ترک نماز
ترک نماز
چون وجوب نماز از احکام بدیهی و ضروری اسلام است پس کسی که از روی انکار نماز نخواند از دین اسلامخارج شده است، زیرا انکار نماز، انکار رسالت پیامبر و قبول نداشتن قرآن است.[1]
امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرماید: مَا بَیْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَیْنَ الْکَافِرِ إِلَّا أَنْ یَتْرُکَ الصَّلَاةَ الْفَرِیضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ یَتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا یُصَلِّیَهَا؛ بینمسلمان و کافر فاصلهاى نیست، مگر این که مسلمان نماز واجب را عمدا ترک کند یا آن را بىاهمیت بداند و نخواند.[2]
کفر مطرح شده در روایات، کفر از دیدگاه فقهی نیست؛ یعنی احکام کفر بر او بار نمیشود، (یکی دیگر از دلایلی که) به تارک الصلاة کافر اطلاق شده، اهمیت دادن به موضوع نماز و ترک نکردن آن است؛ البته اگر کسی از روی انکار نماز نخواند، در اصطلاح فقه هم به او کافر میگویند زیرا منکر ضروری دین است.[3]
از حضرت امام صادق علیه السلام سؤال شد که چرا زانى کافر نیست ولى کسى که نمازنمىگذارد، کافر مىباشد. امام علیه السلام فرمود: «چون زناکار براى شهوتاین کار را مىکند ولى آن کس که نماز را ترک مىکند براى این است که به آناهمیت نمىدهد. زناکار براى لذت دنبال زنى را مىگیرد و از او کامجوئى مىکند، ولى آن کس که نماز را ترک کرده و آن را انجام نمىدهد قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بىاهمیت شمردن آن مىباشد و هرگاه کسى نظرش استخفاف باشد، کافر مىگردد».[4]
پی نوشت ها:
1- دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1379ش، سیزدهم، ج2، ص183.
2- شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه ابراهیم محدث بندرریگى، قم، اخلاق، 1379 ش، سوم، ص 498.
3- عزیزی تهرانی، علی اصغر؛ حضور قلب در نماز (علل و درمان حواسپرتی در نماز)، قم، بوستان کتاب، 1387ش، هشتم، ص144.
4- عطاردى، عزیزالله؛ ترجمه الإیمان والکفر، بحارالانوار، تهران، عطارد، 1378 ش، اول، ج1، ص 418-417.