آثار عبادت در چهره امام سجاد (ع)

عن الزهی قال:
دخلت مع علی بن الحسین - علیه السلام - علی عبدالملک بن مروان. قال: فاستعظم عبدالملک ما رای من اثر السجود بین عینی علی بن الحسین - علیه السلام - فقال: یا ابا محمد! لقد بین عیلک الاجتهاد، و لقد سبق لک من الله الحسنی، و انت بضعة من رسول الله - صلی الله علیه و آله - قریب النسب، و کید السبب، و انک لذو فضل عظیم علی اهل بیتک و ذوی عصرک، و لقد اوتیک من الفضل و العلم و الدین و الورع ما لم یؤت احد مثلک و لا قبلک الا من مضی من سلفک. و اقبل یثنی علیه و یطریه، قال: فقال علی بن الحسین - علیهما السلام - کلما ذکرته و و صفته: من فضل الله سبحانه و تأئیده و توفیقه؛ فاین شکره علی ما انعم یا امیرالمؤمنین؟ کان رسول الله - صلی الله علیه و آله - یقف فی الصلوة حتی ترم قدماه، و یظمأ فی الصیام حتی یعصب فوه. فقیل له: یا رسول الله! الم یغفر الله لک ما تقدم من ذنبک و ما تأخر؟ فیقول: - صلی الله علیه و آله -: افلا اکون عبداً شکوراً. الحمد لله علی ما اولی و ابلی و له الحمد فی الاخرة و الاولی، و الله، لو تقطعت اعضائی و سالت مقلتای علی صدری ان اقوم لله - جل جلاله - بشکر عشر العشر من نعمة واحدة من جمیع نعمه التی لا یحصیها العادون و لا یبلغ حد نعمة منها علی جمیع حمد الحامدین، لا والله، او یرانی الله لا یشغلنی شی‏ء عن شکره و ذکره فی لیل و لا نهار و لا سر و لا علانیة. و لو لا ان لاهلی علی حقاً و لسائر الناس من خاصهم و عامهم علی حقوقاً لا یسعنی الا القیام بها حسب الوسع و الطاقة حتی اءدیها الیهم، لرمیت بطرفی الی السماء و بقلبی الی الله، ثم لم ارددهما، حتی یقضی الله علی نفسی و هو خیر الحاکمین، و بکی - علیه السلام - و بکی عبدالملک؛
زهری می‏گوید: همراه علی بن الحسین (ع) بر عبدالملک بن مروان وارد شدیم چون عبدالملک اثر سجده را بر پیشانی آن حضرت دید، شگفت زده گفت: ای ابو محمد! آثار کوشش در عبادت بر تو آشکار است در حالی که از پیش خداوند، خیر و نیکویی برایت مقرر و مقدر کرده است تو پاره تن پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - هستی و نسبت تو (به او) نزدیک و پیوندت محکم است تو در میان افراد خانواده و مردم زمانه‏ات فضیلت و برتری عظیمی داری و فضل و دانش و دین و تقوایی که تو داری، کسی جز خاندانت بدان نرسیده است او آن حضرت را بسیار ستود آن‏گاه علی بن الحسین (ع) فرمود: شکر آنچه درباره فضل و تأیید و توفیق خدای سبحان (نسبت به ما) گفتی، چگونه توان به جای آورد ای امیرمؤمنان؟ رسول الله (ص) به نماز می‏ایستاد تا پاهایش متورم می‏شد و در اثر روزه دهانش از تشنگی خشک می‏شد، به آن حضرت گفتند: ای رسول خدا! مگر خدا گناهان گذشته و آینده تو را نیامرزیده است؟ فرمود: آیا نباید خدای را بر آنچه انعام فرموده و ما را بدان آزمود سپاسگزار باشم؟ به خدا قسم اگر اعضای بدنم پاره پاره شود و چشمانم از حدقه بر سینه‏ام فرو غلطند، نمی‏توان شکر یک صدم نعمتی از نعمتهای خدا را - که شمارندگان شمارش آن نتوانند کرد - و حمد همه حامدان، حق، یکی از آنها را ادا نتواند کرد، به جای آوردم، به خدا سوگند! نمی‏توانم، جز آن که خدا مرا چنان بیند که در شب و روز و خلوت و آشکار چیزی مرا از شکر و ذکر او باز نمی‏دارد و اگر نبود که خانواده‏ام بر من حق دارند و دیگران را نیز بر من حقوقی است که ناگزیر باید در حد توان خویش آن حقوق را ادا کنم، همانا چشم به آسمان می‏دوختم و دل خود را به سوی خداوند متوجه می‏ساختم و دیده و دل برنمی گرفتم تا خداوند جانم را بگیرد و اوست بهترین حکم کنندگان آن‏گاه حضرت امام زین العابدین (ع) به گریه افتاد و عبدالملک (نیز) گریست.
(بحارالانوار، ج 46، ص 57)





[ پنج شنبه 30 مهر 1394  ] [ 6:42 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]