داستان نماز (نماز جماعت)

داستان نماز (نماز جماعت)

41812920105194547898.jpg

در مجمع البیان بهسند خود از حارث از علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ آورده که فرمود: ما در مسجد در خدمت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم و منتظر بودیم تاوقت نماز شود، مردی برخاست و عرض کرد یا رسول الله ـ صلّی الله علیه و آلهـ من به گناهی رسیدم رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از وی روی برگردانید (و به نماز ایستاد) دوباره پس از آنکه رسول خدا ـ صلّی الله علیهو آله ـ نماز را به پایان رسانید برخاست و همان حرف را تکرار کرد حضرت فرمود: آیا با ما نماز خواندی؟‌و برای آن به نیکوئی طهارت نگرفتی؟ گفت: چرا، فرمود: همان کفاره گناه توست.[1]

پی نوشت:

[1] . هم در المیزان و هم نمونه و مجمع البیان آمده.





[ شنبه 3 بهمن 1394  ] [ 7:11 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]