حکم آمین گفتن بعد از حمد

99260087110035097467.jpg

حکم آمین گفتن بعد از حمد

* رادیو قرآن عربستان حدیثى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به دینمضمون نقل کرد: هر گاه امام جماعت در پایان سوره حمد (غَیْرِ الْمَغْضُوبِعَلَیْهِمْ وَ‌لاَ الضَّآلِّینَ) مى‌گوید، ملائکه آسمان «آمین» مى‌گویند وهر کس به نحوى «آمین» بگوید که صدایش را تا صف جلو نماز جماعت بشنوند، تمام گناهان گذشته‌اش آمرزیده مى‌شود و راویان حدیث را نیز «عبدالله بن عمرو ابوهریره» گفته‌اند. آیا این حدیث نزد فقهاى شیعه نیز اعتبارى دارد یا خیر؟
* به چند دلیل این حدیث نزد فقهاى شیعه اعتبارى ندارد:
1. از امامان معصوم(علیهم السلام) روایتى بر تأیید گفتن «آمین» بعد از «ولاالضالّین» نمى‌یابیم، بلکه دستور به ترک آن داده‌اند؛ امام صادق(علیه السلام) به جمیل مى‌فرماید: (إذا کنت خلف امام فقرأ الحمد و فرغ من قراءتهافقل أنت «الحمدلله رب العالمین» و لاتقل آمین)؛ هنگامى که پشت سر امام جماعت ایستاده‌اى و او سوره حمد مى‌خواند و آن را به اتمام رسانید بگو: «الحمدلله ربّ العالمین» ولى «آمین» نگو.[12]
2. امام صادق(علیه السلام) گفتن «آمین» بعد از «ولاالضالّین» را از یهود و نصارى مى‌داند.
3. اجماع علماى شیعه در این باره با مستند قرار دادن روایات از امامان معصوم(علیهم السلام) بر بطلان نماز [در صورت گفتن «آمین»] فتوا داده‌اند.
افزون بر آن چه گذشت تکلیف ما در نماز خواندن سوره قرآن و قرآن بودن آیات مى‌باشد و حتى [به قول برخى از فقها] اگر آیات به قصد دعا، خوانده شوند، نماز باطل است[13] و اگر هنگام قرائت سوره حمد در نماز قصد دعا نماید، نمازش باطل است.
از طرفى، احادیثى که اهل تسنن براى جواز آمین گفتن به آن تمسک مى‌کنند، جعلى و ساختگى مى‌باشد و راوى آن (ابوهریره) به اعتراف و اقرار بزرگان اهل تسنن (خلیفه دوم)، انسان دروغ‌گویى بوده است؛ چنان‌که عمر بن خطاب بر ضد ابوهریره شهادت داد که او دشمن خدا و مسلمانان است و او را خیانتکار دانستهو او را ده هزار دینار جریمه و ملزم به پرداخت آن کرد و او را از حاکمیت بحرین کنار گذاشت.[14]
روایت مذکور (غیرمعتبر بودن ابوهریره) در منابع اهل تسنن نیز آمده است.[15]

[12]. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج6، ص67.

[13]. ر.ک: همان; شیخ طوسى(رحمه الله)، التهذیب، ج 2، ص 75; حضرت امام خمینى، توضیح المسائل، ص 155، مسئله 1130.
[14]. ر.ک: علامه حلى، منتهى المطلب، ج 1، ص 281.
[15]. محمد بن سعد، طبقات الکبرى، ج 4، ص 335.




[ جمعه 2 بهمن 1394  ] [ 10:30 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]