زن مومنه و نماز اول وقت
زن مومنه و نماز اول وقت
آوردهاند که روزی زن صالحهای به مجلس و اعظی رفت و آن واعظ می گفت هر مومن و هر مومنهای که در اول وقت نماز کند و کارهای دنیانرکده بنماز مشغول شود حقتعالی به نور خود دل او را روشن گرداند و مهمات دنیا و آخرت او را بسازد واو را از شرّ نگاه دارد آن زن چون حدیت را بشنید همیشه در اول وقت نماز میگزارد روزی تنور تافته تا نان بپزد بانک اذان شنید و کودکی داشت بگریستن انم و خمیر ترش گردیده بود چنانکه از کنار ظرف بیرون آمده آن زن با خود گفتمرا سه کار ضروری پیش آمده هیچ به از آن نیست که همه را بگذارم و اول نمازرا بجای آورم که رضای خدا در آنست پس بنماز ایستاد .
شیطانکه آنحال را بدید فریاد برآورد یاران او حاضر شده دور او را گرفته و گفتندای مهربان ترا چه واقع شده آن ملعون گفت مرا دردسر گرفته از کردار این زن که سجده میکند گفتند ای مهمتر چون بنماز ایستاد کودک او را در میان تنور انداز پس آن ملعون کودک او را در تنور انداخت او در میان تنور آواز کشید و آواز بگوش مادر رسید غم در دلش پیچید خواست که نماز را قطع کند باز در دل گفت روی از خدا گردانیدن از وسوسه شیطان است با خاطر جمع نماز را تمام کردهبرخاست و بسر تنور رفت و دید بقدرت حقتعالی کودک در میان آتش بازی می کند پس سجده شکر بجای آورده او را از میان آتش به سلامت بیرون آورد و پستان به دهنش نهاد و بعد به پختن نان مشغول شد
(منبع کلیات جامع التمثیل صفحه 222).