بعضى از اسرار و آداب باطنیه نماز

بعضى از اسرار و آداب باطنیه نماز

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/1%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%B9.jpg

بدان كه: نماز، تركیبى است الهى و معجونى است آسمانى كه مركب است از اجزاى‏بسیار، كه بعضى از آنها به منزله روح، و بعضى به مثابه اعضاى رئیسه بدن، و بعضى به‏منزله سایر اعضا است.

و توضیح این مطلب آن است كه: مثلا انسان كه حقیقت آن مركب است از: اجزاى‏معینه.انسان موجود كامل نیست مگر به معنى باطنى، كه روح او است.و اعضاى‏محسوسه كه در اندرون او و بعضى دیگر در ظاهرند.و این اعضا مختلف‏اند:

بعضى از آنها چیزى است كه: به نبودن آنها انسان نیز معدوم است و به زوال آنهازندگى نیز زایل مى‏گردد، مثل دل و جگر و سر و امثال آنها.

و بعضى دیگر از این قبیل است كه: آدمى به نبودن آنها نمى‏میرد و لیكن ظاهرناقص مى‏گردد.و تمامیت انسانیت از او زایل مى‏شود، مثل دست و پا و چشم و زبان ونحو اینها.

و بعضى دیگر از چیزى است كه: به برطرف شدن آنها حسن برطرف مى‏شود وآدمى قبیح منظر مى‏گردد، چون ابرو و مژه و ریش و گوش.

و بعضى دیگر از آنهاست كه تمامیت‏حسن، به نبودن آنها برطرف مى‏گردد، مثل‏گشادى چشم و سیاهى مو و سرخى رو و نحو اینها.

پس همچنان نماز، حقیقتى است مركبه كه شریعت مقدسه آن را از امور مختلفه‏مصور كرده و ما را به فعل آن مامور نموده.و روح آن، نیت قرب و اخلاص و حضورقلب، و اركان آن، كه تكبیرة الاحرام و ركوع و سجود و قیام باشد به منزله اعضاى رئیسه‏است كه به ترك آنها نماز فوت مى‏شود.و وجود آن بدون آنها صورت نمى‏بندد.

و سایر اعمال واجبه آن، از: فاتحه و سوره و ذكر ركوع و سجود و طمانینه و تشهدو غیر اینها از واجبات، كه نماز به ترك آنها باطل مى‏شود - از روى عمد نه سهو - به‏منزله دست و پا و چشم و زبان و آلات تناسل و امثال اینهاست كه گاهى انسان به تلف‏آنها تلف مى‏شود، و گاه نمى‏شود.

و اعمال مستحبه و آداب مندوبه، از: قنوت و دعاى تكبیرة الافتتاح و تكبیرات‏زایده از قدر واجب از اذكار، به منزله ابرو و چشم و ریش و مژه و سیاهى حدقه وسرخى رخسار و امثال اینهاست، كه فوات بعضى از اینها حسن را بر طرف مى‏كند.وفوات بعضى، كمال حسن را.و شخص نمازگزار به برطرف شدن آنها قبیح منظر و كریه‏صورت مى‏گردد.

و چون این را دانستى پس اى جان برادر! بدان كه: نماز تو تحفه و هدیه‏اى است كه به‏بارگاه مالك الملوك مى‏برى و به آن، به حضرت او تقرب مى‏جویى.مانند كنیزى كه‏كسى به عنوان هدیه براى پادشاهى برد كه به واسطه آن به سلطان تقرب جوید.و این‏تحفه را امروز به عرض پروردگار مى‏رساند و در روز عرض اكبر آن را به تو ردمى‏نمایند.پس دیگر اختیار به دست توست و ببین چه بایدت كرد؟ پس هر كه آن را به نحوى كه خدا مقرر فرموده است‏به جا آورد و اعمال واجبه ومندوبه آن را به عمل آورد، و شرایط ظاهریه و باطنیه آن را مراعات نماید، و اخلاص‏و حضور قلب را از دست ندهد، مانند كسى است كه: بنده جوان صحیح مستوى الخلقه‏زیباروى و عاقل و كامل از براى پادشاهى مى‏برد.و هر كه همین اقتصار بر اعمال‏ظاهرى آن كند و از توجه دل و حضور قلب و قربت و اخلاص غافل گردد، مثل كسى‏است كه: بنده كورى یا كرى یا گنگى یا دست‏بریده‏اى یا پا بریده‏اى یا پیرى یا كریه‏منظرى را پیشكش كند.

پس اى غافل! آگاه شو و با خود تامل كن كه اگر خواهى تحفه به نزد پادشاه برى بلكه به نزد كسى كه بسیار از پادشاه پست‏تر باشد از امرا یا حكام یا عمال، چگونه سعى‏مى‏كنى در خوبى و پاكیزگى و حسن آن، تا به معرض قبول افتد.پس اى مغرور غافل‏بیچاره! تو را چه افتاده كه این قدر غفلت و مسامحه مى‏ورزى در خوبى هدیه‏اى كه‏مى‏فرستى به خدمت‏سلطان سلاطین، كه ابتداى تو از او و بازگشت تو به سوى او است.

و وارد شده است كه: «هر نمازى را كه آدمى ركوع و سجود آن را درست‏به جانیاورد اول خصمى خواهد بود از براى او در روز عرض اكبر، و خواهد گفت: خدا تو راضایع كند چنان كه تو مرا ضایع كردى‏1))»

پس زنهار! از او غافل نگردى و آداب و شرایط آن را به جا آورى.

و بدان كه: آنچه از آداب و شرایط و احكام نماز كه متعلق به ظاهر آن است وظیفه‏علم فقه است.و در آنجا مبین است.

پی نوشتها:

1- احیاء العلوم، ج 1، ص 132

منبع: كتاب معراج السعادة





[ چهارشنبه 23 دی 1394  ] [ 9:55 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]