مراتب هفت گانه ذکر ونماز

1 ـ ذکر یا صلات بدنى: زبان وبقیه اعضا وجوارح با طهارت وادب وتحت فرمان حق، اجزاء و ارکان نماز را به جاى آورند.
2 ـ ذکر یا صلات نفس: نفس تحت فرمان عقل وعالَم اله، با رغبتى صادق با تفکّر وعلم وعمل، مراتب تخلیه، تجلیه، تحلیه وفنا را طى کند تا «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکّیها»(1)، تحقق یابد؛ یعنى رستگار شد هر کس جان خود را پاکداشت.
3 ـ ذکر یا صلات قلب:
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب *** تا در این پرده جز اندیشه اونگذارم
"حافظ"
قلب مقام حضور وسیر در اسما وصفات وتفکّر در عالم ملکوت ومطالعه عالم جبروت وجاى حبّ اللّه والهام و وحى وبه فرمایش صادق آل محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم): «القَلبُ حَرَمُ اللّه فلا تُسکِنْ حَرَمَ اللّهِ غیرَاللّه»(2)؛ یعنى قلب حَرَم خداست، پس بیگانه را در حرم خدا جاى مده.
پس قلب سلیم به مقام تسلیم ورضا رسیده که، هر چه آن سلطان کند نیکو بُوَد ودر مقام صدق وصفا در نماز وذکر خداست وغیر از او نمىشناسد. پس بنده با اینذکر به فناى در حق رسیده وشاهد اوست.
4 ـ ذکر یا صلات سرّ: که مقام مناجات وراز گفتن با خداى خویش است. که مُصَلّى در مقام سِرّ به رؤیت ولقاء رسیده، قال النّبى (صلّى الله علیه وآله وسلّم): «لوعَلِمَ المُصَلّىمَن یُناجى ما التفت»؛ پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: اگر نمازگزار مىدانست با که مناجات مىکند، چنان محو بود که رونمىگرداند؛ یعنى از خود وماسوى سفر کرده تا به فناى فى اللّه رسیده، تا به سفر دوم سیر در اسما وصفات مشرّف گشته وبا شهود، ذمایم اخلاق را محوکرده ومتحقّق به اخلاق اللّه شده وبقاى حقّانى یافته، دگر دل از دلبر نتواند گرفت.
5 ـ ذکر یا صلات روح: که مصلّى با شهود در مقام روح که وادى مقدس است، «نفخت فیه من روحى» که ذکرِ روح با شهود حضرت حق در این وادى مقدّس، از کثرت اسماومظاهرش گذشته، دویى رفته وبه وحدت رسیده: «ذکر الروح بالتفرید والمحبّة؛ فَاذْکُرونى بِالتَفریدِ والمَحَبّة، أَذْکُرکم بِالتَوحید والقُرْبةِ والحِیْرة».
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پاى تا سر من *** تو آمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته
6 ـ ذکر یا صلات خَفى: (به فرمایش استادم جناب حسن زاده آملى روحى فداه:) انسان داراى یک کانال سرّى است بین خود وخداى خود، که هیچ کس بدان آگاه نیست وتمام اسرار ومناجات پنهانى اش از این کانال سرّى ردّ و بدل مىشود و رزق معنوى اونیز از این کانال سرّى جارى است. آب زلال ومائده آسمانى از اینکانال است، اگر از هر آلودگى پاکش نگاهدارند، همه طیّبات است، مثل روزى رُسُل اللّه که مىخورند وبه عمل صالح تبدیل مىشود: «یا أیُها الرُسل کُلُوامِنَ الطَیّبات وَاعْمَلوا صالِحا»(3).
بعضى از اهل معرفت این کانال را اسم اعظم خدا دانستند که مصلّى به شهود غیبِ (وهو الباطن) رسیده، لااله الاّ هو وصلاتش باطنى واز این کانال است.
7 ـ ذکر ذات احدى در مقام فناى عبد و بقاى باللّه: صلات حقّانى در این مقام رخ مىدهد که مصلىهیچ نمىبیند، حتى خود ونمازش را و شاهد ذات احدى است ونماز در این مقام، ذکرُاللّه اکبر است که حق خود ذاکر است وخود مذکور؛ لا هو إلاّ هو.
لقَد کُنتُ دَهرا قَبل أَن تُکشف الغِطاء *** إِخالک إِنى ذاکر لَکَ شاکرٌ
فَلمَّا تَجَلّى اللّیلُ أَصْبَحْتُ موقنا *** بِأَنّکَ مذکُورٌ وذکرٌ وذاکر؛
خدایا روزگارى که در حجاب ظلمت بودم، گمان مىکردم که من ذاکر و شاکر توام،ولى وقتى حق در این ظلمتکده تجلّى کرد، شبم به صبح صادقِ شهود، مبدّل شد ودانستم که، ذکر و ذاکر و مذکور همه تویی؛ یعنى تو تجلّى مىکنى و قلب و سرّبه تصرّف تو ذاکر تواند وچشم بنده که عین اللّه است جز تو نمىبیند و زبان بنده که به طهارت رسید، جز وصف جمال دوست نمىداند.
واین مراتب هفت گانه، همه مراتب وجود است وقرآن وانسان وذکر(4).
(1). شمس (91) آیه 9.
(2). بحار الانوار، ج 70، ح 27؛ جامع الاخبار، ص 28.
(3). مؤمنون (23) آیه 51.
(4). مستدرک الوسائل، ج 1، ص 404؛ تفسیر منسوب به شیخ اکبر، ج 1، ص 642 وج 2، ص 248 و واردات قلبى.