طبق روايات آيات سوره توحید، تفسير يكديگرند
طبق روايات آيات سوره توحید، تفسير يكديگرند
طبق روايات آيات اين سوره ، تفسير يكديگرند [7] و گويا اين سوره در معرّفى خداوند مرحله به مرحله پيش مى رود:
مرحله اوّل :
(قُلْ هُوَ) بگو خداى من اوست . او كه از دسترس عقل و فكر بشر بدور واز ديده ها غائب و پنهان است .
در اين مرحله تمام توجه به ذات خداست نه صفات او. خود ذات به تنهايى براى محبوب بودن ومعبود واقع شدن كافى است . حضرت على عليه السلام مى فرمايد: ((وَ كَمالُ الاِْخْلاصِ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْه )) [8] اخلاص كامل آنست كه بدون توجّه به صفات به خدا رو كنى . خدا را بخاطر خودش عبادت كنى نه به جهت نعمتهايى كه به تو ارزانى داشته است .
مرحله دوّم :
(هُوَ اللّه )، او اللّه است . معبودى كه همه كمالات را داراست .
در اين مرحله ، ذات و صفات همراه آمده است . ((اللّه )) ذاتى است كه همه صفات نيكو را دربر دارد و لذا شايسته عبادت و پرستش است . چنانچه قرآن مى فرمايد: (وَ لِلّهِ الاَْسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها) [9] تمام صفات و اسماى نيكو براى اوست ، پس او را بدان نامها بخوانيد.
شناخت خدا از طريق صفات ، مرحله دوّم است كه ((اللّه )) كلمه جامع تمام آن صفات است . توجه به خدا به واسطه صفات ، طريقى است كه در دعاها خصوصاً دعاى جوشن كبير جلوه مى كند كه خداوند را با هزار وصف مى خوانيم .
مرحله سوّم :
(اَحَدٌ) او يكتاست و در يكتايى يگانه .
در اين مرحله ، توحيد مطرح مى شود، توحيد ذات و صفات . هم ذاتش يگانه است ، هم صفاتش يگانه و بى نظير، و هم وجودِ ذات و صفات او يكى است ، نه آنكه صفاتش وجودى زائد بر ذات داشته باشند.
او يكتايى است كه دوّمى و سوّمى ندارد. ميان ((واحِد)) و ((اَحَد)) تفاوت است . اگر گفتيم : احدى نيامد، يعنى هيچ كس نيامد و اگر گفتيم : واحدى نيامد، ممكن است دو نفر يا بيشتر آمده باشند. قرآن مى فرمايد: خداوند ((اَحَد)) است و نمى فرمايد: ((واحد)).
او ((يكتا)) است نه ((يكى )) كه ممكن باشد دوّمى و سوّمى هم داشته باشد.
مرحله چهارم :
(اَللّهُ الصَّمَدُ) خدا بى نياز است .
در اين مرحله ، بى نيازى كه محور ذات و صفات الهى است به عنوان يكى از مهمترين اوصاف الهى مطرح مى شود. آنهم نه به شكل خبر كه بفرمايد: ((اَللّه صَمَدٌ))، بلكه به صورت وصفِ ثابت براى ((اللّه )) و لذا لفظ ((اللّه )) تكرار مى شود: ((اللّه الصَّمَد))
او يكتاست ، امّا بى نياز. غير او بسيارند، امّا سراسر نياز، و نظر همه نيازمندان تنها به سوى آن بى نياز!
مرحله پنجم :
(لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ)
اين مرحله طبق روايات ، تفسيرِ ((اَلصَّمَد)) است . او بى نياز است ، نه به فرزند نياز دارد كه بزايد، نه محتاج پدر و مادر است كه زاده شود و نه همسر و همكار و همانندى بخواهد كه در كارها به او كمك كند.
اگر متولّد شود ازلى نيست و اگر متولّد كند ابدى نيست ، زيرا رو به كاهش و اضمحلال مى رود. و اگر مثل و مانندى داشته باشد بى رقيب نيست . و خداوند از همه اين امور منزّه و مبرّاست . (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا يُشْرِكُونَ) [10]
پی نوشتها
[7] - تفسير نورالثقلين ، ج 5، ص 714.
[8] - نهج البلاغه ، خطبه توحيد.
[9] - سوره اعراف ، آيه 180.
[10] - سوره طور، آيه 43.