا و سخن گفتن با خالق هستی دروجود رهروان طریق هر لحظه تبلور تازه ای می یابد. رهروان طریق و رهسپاران سرمنزل مقصود همه پدیده های هستی را چراغ و راهنمای راه می بینند و با هر گام استواری که در این راه برمی دارند توان بیشتری یافته، در پیمودن مسیر راسخ تر و مستحکم تر می شوند و ادامه راه را روشن تر و فراخ تر می یابند. 5
فطرت جستجو گر انسان، همه انسان های آگاه و اندیشمند را به تامل و تفکر و تدبر در پدیده های هستی و شگفتی های آفرینش وا می دارد. هرقدر انسان های کنجکاو و هوشمند از قدرت خلاقیت، کمال عقلانی و علم و بصیرت بیشتری برخوردار می شوند، در برابر پدیده های هستی، شگفتی های خلقت و عظمت خالق متواضع تر می گردند ودر حالی که شاکله وجودشان به لباس زیبای خشوع آراسته و مزین است در راز ونیاز با خالق هستی بخش و سخن گفتن با پروردگار مهربان لحظه ای آرام ندارند.6 چرا که اهل معرفت، اندیشمندان عاقل، دانش پژوهان متفکر و خردورز، صاحبان اندیشه های خلاق و مولد، کمال شکوفایی وجود خویش را در وارستگی از همه وابستگیهای جهان مادی و اعتلای وجود در گستره هستی و سخن گفتن با خالق منان می یابند. از همین روست که سیر و تحول مطلوب شخصیت آدمی و رسیدن به نهایت خودشکوفایی در بستر اندیشه و تواضع وتسلیم و تسبیح میسور و مقدور می گردد. و نماز تسبیح اکبر و کامل ترین پاسخ به عالی ترین نیاز انسان است، نیاز به شکفتن همه قابلیت های وجود، نیاز به ایستادن در رفیع ترین سکوی گیتی و سردادن رساترین سرود هستی، نیاز به همسو شدن با گردونه کمال، نیاز به همنوایی با راز ورمز آفرینش و نیاز به تقرب و توحید.7 این نیاز، فطری ترین نیاز انسان و هموارگر راه فلاح و کمال وجود است. منبع این نیاز موهبتی عرشی است 8 و نماز فطری ترین پاسخ این نیاز.
آنگاه که سرچشمه تبلور یک نیاز، شاکله وجود است و کامل ترین پاسخ آن نیز درفطرت و شخصیت کمال طلب انسان جلوه گر می باشد، دیگر چه نیازی به بحث و سخن وجود دارد. کشف آن، تامل و تفکر و سیر به درون در خلوت خویشتن، فارغ از هرگونه پیرایه ها و رنگ پذیری ها و آزاد از زنجیر های وابستگی به جهان مادی را می طلبد. آرامش و شکوفایی و کمال وجود انسان در سایه چنان نیاز و چنین پاسخی مقدور و میسور می گردد. به همین علت است که تجربه و احساس این آرامش گرانقدر عرشی جز با صیقل وجود، اتصاف به صفات خداوندی، اتکا به رحمت لایزال الهی و هم آوایی با تسبیح گویان هستی حاصل نمی شود.
در یک نگاه روانشناسانه و نگرش یک پارچه و جامع به تبلور فطرت خداجویی، تجلی عالی ترین نیاز انسان، تکوین کامل ترین پاسخ بدین نیاز، استقرار در ساحل آرامش، احساس رضامندی درونی و کسب رضایت خداوندی,9 در فرآیند پدیدآیی و تحول حالات روان شناختی زیر قابل تجربه و تبیین است.
همانگونه که پیش تر اشاره شد، خداجویی انسان امری است کاملا فطری و طبیعی. همه انسان ها دوست دارند پی به راز ورمز هستی ببرند، خالق جهان را بشناسند، ناظم این نظم را بیابند، فلسفه آفرینش را دریابند و مقصد و مقصود را بدانند. همه انسان ها دوست دارند حیاتی جاودانه داشته، خالق آثار برتر و ماندگار باشند.
بستر اندیشه خداجویی، خلاقیت و آفرینندگی ذهنی همانا پدیده «کنجکاوی» است. به سخن دیگر «کنجکاوی» که موهبتی الهی است، خمیرمایه خداجویی وبسترخلاقیت ونوآوری است. «کنجکاوی» پدیده ای شناختی و احساسی است. رفتارهای کنجکاوانه بچه ها متضمن نیازهای شناختی (دانستن ها ) و نیازهای عاطفی و روانی (تعلق ها ) است. کنش ها ی کنجکاوانه در بچه ها عموما در حدود سه سالگی قابل مشاهده می باشد. یعنی زمانی که اکثر بچه ها قادر می شوند در صحبت کردن، جملات مرکب به کار برده، نسبتا روان صحبت نمایند. در این هنگام است که کودکان همواره از بزرگترهای محبوب خود سئوال می کنند و با سئوال های کنجکاوانه خود دوست دارند که وجود و دنیای اطراف خود را بشناسند، سر از راز ورمز هستی درآورند و پشت پرده ها را بشناسند. بدیهی است که ارائه پاسخ های مناسب و درخور به کودکان در این سنین می تواند قدرت ذهنی و قابلیت آفرینندگی و کشف و درک حقیقت را در آنها تقویت کند.10 اگر حس کنجکاوی کودکان در سنین پیش دبستانی و دبستانی توسط اولیای متعهد و مربیان فهیم به شایستگی ارضا گردد، مهمترین تدبیر در تامین و تضمین سلامت بهداشت روان و تقویت توانمندی ذهنی و قدرت خلاقیت و نوآوری اندیشیده شده و اساسی ترین گام در نیل به هدف های والای تعلیم و تربیت مطلوب برداشته شده است. بدون تردید اگر «حس کنجکاوی» و تمایل فطری کودکان و نوجوانان به یادگیری در مقاطع راهنمایی و دبیرستان نیز همواره مورد توجه واقع شود و با طرح سئوالات و مسائل قابل توجه و تشریح پدیده های جالب و جذاب در محیط اطراف تقویت گردد، هموارترین بستر برای دانش افزایی و آفرینندگی های ذهنی فراهم می شود.
«کنجکاوی» خود آغاز یک نیاز برتر برای دانستن و کشف حقیقت و آفرینندگی است. بالطبع این نیاز برتر با برترین و کامل ترین پاسخ که آن هم فقط از شاکله رشد یافته وجود مخلص و مصفا تبلور می یابد، می تواند به شایستگی ارضا گردد.
چرخه زیبای پدیدآیی نیاز برتر، نیاز به دانستن و تامل و تفکر در پدیده های هستی و تبلور پاسخ کامل این نیاز را می توان با طرح چند مثال ساده و در محدوده بضاعت اندک این سطور تشریح کرد. هنگامی که انسان کنجکاوانه پدیده های گوناگون هستی را مورد مطالعه قرار می دهد وبه فلسفه آفرینش و نظم و آهنگ هستی و شگفتی های خلقت می اندیشد، لاجرم دچار تحیر و حیرت زدگی فراوان می شود: عجب خلقتی! عجب نظمی! عجب پدیده ای! در حقیقت هر توجه با معرفت، اندیشمندانه و متفکرانه انسان به ذرات و پدیده های هستی، تحیر و حیرت زدگی انسان را در پی خواهد داشت. به همین علت است که خداوند منان در قرآن کریم پیوسته انسان ها را دعوت می نماید که متفکرانه و اندیشمندانه به پدیده های هستی نگریسته، درباره آنها اندیشه و تفکر نمایند.11 در حقیقت یکی از شیوه های مؤثر تربیتی نیز همین روش است که نمونه بارز آن را در سوره لقمان- می بینیم. حضرت لقمان (ع) توجه متفکرانه فرزند خود را به پدیده های هستی و خلقت و عظمت و قدرت لایزال خالق جلب می نماید: یا بنی انها ان تک مثقال حبه فی خردل فی صخره او فی السموات او فی الارض یات بها الله ان الله لطیف خبیر.12 خالق منان در سوره قیامت در ارتباط با معاد می فرماید: لا اقسم به یوم القیامه. ولا اقسم باالنفس اللوامه. ایحسب الانسان ان لن یجمع عظامه. بلا قادرین علی ان نسوی بنانه. بک یرید الانسان لیفجر امامه. (آیات 1ـ5)
«قسم به روز قیامت، قسم به نفس ملامت گر، آیا انسان می پندارد که پس از مرگش نمی توانیم استخوان های پوسیده اش را جمع کنیم، آری نه تنها همه ذرات استخوان هایش را جمع می کنیم، بلکه سرانگشتان هرکس را نیز همانند شکل اولش باز می آفرینیم»
توجه به ماهیت نقش انگشتان دست و خطوط مختلف آن که در هر فردی به صورت ویژه و خاص آراسته شده است، سابقه چندان طولانی ندارد. در اواخر قرن نوزدهم یکی از دانشمندان علوم زیستی انگلستان در پی مطالعه و دقت فراوان به این حقیقت دست یافت که سرانگشتان دست هرکس با همه انسان های دیگرمتفاوت است و در گستره گیتی دو نفر یافت نمی شوند که اثرات انگشتان دستشان شبیه به هم باشد. این تفاوت حتی در بین دوقلو های یکسان نیز کاملا مشهود است ؛ چرا که خداوند منان، هر انسان را به طور خاص و ویژه و استثنایی می آفریند. به سخن دیگر سلول های پیکره انسان های جهان متفاوت است.13 از همان زمان مسئله انگشت نگاری و تشخیص هویت بر اساس آثار انگشتان مطرح شده و به عنوان یک کشف مهم و کاربردی در مجامع و مراکز علمی و تحقیقاتی علوم زیستی و روان شناختی 14 جهان و محافل پلیسی و امنیتی مورد استفاده قرار گرفت. در ادامه مطالعات و پژوهش های مربوط به متفاوت بودن تمامی سلول ها و ژن های انسان ها با همدیگر، معلوم گردید که یک تار موی انسان نیز خلقتی ممتاز و استثنائی و بی همتاست و با همه تار موهای انسان ها در گستره جهان متفاوت است. از همین رو در حال حاضر بزرگ ترین پروژه تحقیقاتی جهان مربوط به مطالعات ژنتیکی و به تصویر درآوردن جغرافیای ژنوم انسان است.15 آری خالق منان، تصویرگر هستی، هر پدیده ای را منحصر به فرد می آفریند و همه ذرات وجود، سلول ها، کروموزم ها و ژن های هر نطفه ای را که در رحم مادر تشکیل می شود به گونه ای خاص و منحصر به فرد خلق می کند. قرآن کریم، این کتاب حیات بخش انسان که همواره بر فراز عصرها و نسل ها جاودانه است، در چهارده قرن پیش به زیبایی بدین نکته اشاره کرده و توجه همه اندیشمندان و متفکران را به آن جلب نموده است.
وقتی که انسان «کنجکاو» و جست و جوگر با توجه و علاقه مندی خاص ودر نهایت کنجکاوی به شگفتی و عظمت این پدیده خارق العاده و شگفت آور می نگرد، در برابر چنین عظمتی آن چنان متحیر می گردد.1 که بی درنگ در تامل و تفکر فرو می رود و هرچه بیشتر به پدیده های شگفت انگیز هستی می اندیشد خود را کوچک تر و کوچک تر می یابد و لاجرم حالتی از احساس تواضع وجودش را فرا می گیرد. این حالت متواضعانه که ثمره زیبای کنجکاوی و اندیشه و حیرت زدگی در برابر پدیده های هستی است به مثابه یکی از اصلی ترین عوامل رشد و تعالی شخصیت، انسان را به مقام شامخ خضوع و تسلیم در برابر عظمت فراگیر هستی رهنمون می گردد و با احساس تسلیم درمقابل شگفتی ها وعظمت خلقت، زبان به تائید وتحسین وتشکر وتسبیح گشوده می شود: «عجب!» «به به!» عجب خلقتی! عجب پدیده ای! چه عظمتی! چقدر جالب! چه پدیده بی نظیری! و در این وادی برخی به زبان سوم شخص می گویند: ببین طبیعت چه آفریده؟ چقدر زیباست! دستش درد نکند! عجب پدیده ای و برخی دیگر، صاحب خانه را به نیکی شناخته، و عالم را محضر خدا دانسته شکر و تسبیح و حمد و ثنای خود را مستقیما به درگاه لایزال خالق هستی تقدیم می دارند: الحمدلله رب العالمین، خداوندا، سپاس، پروردگارا تو را برای همه نعمت هایت شکر می گویم، و نماز تسبیح اکبر است. آن گاه که وجود انسان کنجکاو و متفکر مملو از تامل و تحیر در برابر شگفتی های هستی می گردد، حالتی از تواضع و خضوع و تسلیم وجودش را فرا می گیرد، با خلوص و صفا زبان تائید و تحسین و تشکر و تسبیح می گشاید و دوست می دارد که سبک بالانه وجودش به پرواز درآید، به ملاقات خالق هستی بشتابد و با او سخن بگوید. دیگر هیچ چیزی نمی تواند وجودش را جز ایستادن به نماز، قیام، رکوع و سجود آرام نماید. از همین روست که پاسخ عالی ترین نیاز انسان، نیاز به شکفتن، نیاز به تقرب و توحید، نیاز به معنا و نیاز به سیر در عالم ملکوت، با اقامه نماز و سخن گفتن با خالق، به کامل ترین وجه ممکن تامین می گردد. به بیان دیگر هر کس بیشتر در برابر پدیده های هستی و در خویشتن خویش غور و تفحص می کند، نیاز بیشتری به شکفتن وجود و نیایش و نماز احساس می کند. این قبیل افراد رشدیافته، کمال شخصیت و مقام ربانی خود را در اندیشه و تفکر و خلوص و عبادت وسجده های خلوت خویش می یابند. آری، نیاز به عبادت، نیاز به سخن گفتن با خدا، پدید آورنده همه شگفتی های خلقت، امری است کاملا فطری و طبیعی و هرکس در هر نقطه از گستره گیتی با هر اندیشه و فرهنگی که با آن مانوس است، لاجرم در برابر پدیده های هستی، به طور مستقیم و غیر مستقیم، خواسته و ناخواسته، سر تسلیم فرود می آورد و از جان و دل حقانیت عظمت خلقت را باور داشته، به هر زبانی که می داند و می تواند خالق هستی را می ستاید و تک تک سلول های وجودش تسبیح حق می گویند. و نماز، کمال تواضع و تسلیم و زبان شکر و تسبیح است

پی نوشتها:
1ـ انالله و انا الیه راجعون. (سوره بقره، آیه 156).
2ـ من عرف نفسه فقد عرفه ربه. هر کس خود را شناخت، خدایش را شناخته است. (غررالحکم حضرت:علی –----- ع بحارالانوار:حضرت محمد ص)
3ـ و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله و کان الله غفورا رحیما. (سوره نساء آیه 100)
4ـ افحسبتم انما خلقناکم عبثا. (سوره مؤمنون آیه 115 )
5ـ الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.( سوره عنکبوت آیه 69 )
6ـ انما یخشی الله من عباده العلماء. (سوره فاطر آیه 28 )
7- فکان قاب قوسین او ادنی (سوره نجم آیه 9)
8- یسبح الله ما فی السموات و ما فی الارض.(سوره جمعه آیه 1)
9- راضیه مرضیه.( سوره فجر آیه 28 )
10ـ مهم آن است که به سؤال کودکان به خوبی و با دقت توجه نموده، تلاش نماییم که پاسخی صحیح و متناسب با شرایط رشد و تحول و قدرت و درک کودک ارائه نماییم و اگر پاسخ سؤالی را به درستی نمی دانیم شایسته است که به صراحت و در عین صداقت به کودک بگوییم که سؤالی که پرسیده است بسیار مهم است و برای پاسخ دادن به آن باید فکر کنیم و با بعضی دیگر مشورت نماییم. یا اینکه بهتر است به اتفاق نزد شخص یا اشخاص دیگری برویم تا پاسخ لازم را دریابیم. وقتی که دست کودک را می گیریم و به اتفاق برای دریافت پاسخ نزد فرد موجه یا به کتابخانه ای می رویم، کودک کشف حقیقت را بهتر می شناسد و وجودش مملو از احساس خود ارزشمندی و اعتماد به نفس می گردد. یادمان باشدکه هرگزسؤال کودک راکوچک نشماریم وپاسخ نادرست به آن ندهیم.
11ـ به عنوان مثال خداوند منان در سوره روم می فرماید: اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات والارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی و ان کثیرا من الناس بلقاء ربهم للکافرون(آیه 8)
اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوه و اثاروالارض و عمروها اکثر مما عمروها و جاءتهم رسلهم بالبینات فما کان الله لیظلمهم ولکن کانوا انفسهم یظلمون. (آیه 9) اولم یروا ان الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر ان فی ذلک لآیات لقوم یؤمنون. (آیه 37 )
12ـ سوره لقمان آیه 16.
13ـ وقد خلقکم اطوارا. (سوره نوح آیه 14)
14ـ بحث تفاوت های فردی به عنوان اصلی ترین موضوع علم روانشناسی بر همین یافته علمی استوار است.

15ـ این پروژه با مشارکت امریکا و اروپا در حال انجام است و بخشی از آخرین یافته های آن در شبکه اینترنت قابل مشاهده و مطالعه است.





[ دوشنبه 29 تیر 1394  ] [ 9:51 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]