نماز؛ سبب آمرزش گناهان
نماز؛ سبب آمرزش گناهان
![]()
نقل است روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از یاران خود پرسید:
اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار بدنتان را در آن شست و شو دهید، آیا چیزی از آلودگی و کثافت بر آن میماند؟ همگی عرض کردند: خیر یا رسول اللّه! حضرت فرمود: نماز، درست همانند آن آب جاری است. هر زمان که انسان،
نمازی میخواند، گناهانی که در میان دو نماز انجام داده است، از میان میرود.1
رسول خدا صلی الله علیه وآله در روایت دیگری میفرماید:
هرگاه به نماز ایستادی و توجه پیدا کردی و ام الکتاب (سوره فاتحه) را با هر سوره دیگری که برایت امکان دارد،
خواندی، سپس رکوع، سجده، تشهد و سلام را بهجا آوردی، تمام گناهانی که از نماز پیشین تا این نماز مرتکب شدهای، آمرزیده میشود.2
امام علی علیهالسلام نیز میفرماید:
تَعَاهَدُوا أَمْرَالصَّلاةِ... وَ إنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنوبَ حَتَّ الوَرَقِ. و تُطْلِقُها إطلَاقَ الرَّبَقِ.3
نماز را بر عهده گیرید. همانا نماز؛ گناهان را مانند ریزش برگ از درختان فرو میریزد و غل و زنجیر گناه را از گردن ما می گشاید.
آن حضرت در سخنی دیگر میفرماید:
الصّلواتُ الخَمسُ کَفَّارَةٌ لِمَا بَیْنَهُنَّ مَا اجْتَنَبَ مِنَ الْکَبائِرِ، وَ هِی الَّتی قالَ اللّه: «أَقِم الصَّلاةُ إنَّ الْحَسَنَاتَ یُذْهِبْنَ السَّیِئَات».4 (هود: 114)
نمازهای پنجگانه، گناهانی را که در فاصله آنها مرتکب شود، میپوشاند؛ به شرط آنکه از گناهان کبیره دوری کند وهمین نماز است که خداوند فرموده است: «نماز را به پادارید، همانا خوبیها، بدیها را از بین میبرد».
همچنین در کلام گهربار دیگری میفرماید: «مَنْ أَتَی الصَّلَاةَ عَارِفاً بِحَقِّها غُفِرَلَهُ؛ هرکه نماز را با معرفت به حق آن به جاآورد، آمرزیده است».5
پی نوشت ها:
1. تهذیبالأحکام، ج 2، ص 237، باب 12، ح 7.
2.قَالَ النَّبى صلىاللهعلیهوآله: إذا قُمْتَ إلَى الصَّلاةِ وَ تَوَجَّهتَ وَ قَرَأَتَ أُمَّ الْکِتَابِ وَ مَا تَیَسَّرَ مِنَ السُّوَرِ ثُمَّ رَکَعْتَ فَأَتْمَمْتَ رُکُوعَهَا وَ سُجُودَهَا، وَ تَشَهَّدْتَ وَ سَلَّمتَ، غُفِرَ لَکَ کُلُّ ذَنْبٍ فِیمَا بَیْنِکَ وَ بَیْنَ الصَّلاةِ الَّتى قَدَّمْتَهَا إلَى الصَّلاةِ المُؤَخَّرَةِ. مستدرکالوسائل، ج 3، ص81 ، باب 29، ح 2.
4. نهجالبلاغه، خطبه 199.
85. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ح 79، ص 233، ح 57.
6. وسائلالشیعه، ج 4، ص 228، ح 996.
