طریق پدران در عبادت نمودن
فاطمه دختر حضرت امیر المؤمنین (ع) روزی جابر بن عبدالله انصاری رحمة الله علیه را طلبید و گفت تو از صحابه کبار حضرت رسولیو ما اهلبیت را حق بر تو بسیار است و از بقیه اهلبیت رسالت همین علی بن الحسین (ع) مانده و او بر خود جور مینماید در عبادت الهی، پیشانی و زانوها وکفهای او از بسیاری عبادت پینه کرده و مجروع گشته و بدن او نحیف شده و کاهیده گردیده از او التماس نما که شاید پارهای از عبادت را تخفیف دهد، چون جابر بخدمت آن جناب رسید دید که در محراب نشسته و عبادت بدن شریفش را کهنه و نحیف گردانیده و حضرت جابر را اکرم فرمود و رد پهلوی خویش بنشستن تکلیف نمود و با صدای بسیار ضعیف احوال او را پرسید پس جابر گفت یا بن رسولالله خداوند عالیمان بهشت را برای شما و دوستان شما خلق کرده و جهنم را برای دشمنان و مخالفان شما آفریده پس چرا اینقدر بر خود تعب میفرمائی حضرتفرمود:
که ای مصاحب حضرت رسول صلی الله علیه و آله، حضرت رسالت پناه با آن کرامتی که نزد خداوند خود داشت که ترک اولای گذشته و آینده او را آمرزید او مبالغه و مشقت در عبادت را ترک نفرمود تا آنکه بر ساق مبارکش نفخظاهر شد و قدمش ورم کرد صحابه گفتند که چرا چنین زحمت میکشی و حال آنکه خدا بر تو تقصیر نمینویسد فرمود که آیا من بنده شاکر خدا نباشم و شکر نعمتهای او را ترک نمایم، جابر گفت یا بن رسول الله بر مسلمانان رحم کن که ببرکت شما خدا بلاها را از مردمان دفع مینمایند و آسمانها را نگاه میدارند و عذابهای خود را مردمان نمیگمارد فرمود: که
ای جابر بر طریق پدران خود خواهم بود تا ایشان را ملاقات نمایم.(1)
1) منتهی الا مال جلد دوم صفحه 586.