نماز جماعت از نظر قرآن

لازم است نمونه هایی از شواهد قرآنی را در این موضوع یادآوری کنیم.
در قرآن می خوانیم: (و أقیموا الصّلاة و آتوا الزّکاة و ارکعوا مع الرّاکعین)؛ (1) «و نماز را به پادارید و زکات را ادا کنید و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید».
آیت الله جوادی آملی در ذیل این آیه شریفه می گوید:
«تعبیر (و ارکعوا مع الرّاکعین) به منزله ی «صلوا مع المصلین» است که برجسته ترین مصداق نماز است؛ یعنی نماز جماعت. بنابراین جمله ی (و أقیموا الصّلاة) به اصل نماز و جمله (و ارکعوا مع الرّاکعین) به مصداق برتر از مصادیق نماز، امر می کند».(2)
و نیز درباره این آیه شریفه می گوید:
«ترغیب به رکوع با راکعان، که تعبیر از نماز به هیئتی خاص (رکوع) از هیئت های آن است، تحضیض (وادار کردن) به اقامه جماعت و شرکت در آن است. به اهل ایمان دستور داده شده که اولاً، هر یک اهل نماز و رکوع باشند و ثانیاً، نماز را با هم بخوانند. معیار این «معیّت» همان وحدت نماز است. این وحدت اعتباری، فقط در جماعت (اعم از جمعه و غیر آن) متبلور است. با تعبیر «با رکوع کنندگان رکوع کنید»، از نماز یهود که فاقد رکوع بود و فردا برگزار می شد، احتراز شده است».(3)
و نیز خداوند در توصیه به حضرت مریم (سلام الله علیها) می فرماید: «یا مریم اقتنی لربّک و اسجدی و ارکعی مع الرّاکعین»؛ «ای مریم! فرمان بردار خدا باش و سجده برای حضرت حق به جای آور و با اهل رکوع و عبادت، به رکوع و بندگی برای پروردگار برخیز».(4)
جمله «و ارکعوا مع الرّاکعین» (با رکوع کنندگان رکوع کن) ممکن است اشاره به «نماز جماعت» بوده باشد و نیز ممکن است اشاره به پیوستن به جمعیت نمازگزاران و خاضعان در برابر خدا باشد؛ یعنی همان طور که دیگر بندگان خالص خدا بر او رکوع به جا می آورند، تو نیز رکوع کن.(5)
علامه مجلسی در «باب فضل الجماعة و عللها» سه آیه قرآن را ذکر می کند و درباره دو آیه که گذشت، می گوید:
«مشهور در مورد آیه اول (بقره/43) و آیه دوم (آل عمران/43)، نماز گزاردن با نماز گزاران به صورت جماعت است؛ ولی چون هیچ یک از علمای شیعه نماز جماعت را در غیر از نماز جمعهه و نماز عید قربان و فطر، با شرایطش واجب نمی دانند، این آیات را (و ارکعوا مع الرّاکعین، و ارکعی مع الرّاکعین) حمل بر استحباب مؤکد کرده اند».(6)
و آیه 102 سوره نساء نیز به وضوح به اهمیت نماز جماعت حتی در حین جنگ و در برابر دشمن ــ گرچه یک رکعت هم برپا شود ــ دلالت دارد.
1.بقره/43.
2.تفسیر تسنیم، ج 4، ص 121.
3.همان، ص 111.
4.آل عمران/43.
5.تفسیر نمونه، ج 2، ص 543.
6.بحارالانوار، ج 88، ص 2 و 3.