برخاست و وضو ساخت و به نمازِ شب ایستاد

برخاست و وضو ساخت و به نمازِ شب ایستاد
58220989313180542195.jpg

 یکی از نزدیکان مرحوم شفتی می‏گوید: روزی همراه ایشان به ­سوی روستایی می‏ رفتیم. در بین راه، شب فرا رسید و پس از قدری طی مسافت، برای استراحت و خوابیدن توقف کردیم. چون آن مرحوم گمان کرد که من بهخواب رفته ‏ام. برخاست و وضو ساخت و به نمازِ شب ایستاد و من از نزدیک شاهدبودم که شانه‏ هایش از شدت گریه حرکت می‏کرد و بندهای بدنش می‏لرزید و دندان‏هایش به ­هم می‏خورد و برای آنکه کلمات نماز را به طور صحیح و بی ‏حرکتادا کند، گاهی کلمه‏ ای را چند بار تکرار می‏کرد.
(ت‍ن‍ک‍اب‍ن‍ی‌، م‍ح‍م‍دب‍ن‌­س‍ل‍ی‍م‍ان‌، قصص العلما، ص 222)





[ سه شنبه 29 دی 1394  ] [ 5:32 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]