نماز شب یاران پیامبر و على

نماز شب یاران پیامبر و على

24408252677841337963.jpg

لقدرایت اصحاب محمد صلى الله علیه و اله و سلم فما ارى احدا منکم یشبه هم، لقد کانوا یصبحون شعثا، غبرا و قد باتوا سجدا و قیاما، یراوحون بین جباههم وخدودهم و یقفون على مثل الجمر من ذکر معادهم، کان بین اعینهم رکب المعزى من طول سجودهم! اذا ذکر الله هملت اعینهم حتى تبل جیوبهم. و مادوا کما یمیدالشجر یوم الریح العاصف خوفا من العقاب و رجاء للثواب. [ نهج البلاغه فیض، خطبه 96، ص 286. ]

مناصحاب محمد صلى الله علیه و اله و سلم را دیدم و یکى از شما را نبینم که مانند ایشان باشید "زیرا" آنان صبح، ژولیده مو و غبار آلوده بودند و شب را بیدار به سجده و قیام مى گذراندند، میان پیشانیها و رخسارهاشان نوبت گذاشتهبودند "گاهى پیشانى و گاه رخسار روى خاک مى نهادند" و از یاد بازگشت ماننداخگر و آتش پاره ى سوزان مى ایستادند، گویا پیشانیهاشان بر اثر طول سجده مانند زانوهاى بزها "پینه بسته" بود! هر گاه ذکر خداوند سبحان به میان مى آمد از ترس عذاب و کیفر و امید به ثواب و پاداش، اشک چشمانشان مى ریخت بطورى که گریبانهاشان تر مى گشت و مى لرزیدند، چنانکه درخت در روز وزیدن تندباد مى لرزد. و نیز درباره ى یاران حقیقى خویش که از آنها عبارت خوانى یاد مى کند چنین مى فرماید:

این القوم الذین دعوا الى الاسلام فقبلوه... خمص البطون من الصیام، ذبل الشفاه من الدعاء، صفر الالوان من السهر، على وجوههم و غبره الخاشعین، اولئک اخوانى الذاهبون، فحق لنا ان نظما الیهم و نعض الایدى على فراقهم. [ نهج البلاغه فیض، خطبه 120، ص 373. ]کجایند گروهى که به اسلام خوانده شدند و آنرا پذیرفتند،... و شکمشان از روزه، لاغر و لبشان از دعا خشکیده و رنگشان از بیدارى "و نماز شب" زرد گشت وبر روهاشان غبار فروتنان بود، آنان برادران "ایمنى و یاران حقیقى" من بودند که رفتند پس سزاوار است تشنه ى ملاقات ایشان بوده و از فراق و درویشان دستها بگزیم.





[ جمعه 9 بهمن 1394  ] [ 5:03 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]