نماز، اولين سؤال در قيامت

خوب، مسئلهي ديگر سر جوابگو است. كسي كه خلافكار است، اول سر بايد حرف بزند. نماز هم «أَوَّلُ مَا يُسْأَلُ» (وسائل الشيعة/ج4/ص110) اول چيزي كه روز قيامت سوال ميكنند از نماز است. يعني همينطور كه مجرم را كه گرفتند اول كاري كه مجرم ميكند بايد زبانش به حرف دربيايد. همينطور كه كله اولين پاسخگو است، در قيامت هم اول چيزي كه سوال ميكنند از نماز است.
در سقوط با سر حتماً هلاكت است. ممكن است آدم از دست و پا بيفتد نابود نشود. اما اگر كسي از مغز زمين بخورد، نابود ميشود. سقوط نماز هم قطعاً جهنم در آن است.
دست و پاي مصنوعي داريم اما كلهي مصنوعي نداريم. يعني باقي اعضا را ميشود جايگزين كرد، اما سر را نميشود جايگزين كرد. اينها چيزهايي است كه درباره اين «مَوضِعُ الصَّلاة مِنَ الدّين كَمَوضِعُ الرَّاس» اين را من لازم بود كه خدمتتان بگويم. يك تشبيه ديگر هم هست كه من خدمتتان بگويم. ما با پرواز شهر شما آمديم. در هواپيما كه نشستم، مقايسهاي كردم بين نماز و هواپيما. حدود 30 تا نكته گيرم آمد. چون نماز يك پرواز است مثل هواپيما. يك مقايسهاي بين اينها كردم.
هواپيما وقتي ميپرد كه بنزين مخصوص داشته باشد. اين بنزينهاي ماشين و موتور را در هواپيما نميزنند. بنزين هواپيما بنزين مخصوص است. اصلاً قير بريزي كه هيچ بلند نمي شود. پروازي صورت ميگيرد كه بنزين مخصوص داشته باشد. اين مسئله مهم است. نمازي پرواز ميكند كه با لقمهي حلال باشد. خيليها روزه ميگيرند ولي افطار با لقمهي حرام... يعني سر اين سفرهاي كه افطار ميكند، بچهاش هم غذا ميخورد، لقمهاي كه به بچهاش ميدهد، خمس نداده است.
و جالب اين است كه بعضي از اينهايي كه خمس نميدهند كلي هم گريه براي حضرت زهرا ميكنند. كه چرا حق فدك را غصب كردند؟ چرا فدك را ندادند؟ خوب چه فرقي بين ما و آنها ميكند؟ آنها فدك را ندادند، خوب ما هم سهم امام را نميدهيم. او براي مادر را خورد، ما هم براي بچهاش را ميخوريم. ما گريه ميكنيم كه چرا او خورد؟ خوب تو هم كه خوردي؟ با هم شريك هستيد. با هم شريك هستيد.
كسي پهلوي يك نفر آمد، گفت: آقا ميشود پردهي كعبه را بريد؟ گفت: نه! وقف است. حرام است. خوب كه گفت: حرام است. گفت: آقا ببخشيد حالا يا حلال است يا حرام؟ ما يك تيغ دستمان بود يك خردهاش را بريديم. گفت: راست ميگويي؟ ببينم! گفت: يك خردهاش را به من بده! (خنده حضار) گفت: اِ! تا حالا كه ميگفتي حرام است؟ گفت: حالا كه حرام است با هم بخوريم. اول گفت: پردهي كعبه را نميشود بريد. ولي گفت: وقتي گفتم گفت: با هم بخوريم. اول ميگوييم: حق زهرا را نميشود خورد. بعد ميگوييم: سهم امام را با هم بخوريم. چه فرقي ميكند؟ وقتمان تمام شد؟ من سي تا مطلب دارم. دقيقاً تمام شد يا نه شوخي ميكنيد؟ 5 دقيقه من تند تند ميگويم. 5 دقيقه ميخواهم سي تا مطلب بگويم.
منبع: پایگاه مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن