عبادت عُباد بن بشیر

عبادت عُباد بن بشیر

77137132443385801808.jpeg;

  پس از بازگشت از یکی از جنگ ها که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نیز همراه لشکر بودند، به دستور حضرت، سپاه اسلام در میان راه به استراحت پرداختندو چون شب فرارسید محافظت لشکر را به عمّار یاسر و عبادبن بشیر سپردند. این دو نفر شب را میان خود تقسیم کردند. در نصف اول شب که نوبت استراحت عمّار یاسر بود، عبادبن بشیر مشغول نگهبانی شد و در این وقت، فرصت را غنیمت شمرد و به نماز ایستاد.
در اثنای نماز یکی از افراد دشمن به قصد شبیخون به لشکر اسلام آمد و فقط عبادبن بشیر را دید که ایستاده، ولی تشخیص نمی داد که انسان است یا درخت؟ برای این که از طرف او نیز مطمئن شود تیری به سویش انداخت تیر بر پیکر عباد نشست، ولی او اهمیت نداد و نماز را ترک نکرد. تیر دیگری به او زد ولی باز حرکتی نکرد و نماز را ترک نکرد. تیر سوم را زد. عباد نماز را کوتاه کرد و سلام داد.
تعجب کرد و گفت: چرا در تیر اول مرا بیدار نکردی؟ عباد گفت: «در نماز مشغول خواندن سوره کهف بودم و دریغم آمد سوره را ناتمام رها کنم و اگر از این نمی ترسیدم که دشمن بر جان مسلمین و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مسلط شود و صدمه ای بر پیامبر بزند و کوتاهی در نگهبانی نموده باشم. هرگز نماز را کوتاه نمی کردم اگرچه جانم را از دست می دادم».(1)
(1)  صفینة البحار، ج2، ص145.


 





[ چهارشنبه 11 شهریور 1394  ] [ 8:26 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]