نفی تکبر در عبادت
نفی تکبر در عبادت
ش«و له من فی السّموات و الارض و من عنده لایستکبرون عن عبادته ولا یستحسرون ـ یسبِّحون اللَّیل و النَّهار لایفترون »[1]
«وبرای اوست آنچه در آسمانها و زمین است، و آنها که نزد او هستند هیچگاه ازعبادتش استکبار نمیکنند و هرگز خسته نمیشوند. ـ شب و روز تسبیح میگویندو ضعف و سستی به خود راه نمیدهند.»
و از آنجا که ممکن است این توهم به وجود آید که خدا چه نیازی به ایمان و عبادت ما دارد؟ آیات مورد بحث نخستبه پاسخ این میپردازد و میگوید: «تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از آن اویند» (و له من فی السّموات و الارض)
«و فرشتگانی که در محضر قرب پروردگار هستند هیچگاه از پرستش او تکبر ندارند و هرگز خسته نمیشوند.» (و من عنده لایستکبرون عن عبادته ولا یستحسرون»[2]
«دائماً شب و روز تسبیح میگویند و کمترین ضعف و سستی به خود راه نمیدهند.» (یسبِّحون اللَّیل و النَّهار لایفترون).
بااین حال او چه نیازی به طاعت و عبادت شما دارد، این همه فرشتگان بزرگ، شب وروز مشغول تسبیحند، او حتی نیاز به عبادت آنها هم ندارد، پس اگر دستور ایمان و عمل صالح و بندگی و عبودیت به شما داده، سود و فایدهاش متوجه خود شما است.
این نکته نیز جالب توجه است که در نظام بندگان و موالی ظاهری هر قدر بندهای به مولا نزدیکتر باشد، خضوعش در برابر او کمتر است، چرا کهخصوصیت بیشتری دارد و مولا نسبت به او نیاز فزونتر!
اما در نظام عبودیت «خلق» و «خالق» قضیه بر عکس است، هر قدر فرشتگان و اولیای خدا به اونزدیکتر میشوند، مقام عبودیتشان بیشتر میگردد.
[1] . انبیاء/19.
[2] . «یستحسرون» از مادهی «حسر» در اصل به معنی باز گشودن چیز پوشیده و کنار زدن پرده است، سپس به معنی خستگی و ضعف به کار رفته گویی نیروهای انسان در چنین حالتی همگی آشکار و مصرف میگردد وچیزی از آنها در بدن او مکتوم نمیماند.